انجمن بانیان بهبودی
دوبیتی شمارهٔ ۷ - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: انجمن شعر و ادبیات (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=148)
+--- انجمن: دوبیتی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=149)
+--- موضوع: دوبیتی شمارهٔ ۷ (/showthread.php?tid=2637)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8


RE: دوبیتی شمارهٔ ۷ - سارا - 2014-06-14

شعله ی آتش عشقم منگر بر رخ زردم
همه اشکم همه آهم همه سوزم همه دردم
چون سبویی که شکسته ست و رخ چشمه نبیند
کو امیدی که دگرباره همآغوش تو گردم؟



RE: دوبیتی شمارهٔ ۷ - sadaf - 2014-07-13

بی تو شبانه ، مخفیانه ، گریه کردم
 
هم بی صدا هم بی نشانه ، گریه کردم

هر روز همچون شیر غُرّیدم در این شهر
 
امـا ! به یاد " تــو" شبانه گریه کردم ...



RE: دوبیتی شمارهٔ ۷ - سارا - 2014-07-23

در ظلمت شب سیر سماوات خوش است
در خلوت شب بزم مناجات خوش است
اندر دل شب ز دل برآوردن آه
در بارگه قاضی حاجات خوش است



RE: دوبیتی شمارهٔ ۷ - sadaf - 2014-07-24

عشق آمد و شد جانم اندر رگ و پوست / تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست اجزای وجودم همگی دوست گرفت / نامی است ز من بر من و باقی همه اوست


RE: دوبیتی شمارهٔ ۷ - yalda - 2014-07-24

امشب ای ماه به دردِ دلِ من تسکینی
آخر ای مـــاه تو همـــدردِ منِِ مسکینی
کاهشِ جان تو من دارم و خود می دانم
که تو از دوریِ خورشید چه ها می بینی!



RE: دوبیتی شمارهٔ ۷ - yalda - 2014-07-24

در خلوتِ من جز تو کسی راه ندارد
رُخســـارِ فریبــــایِ تـــو را مــاه ندارد
هرگــز نکنم جز تو به اندیشـه ی دگر
افسوس که عشقم به دلت راه ندارد!



RE: دوبیتی شمارهٔ ۷ - yalda - 2014-07-24

در دلــی هـر چنــــد دوری از نظــر
خوشتر آن روزی که بــاز آیـی ز در
با تــو ما را خوشــتــرین دیــدار بـاد
هر کجـــا هستی خــدایت یــار باد



RE: دوبیتی شمارهٔ ۷ - mohammad - 2014-07-24

نامت شنوم، دل ز فرح زنده شود
حال من از اقبال تو فرخنده شود
 وز غیر تو هر جا سخن آید به میان
 خاطر به زار غم پراگنده شود



RE: دوبیتی شمارهٔ ۷ - sadaf - 2014-07-30

تلخ است که لبریز حقایق شده است
زرد است که با درد موافق شده است
عاشق نشدی و گر نه می فهمیدی 
پاییز بهاری است که عاشق شده است
[تصویر:  autumn_leaves.jpg]



RE: دوبیتی شمارهٔ ۷ - mohammad - 2014-08-29

مگسی گفت عنکبوتی را  
 کاین چه ساقست و ساعد باریک
  گفت اگر در کمند من افتی
  پیش چشمت جهان کنم تاریک

 سعدی