بچه كه بوديم... - نسخهی قابل چاپ +- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir) +-- انجمن: سرگرمی و شنیدنی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=268) +--- انجمن: دنیای اس ام اس (پیامک) SMS (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=269) +---- انجمن: پند آموز (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=272) +---- موضوع: بچه كه بوديم... (/showthread.php?tid=6424) صفحهها:
1
2
|
بچه كه بوديم... - Atlas - 2014-12-11 سلام دوستاي
یه تاپیک یاداوری دوران کودکیمون... خاطراتمون.... همه چیز وقتی که بچه بودیم.. RE: بچه كه بوديم... - mohsen..yazd - 2014-12-11 یاد آن روزی که تختی و حیاطی داشتیم قُل قُل قوری و قلیان و بساطی داشتیم عطر آویشن، ردیف استکان های بلور زندگی شیرین تر از چای نباتی داشتیم مادری فیروزه تر از آسمان مخملی سایه ی مهر پدر، ظهر صلاتی داشتیم خانه ای گرچه کلنگی خالی از اندوه و غم باخبر از حال هم شور و نشاطی داشتیم نم نم چنگ و رباب و گلنراقی و قمر هر شب جمعه که میشد سور و ساتی داشتیم نرده های غرق پیچک، پله پله اطلسی گام پاورچین و غرق احتیاطی داشتیم شرشر فواره روی رقص ماهی های حوض شور و شوق و خاطر پُر انبساطی داشتیم ساده مثل آفتاب آمده از پشت کوه بی خجالت لهجه ی اهل دهاتی داشتیم حافظ از شاخه نباتش، سعدی از سیمین تنش.. فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتی داشتیم کارگردان! آنهمه عشق و صفا یادش بخیر آخر ِ آن روزها ای کاش کاتی داشتیم عکس ما را قاب کن هرچند با گرد و غبار تا که خوشبختی بداند خاطراتی داشتیم "شهراد میدری" RE: بچه كه بوديم... - sadaf - 2014-12-11 RE: بچه كه بوديم... - mohsen..yazd - 2014-12-13 دلم برای تاب بازی تنگ شده یادت هست؟ من روی تاب مینشستم و تو تابم میدادی آن زمان انگار تمام دنیا زیر پاهایم بود چه حس خوبی داشت تاب خوردنم، آن هم با دستان تو ولی اینک دیگر تاب این را ندارم که به آن خاطراتمان فکر کنم اینک از آن تاب، فقط چوبی شکسته و طنابی پوسیده باقی مانده کاش دنیای تاب بازیهایمان این قدر کوتاه نبود. RE: بچه كه بوديم... - mohsen..yazd - 2014-12-13 سر کوچمون دیدم یه بچه داره گریه میکنه : گفتم چی شده عزیزم : داد زد و گفت : هیچکی با من بازی نمیکنه ...! تو دلم گفتم : تو بزرگ شو ببین چه بازی هایی که باهات نمی کنن
RE: بچه كه بوديم... - Atlas - 2015-01-04 بچه که بودیم بزرگترین آرزومون داشتن کوچیکترین چیز بود. بزرگ که شدیم کوچیکترین آرزومون داشتن بزرگترین چیزه. بچه که بودیم آرزومون بزرگ شدن بود. بزرگ که شدیم حسرت برگشتن به بچگی رو داریم. بچه که بودیم درد و دلامون رو به ناله ای می گفتیم و همه می فهمیدن. بزرگ که شدیم درد و دلمون رو به صد زبون می گیم ... هیچ کس نمی فهمه. بچه که بودیم بچه بودیم، بزرگ که شدیم، بزرگ که نشدیم هیچ، دیگه همون بچه هم نیستیم. ای کاش با همون صفتهای خوب و پاک بزرگ می شدیم. RE: بچه كه بوديم... - mohsen..yazd - 2015-01-04 بچه که بوديم، وقتي بستني مان را گاز مي زدند قيامت به پا مي کرديم ! چه بيهوده بزرگ شديم ، روحمان را گاز مي زنند مي خنديم... RE: بچه كه بوديم... - mohsen..yazd - 2015-01-04 RE: بچه كه بوديم... - mohsen..yazd - 2015-01-04 RE: بچه كه بوديم... - taranom - 2015-01-04 پا به پای کودکی هایم بیا کفش هایت را به پاکن تا به تا قاه قاه خنده ات را ساز کن باز هم با خنده ات اعجاز کن پا بکوب و لج کن و راضی نشو با کسی جز عشق همبازی نشو بچه های کوچه را هم کن خبر عاقلی را یک شب از یادت ببر طعم چای و قوری گلدارمان لحظه های ناب و بی تکرارمان قصه های هر شب مادربزرگ قصه های بزبز قندی و گرگ غصه هرگز فرصت جولان نداشت خنده های کودکی پایان نداشت |