2013-11-03، 11:39
تسلیم 1 آبان
«با تسلیم اختیار، قدرت خیلی بیشتری به دست میآوریم.»
کتاب پایه
v
وقتی مصرف میکردیم، هر کاری را برای تحت اختیار درآوردن اوضاع انجام میدادیم. از هر نقشهای برای تحت کنترل درآوردن دنیای خود استفاده میکردیم. وقتی چیزی را که میخواستیم به دست میآوردیم، احساس قدرت و شکستناپذیری میکردیم؛ وقتی به دست نمیآوردیم، احساس آسیبپذیری و شکست میکردیم. اما این امر جلوی ما را نگرفت، بلکه تنها باعث شد تلاشهای بیشتری را برای کنترل و تغییر دادن زندگی خود به وضعیتی قابل اداره به کار گیریم.
دسیسهچینی راهی برای انکار عجز بود. تا وقتی حواس خود را به نقشههای خود جلب میکردیم، میتوانستیم خارج از کنترل بودن خود را نپذیریم. به تدریج فهمیدیم که زندگی ما غیر قابل اداره شده است و هیچ کلاهبرداری و تقلبی در جهان زندگی ما را سرو سامان نمیداد.
وقتی به عجز خود اقرار کردیم، از تلاش برای کنترل و اداره مسیر خود به سوی زندگی بهتر دست کشیدیم و تسلیم شدیم. در حالی که خود به تنهایی از قدرت کافی برخوردار نبودیم از نیرویی برتر از خود کمک خواستیم؛ در هنگام نیاز به پشتیبانی و راهنمایی، از این نیرو خواستیم از اراده و زندگی ما مراقبت کند. به جای اینکه برای برنامهریزی زندگی خود تلاش کنیم، از دیگران خواستیم تجربه خود را در اجرای برنامه NA با ما در میان بگذارند. قدرت و راهنمایی مورد نیاز ما در اطراف ما قرار دارد؛ تنها باید به نفس خود پشت کنیم تا آن را پیدا کنیم.
v
فقط برای امروز: سعی نمیکنم برای دستیابی به یک زندگی قابل اداره دسیسهچینی و تقلب کنم. از طریق برنامه NA خود را به مراقبت نیروی برتر تسلیم میکنم.