2013-11-04، 03:33
قدم هفتم
« ما با فروتنی از او خواستیم تا کمبودهای اخلاقی ما را برطرف کند . »
اگرچه هر یک از قدمهای دوازده گانه برای خود یک فرآیند جداگانه می باشند ، اما همه آنها تا اندازه ای نیز با یکدیگر درمی آمیزند چون اجزاء یکی باعث فعل و انفعالاتی در دیگری می گردد ، مثلاً جنبه هایی از قدم یک با قدم دو درمی آمیزد ، یا اجزاء قدم چهار در قدمهای متعاقب آن درگیر می شوند . شاید ظریف ترین و نازکترین خط و مرز بین قدم شش و هفت باشد . در نگاه اول ممکن است قدم هفت فقط یک چاره اندیشی برای قدم شش به نظر رسد . ما وقت و تلاش زیادی صرف کردیم تا اگاهی خود را در مورد نواقص شخصیتی مان در قدم شش افزایش دهیم و به جایی برسیم که کاملاً آمادگی داشته باشیم که آنها برطرف شوند . حال تنها کاری که نیاز است انجام دهیم ، درخواست است ، مگر نه ؟
نه این درست نیست . این قدم مفهومی فراتر از آن دارد که از نیروی برتر یک درخواستی بکنیم و منتظر جواب باشیم . نیاز به آمادگی روحانی داریم . لازم است درکی از لغت (( فروتنانه )) در این قدم داشته باشیم . نیاز است تا ما راهی شخصی برای این درخواست پیدا کنیم ، راهی که فقط در مسیر روحانی شخص خود ما قرار می گیرد و نیاز است که ما اصول روحانی را به جای نواقص اخلاقی خود تمرین کنیم .
آمادگی جهت کارکرد قدم هفت
ما تا اینجا مقدار زیادی از آمادگی لازم جهت کارکرد قدم هفت را بدست آورده ایم . مهم است تا ما رابطه ای بین کاری که انجام داده ایم و نتایج حاصل از آن کار برقرار کنیم .
تمام قدمهای قبلی سعی در کاشتن بذر فروتنی در روح ما را داشته اند . اکثر ما با مفهوم فروتنی مشکل داریم . اگرچه در قدم شش به این مسئله می پردازیم ، ولی شایسته است که در قدم هفت نیز به آن توجه ویژه داشته باشیم . ما لازم است که درک کنیم فروتنی برای ما چه مفهومی دارد و حضور آن ، خود را در زندگی ما به چه شکل نشان می دهد .
ما نباید فروتنی را با تحقیر و تن به هر کار دادن اشتباه بگیریم . وقتی ما تحقیر می شویم یا تن به هر کار می دهیم ، خجالت زده می شویم و احساس بی ارزشی می کنیم . فروتنی تقریباً نقطه مقابل این احساس است . از طریق کارکرد قدمها ما لایه های انکار ، خودخواهی ، و خودمحوری را از خود دور می کنیم و درهمان حال تصویری مثبت از خود می سازیم و اصول روحانی را تمرین می کنیم . در گذشته ، ما نمی توانستیم توانایی های خود را ببینیم ، زیرا قسمت خوب و سالم ما پشت بیماری اعتیاد پنهان شده بود . اما حالا می توانیم و این فروتنی است . چند مثال در مورد اینکه فروتنی به چه شکل خود را نشان می دهد ، به ما کمک می کند تا بهتر مفهوم آن را درک کنیم .
ما با یک سری عقاید قراردادی و ثابت ، پا در بهبودی نهادیم . اما از زمان شروع بهبودی ، تمام چیزهایی که در گذشته باور داشتیم به چالش کشیده شد . ما توسط ایده ها و عقاید جدید بمباران شدیم . برای مثال ، اگر باور داشتیم که همه چیز تحت کنترل ما است ، همین حقیقت که عاقبت سر از جلسات معتادان گمنام درآوردیم و به عجز خود اقرار کردیم ، احتمالاً جهت تغییر دیدگاه ما کافی است . به علت اعتیادمان ما نتوانستیم درسهای زندگی در مورد اینکه واقعاً یک فرد تا چه حدی بر مسائل کنترل دارد را بیاموزیم . از طریق پرهیز کامل و کارکرد شش قدم اول ، ما چیزهای فراوانی در مورد اینکه چگونه باید زندگی کنیم یاد گرفتیم .
اکثر ما با افکار و منطق خیابانی به جلسات معتادان گمنام آمدیم . تنها راهی که ما برای دست یافتن به چیزهایی که خواهان آن بودیم ، می شناختیم ، سوء استفاده از دیگران و دست یافتن غیرمستقیم بود . ما تشخیص نمی دادیم که می توانیم رک و صریح باشیم و هنوز هم ، اگر نه بیشتر حداقل به همان اندازه فرصت برطرف کردن نیازهایمان را داشته باشیم و هنوز هم ، اگر نه بیشتر حداقل به همان اندازه فرصت برطرف کردن نیازهایمان را داشته باشیم . ما سالها وقت تلف کردیم تا یاد بگیریم که چگونه چهره ای بی تفاوت و بی احساس از خود نشان دهیم ، احساساتمان را پنهان کنیم ، و خود را سخت و بی رحم سازیم . تا زمانی که ورد جلسات معتادان گمنام شویم در انجام این کارها بسیار حرفه ای بودیم – آن قدر خوب و حرفه ای که احتمالاً معتادان مبتدی به ما به عنوان الگو نگاه می کردند ، همانگونه که ما در اوائل مصرف به معتادان قدیمی تر از خود نگاه می کردیم . ما یاد گرفته بودیم که چگونه انسانیت را پایمال کنیم و در خیلی از موارد کاملاً غیرانسانی عمل کنیم .
جدا شدن و ترک کردن استادیوم و ورزشگاهی که در آن اینگونه مسابقات و بازیها انجام می شود . ما را در معرض ایده های جدید قرار می دهد . ما یاد گرفته ایم که نه تنها ایرادی ندارد ، بلکه خیلی هم خوب است که ما احساسات داشته باشیم و آنها را بروز بدهیم . ما فهمیده ایم که منطق و قواعد بازی در خیابان ، فقط در همان جا کاربرد دارد ، اما در زندگی واقعی احمقانه و بعضی واقع خطرناک هستند ، ما نرمتر و آسیب پذیرتر شده ایم و دیگر مهربانی را با ضعف اشتباه نمی گیریم .
تغییر اینگونه رفتارها ، تأثیر بسزائی دارد و اغلب اوقات حتی باعث تغییر در وضع ظاهر ما نیز می شود . ابروهای گره کرده و فکهای منقبض تبدیل به لبخند می شود . اشکها به راحتی سرازی می شوند و روح در حال غرق شدن ما را رها می سازد .
اکثر ما وقتی به جلسات معتادان گمنام پیوستیم باور داشتیم که قربانی شانس بد ، شرایط نامناسب ، و دسیسه هایی جهت خنثی کردن نیت خیرمان ، شده ایم . ما اعتقاد داشتیم که انسانهای خوبی هستیم که دیگران در موردمان به شدت دچار سوءتفاهم شده اند . وقتی به دیگران آسیب می رسانیم ، یا اصلاً متوجه نمی شدیم یا آن را به عنوان دفاع از خود توجیه می کردیم . این نوع رفتار همیشه با احساس تأسف به حال خود همراه بود . ما از رنج بردن لذت می بردیم ، و مرموزانه در درون خود می دانستیم که جایزه تحمل این درد و رنج این است که ما هرگز مجبور نیستیم به نقش خود در مسائل نگاه کنیم .
اما شش قدم اول ما را دقیقاً به انجام این کار وادار می کند تا به نقش خود در مسائل نگاه کنیم . زمانی ما فکر می کردیم که اتفاقات خاصی برای ما رخ می دهد ، اما حالا می بینیم که این اتفاقات خاصی برای ما رخ می دهد ، اما حالا می بینیم که این اتفاقات چگونه توسط خود ما خلق شده اند . ما درباره همه فرصتهایی که از دست داده ایم آگاه می شویم و از سرزنش دیگران به خاطر نصیب و قسمتی که در زندگی داشته ایم ، دست برمی داریم . ما شروع به درک این مسئله می کنیم که انتخابهایی که ما در گذشته بیشترین سهم را در تعیین شرایط و اوضاع امروز ما دارند .
فروتنی این احساس است که ما نیز انسان هستیم . اگر این اولین تجربه ما به قدم هفت است ، احتمالاً برای اولین بار نسبت به خود احساس مهربانی می کنیم . اینکه برای اولین بار تشخیص می دهیم ما نیز در واقع یک انسان هستیم و داریم بیشترین سعی خود را می کنیم ، واقعاً تکان دهنده است . ما هم تصمیمات درست می گیریم و هم غلط ، و همیشه امیداوریم که نتیجه این تصمیمات خوب باشد . از طریق شناخت خود ، تشخیص می دهیم که همانقدر که ما سعی و تلاش برای خوب بودن می کنیم ، دیگران نیز سعی خود را می کنند و درک اینکه همه ما در معرض عدم امنیتها و شکستهای مشابه ای هستیم وهمه برای آینده خود رؤیاهایی داریم ، باعث بروز احساس و داشتن رابطه ای قوی با دیگران می شود .
حال نیاز است که ما فروتنی را در خود تشخیص دهیم و کشف کنیم که فروتنی چگونه در زندگی روزمره ما بروز می کند .
· کدامیک از رفتارهای من از آغاز بهبودیم تغییر کرده ؟ در چه جاها و شرایطی مسائل غلو شده دوباره به اندازه طبیعی خود بازگشته اند ، و کجا جزء و قسمتی سالم در خود کشف کرده ام ؟
· فروتنی چگونه بر بهبودی من تأثیر گذاشته ؟
· چگونه آگاهی از فروتنی خودم ، به من در کارکرد این قدم کمک می کند ؟
کارکرد قدمهای قبلی به ما کمک کرد تا رابطه ای با خداوند به آنگونه که او را درک می کنیم ، بوجود آوریم . اجر اینکار در فرآیند قدم هفت به بهترین نحو به ما خواهد رسید . در قدم دو ، برای اولین بار ، به این مسئله فکر کردیم که یک نیروی برتر می تواند به ما کمک کند تا از اعتیادمان بهبود یابیم . از آنجا به قدم سوم رفتیم و تصمیم گرفتیم که به نیروی برتر اعتماد کنیم و زندگی و اراده خود را به او بسپاریم . ما از این نیرو بارها کمک خواسته ایم تا بتوانیم قدم چهار خود را تکمیل کنیم ، در قدم پنجم خصوصی ترین و پوشیده ترین مسائل زندگیمان را با این نیرو در میان گذاشتیم . در قدم شش کشف کردیم که خداوند به آنگونه که اورا درک می کنیم به غیر از پاک نگهداشتن ما ، قادر به انجام خیلی کارهای دیگر می باشد .
· درک من از نیروی برتر ، چگونه در قدمهای قبلی رشد کرده ؟ رابطه من چگونه با نیروی برتر توسعه یافته ؟
· کارکرد قدمهای قبلی ، چگونه به من کمک کرد تا برای انجام قدم هفت آماده شوم ؟
درخواست برای رفع شدن کمبودهایمان
چگونه می توانیم از خداوند با آنگونه که او را درک می کنیم ، درخواست نمائیم تا کمبودهایمان را برطرف سازد ؟ جواب به احتمال قوی بستگی به نوع درک ما از خداوند دارد . راهها و طریقه های مختلف و متنوعی برای درک خداوند وجود دارد . آنقدر متنوع که امکان ذکر چند مثال از اینکه چگونه مسیر روحانی هر عضو بر روی کارکرد قدم هفت او تأثیر گذاشته را برای ما ناممکن می سازد و فقط به این بسنده می کنیم که بگوئیم ، نحوه کارکرد قدمها ، انعکاس دهنده مسیر روحانی است که ما طی می کنیم .
به عنوان یک فرد ، ما ممکن است تشریفاتی خاص یا روشنی را به عنوان عادت برگزینیم تا از نیروی برترما ن درخواست کنیم که کمبودهای ما را مرتفع سازد . که در این کتاب ما اسم این عمل را دعا می گذاریم . لغت دعا در انجمن ما ، به طور گسترده به معنی راهی جهت برقراری رابطه با نیروی برتر ، پذیرفته شده است و نحوه درخواست ما در نفس لغت فروتنی نهفته است . ما باید از صادق ترین و روحانی ترین قسمت وجود خود درخواست کنیم که کمبودهای ما برطرف شوند .
· من چگونه از خداوند به آنگونه که او را درک می کنم ، درخواست خواهم کرد کمبودهای مرا برطرف کند ؟
· آیا معتادان در حال بهبود دیگری ، می توانند به من کمک کنند تا راهی مناسب برای درخواست پیدا کنم ؟ آیا از آنها خواسته ام که تجربه ، نیرو و امیدشان را با من به مشارکت بگذارند ؟ آیا از راهنمای خود درخواست کمک کرده اند ؟
مانند دیگر اصول برنامه ما فقط یکبار درخواست نمی کنیم که کمبودهایمان برطرف شوند ، بلکه اینکار را بارها و بارها در طول زندگی انجام می دهیم . هیچیک از کارهایی که در این مقطع انجام می دهیم به معنی این نیست که تا آخر باید به همین روش از کارکرد قدم هفتم ارائه دهیم .
از راه کنار رفتن
اکثر ما احتمالاً تشخیص می دهیم که در این قدم کاری بیشتر از فقط دعا کردن برای برطرف شدن کمبودهایمان ، لازم است . ما نیاز است تا اقدامی جهت دعوت از خداوند به آنگونه که او را درک می کنیم ، انجام دهیم تا او در زندگی ما تأثیر بگذارد . ما نمی توانیم از خداوند درخواست کنیم که کمبودی را در ما برطرف کند ، اما در همان حال با تمام قوا به آن بچسبیم . هرچه بیشتر از خداوند فاصله بگیریم کمتر حضور او را در زندگی خود احساس می کنیم . ما باید آگاهی را که در مورد خود در قدم ششم پیدا کردیم ، حفظ کنیم و این علم را که خداوند در زندگی ما کار می کند به آن بیفزائیم .
· اصل روحانی تسلیم را چگونه می توان برای از سرراه خداوند کنار رفتن به کار بست ، تا او بتواند در زندگی ما تأثیر گذارد ؟
· منافع اینکه اجازه دهم خداوند در زندگی من کار کند ، چیست ؟
· درمورد اینکه یک نیروی برتر ا ز من مراقبت می کند ، و بر زندگی من اثر می گذارد ، چه احساسی دارم ؟
اصول روحانی
در قدم هفتم ، ما بر روی تسلیم ، اعتماد و ایمان ، صبر و فروتنی تمرکز می کنیم . در قدم هفتم ، ما تسلیم خود را عمیقتر می نمائیم . کاری را که در قدم یک با تشخیص اعتیادمان شروع کردیم با تشخیص کمبودهایی که اعتیاد ما به همراه دارد ، کامل تر می شود . ما همچنین تسلیم قدم دوم را عمیقتر می کنیم . ما به این باور می رسیم که نیروی برترمان از اینکه فقط به ما کمک کند پاک بمانیم ، می تواند بای مان انجام دهد . ما به این نیروی برتر برای کمک جهت رهایی از کمبودهایمان نیز چشم امید داریم. هر قدر که زمان بگذرد اعتماد ما به نیروی برتر و فرایند بهبودی بیشتر و بیشتر می شود .
· آیا عجز خود را در برابر کمبودهایم در کنار عچزم در برابر اعتیاد پذیرفته ام ؟ توضیح دهید .
· تسلیم چگونه عمیقتر شده ؟
اصول روحانی اعتماد ایمان در مرکز قدم هفتم قرار دارند . ما باید به نیروی برترمان به اندازه کافی اطمینان داشته باشیم که نیروی برترمان کاری برای آنها خواهد کرد وگرنه چگونه می توانیم با ایمان از او درخواست کنیم که آنها را برطزف سازد ؟ ما باید از قضاوت در این مورد که خداوند چگونه نواقص ما را برطرف خواهد کرد اجتناب کنیم . خیلی سخت نیست که ببینیم این نوع طرزفکر به کجا خواهد شد . اگر آن مدت زمانی را که انتخاب کرده ایم و با خود قرار گذاشته ایم بگذرد و ببینیم که هنوز بعضی از نواقص شخصیتی ما برطزف نشده اند در عوض یاید بر روی کارهایی که لازم است انجام دهیم تمرکز کنیم . کارهایی مانند : درخواست فرئتنانه ف تمرین کردن اصول روحانی ، و از سر راه خداوند کنار رفتن ،نتیجه کارکرد قدم هفتم ممکن است فوری قابل لمس نباشد ، اما به وقتش این اتفاق خواهد فتاد .
· آیا باور دارم که نیروی برتر من کمبودهای مرا بطرف می کند با مرا از شر اینکه به اجبار از روی آنها عمل کنم رهایی خواهد بخشید ؟ آیا باور دارم در نتیجه کارکرد این قدم به انسان برتری تبدیل خواهد شد ؟
· چگونه ایمان من به خداوند که او را درک می کنم در نتیجه کارکرد این قدم قویتر می شود ؟
اعتماد وایمان به تنهایی هرگز برای کارکرد این قدم کافی نخواهد بود . نیاز است که ما صبر و حوصله را تمرین کنیم . حتی اگر مدتها از زمانی که درخواست کرده ایم تا کمبودهایمان برطرف شوند می گذرد ، باز هم باید صبر داشته باشیم . در واقع ممکن است بی حوصلگی یکی از نواقص ما باشد . ما می توانیم به زمانی که نیاز است تا صبر کنیم به عنوان یک هدیه و نعمت نگاه کنیم – چون این مدت زمان به ما اجازه می دهد تا اصل روحانی صبر را تمرین کنیم . بهرحال یکی از مطمئن ترین راه ها برای پیشرفت این است که بر موانعی که بر سر راه رشد روحانی قرار می گیرند فائق آییم .
· اخیراًچه فرصت هایی جهت رشد برای من بوجود آمده اند ؟ ار آنها چگونه بهره بردم ؟
نهایتاًما باید آگاهی خود را نسبت به اصل روحانی فروتنی بیش از هر چیز دیگری در این قدم حفظ کنیم . راه آسان برای اینکه تشخیص دهیم که آیا این قدم را با فروتنی انجام می دهیم یا نه ، این است که سؤالات زیر را پاسخ دهیم .
· آیا باور دارم که فقط نیروی برتر می تواند کمبودهای مرا برطرف کند؟ یا سعی کرده ام خودم نیز آنها را برطرف کنم ؟
· آیا از اینکه کمبودهای من بلافاصله بعد از درخواستم برطرف نشده اند دچار بی حوصلگی شده ام ؟ یا اینکه اطمینان داردم هر وقت که خدا بخواهد انها را برطرف خواهند کرد ؟
· آیا حس تناسب وتعادل من ،اخیراً بهم خورده است ؟ آیا خود را تواناتر و زرنگتر از آن چیزی که هستم ،تصور می کنم ؟
" حرکت به جلو "
در این برهه از زمان ممکن است که ندانیم چگونه احساسی باید داشته باشیم . ما از خداوند به آنگونه که اورا درک می کنیم درخواست کرده ایم که کمبودهای ما را برطرف کند . و با ایمان ، اصول برنامه را به بهترین شکلی که می توانستیم تمرین کرده ایم ، اما ممکن است که ببینیم هنوز با نواقص خود دست به گریبان هستیم و اغلب بدون اینکه فرصت فکر کردن داشته باشیم از روی انها عمل می کنیم . بطور حتم ، ما دیگر در حال مصرف نیستسم و شرایط زندگی مان بهتر شده و شاید روابط مان با دیگران باثبات تر گردیده ، اما ایا تغییر کرده ایم ؟ آیا انسان بهتری شده ایم؟
به موقع درک خواهیم کرد که خداوند بر زندگی ما تأثیر گذاشته است . حتی ممکن است ما بلوغ روحانیتی خاص درروبر شدن با شرایطی مشابه شرایط قدیم از خود نشان دهیم که باعث بهت و تعجت مان گردد . یک روز متوجه خواهیم شد به همان اندازه که اصول روحانی اوایل برایمان نا آشنا بودند حال بعضی از رفتارهای غلط گذشته برای ما غریبه شده اند . بعد از این اوهام تازه ، ما ممکن است به فکر دورانی بیفتیم که تازه به جلسات معتادان گمنام پیوسته بودیم و ببینیم که دیگر شباهتی به آن شخص نداریم .
· آیا مواقعی بوده که بتوانیم از عمل از روی نواقص خود اجتناب کنم و به جای آن یک اصل روحانی تمرین نمایم ؟ ایا اینان را بعنوان عمل و تأثیر خداوند بر زندگیم تشخیص می دهم ؟
· کدام یک از کمبودهای من در زندگی برطرف شده اند یا از قدرتشان کاسته شده ؟
· چرا قدم هفتم احساس آرامش را پرورش می دهد ؟
ما زندگی روحانی تری را شروع می کنیم . از این فکر که چه چیز از دنیا یا حتی بهبودی گیرمان می آید دست برمی داریم و بدنبال راهی می گردیم که اعانه و بخشش کنیم . کارهایی را که برای تقویت و تغذیه روح خود انجام می دهیم ، برایمان بصورت عادت در خواهند آمد و حتی مشتاق به انجام آنها خواهیم شد . درمی یابیم که در شرایط مختلف زندگی حق انتخاب داریم . از گله کردن در مورد ناملایمات زندگی ، گردن خود را با وقار برافراشته و درستکاری خود را حفظ کنیم . هر قدر که با خود و نفس روحانی مان راحت تر می شویم اشتیاق ما برای ترمیم روابطمان نیز افزایش می یابد . ما فرآیند قدم هشت را شروع می کنیم .
تمام حقوق اين وب سايت و مطالب آن متعلق به معــــتادان♠گمـــــــنامnarcotics anonym مي باشد .
كد نويسي و گرافيك قالب توسط : تم ديزاينر
قدم هشتم
" ما فهرستی از تمام کسانی که به آنها صدمه زده بودیم تهیه کرده و خواستار جبران خسارت از تمام آنها شدیم "
تا اینجا ، قدمها بیشتر بر روی خودمان و رابطه ما با خداوند به آنگونه که او را درک می کنیم متمرکز بودند . با اغاز قدم هشتم ما دیگران را نیز وارد فرآیند التیام می نماییم – افرادی که به انها بواسطه اعتیادمان صدمه رسانده ایم – کسانی که قصد داشتیم به آنها اسیب برسانیم – اشخاصی که تصادفاً به انها صدمه زذه ایم – اشخاصی که دیگر در زندگی ما وجود ندارند و افرادی که قرار است تا اخر عمر با آنها رابطه نزدیک داشته باشیم .
قدم هشتم در رابطه با تشخیص صدماتی است که باعث شده ایم . فرقی هم نمی کند که ما بواسطه خشم – بی دقتی – و یا ترس باعث انها شده باشیم . و مهم نیست که رفتارهای ما براساس خود خواهی – تکبر – ناصادقی و یا هر نقص اخلاقی دیگر بوده اند یا نه . حتی مهم نیست که ما قصد صدمه زدن داشتایم یا خیر . هر نوع صدمه و آسیبی که رسانه باشیم موضوع قدم هشتم خواهد بود .
ممکن است دریابیم که بعضی از صدماتی که رسانده ایم نمی توانیم جبران کنیم . ممکن است که ما خود مستقیماً نتوانیم خسارت را جبران کنیم یا ممکن است بعداً بفهمیم که مسئول چیزی که در فهرست خود نوشته ایم نیستیم . راهنمای ما قبل از اینکه به قدم نهم برویم ، جهت تشخیص این موارد به ما کمک خواهد کرد . در حال حاضر وظیفه ما این است که تشخیص دهیم به چه کسانی صدمه زده ایم ، آن صدمات چه بوده اند ، و اینکه تمایل پیدا کنیم که آنها را جبران کنیم .
طبیعی است که در حین کارکرد دم هشتم ، به فکر این باشیم که در قدم نهم چگونه می توانیم جبران خسارت کنیم . افکاری که در مورد جبران خسارت داریم ، مطمئناً بر روی کارکرد این قدم تأثیر خواهد گذاشت . ممکن است لازم باشد که برخی از سوءتفاهمات معمول را قبل از نوشتن فهرست مان ، از سر راه برداریم .
خیلی عالی است که ما قبل از شروع به مرمت روابطمان با بعضی از افراد کرده ایم . احتمالاً خانواده ما از اینکه دیگر مواد مخدر مصرف نمی کنیم بسیار شاد هستند . بعضی از صدمات آشکاری که ما بر دیگران تحمیل می کردیم به محض قطع مصرف مان پایان یافته اند . اگر توانسته باشیم که شغل خود را حفظ کنیم یا به تحصیلات خود ادامه دهیم ، احتمالاً در حال حاضر در این مکانها خیلی بهتر عمل می نماییم . ما دیگر به همکاران ، صاحب کار ، همکلاس و یا استادان خود آسیب نمی رسانیم . اما آیا این کافی است ؟
ما احتمالاً در جلسات از دیگران شنیده ایم که جبران خسارت به معنی تغییر کردن است و نه به معنی معذرت خواهی تنها – مسئله مهم این است که ما حالا با دیگران چگونه رفتار می کنیم . البته منظور این نیست که معذرت خواهی رسمی در جلسات معتادان گمنام مرسوم نیست . بلکه جبران خسارت مستقیم و رو در رو ابزاری قدرتمند جهت رشد روحانی خودمان و همینطور آسایش خیال کسانی است که مدتها منتظر ان بوده اند . چیزی که اعضاء ما برآن اصرار دارند این است که نمی توانیم فقط یک معذرت خواهی خشک وخالی و ناقص بکنیم و بلافاصله همان کاری را که باعث صدمه شده بود را تکرار نمایم .
بعضی از ما در این مرحله ممکن است احساس کسالت نماییم ، بخصوص اگر راهنمای مان در هفت قدم اول ما را مجبور به نوشتن مبسوط و زیادی کرده باشد . در قدم چهار ما از رفتارهای خود ترازنامه گرفتیم و در قدم شش نواقص اخلاقی خود را لیست کردیم و حال باید همان شرایط را با زاویه ای دیکر بررسی کنیم . پس از اتمام کارکرد قدماه ف ممکن است بنظر آید که ما زندگی و اعتیادمان را از کلیه راههای ممکن برسی کرده ایم و از خودمان بپرسیم که : ایا واقعاض همه این کارها لازم است ؟ ایا با بارها و بارها مرور یک مسئله ، در حال تنبیه خودمان نیستیم ؟
نه اینطور نیست . قدم هشتم آغاز فرآیندی است که به ما اجازه می دهد تا خود را با دیگران مساوی احساس کنیم . بجای احساس گناه و خجالت ، . بجای احساس اینکه همیشه از دیگران کمتر هستیم ، قادر خواهیم بود که در چشم دیگران نگاه کنیم . دیگر نیاز نیست که از کسی اجتناب کنیم . دیگر لازم نیست از کسی بترسیم که بخاطر اعمال یا غفلت در انجام مسئولیتي ممکن است که گیر بیفتیم یا تنبیه شویم ما آزاد خواهیم شد .
· آیا به هیچ شکلی در کارکرد قدم هشتم مردد هستسم چرا؟
بعضی از ما به شکلی دیگر در این قدم افراط می کنیم : ما نمی توانیم صبر کنیم و می خواهیم هر چه سریعتر همه چیز را درست کنیم . غافل از اینکه ممکن است باعث صدمات جدیدی شویم . ما ناآگاه و غافل به پیش می رویم و نزد همسر و دوستان خود اعتراف می کنیم . خانواده خود را گرد می آوریم و آنها را مجبورمی کنیم که به داستان اعتیاد ما با همه جزئیات گوش دهند ، که ما با این کار خود بدترین ترسهای انها را تأئید می کنیم و نکاتی را که از شانس خوب ما تا آنروز نمی دانستند تعریف می کنیم . در عین هیجان زدگی برای فرزندان خود در مورد اینکه چگونه بیماری داریم که مسئله آن نیستیم و چطور عاشق بهبودی خود هستیم ، و اینکه از این به بعد زندگی چقدر خوب خواهد بود ، صحبت می کنیم . و یادمان می رود که در گذشته چقدر به انها قولهای تو خالی داده ایم . ما یک روز سر زده وارد اتاق صاحب کار خود می شویم و به او اعلام می کنیم که معتاد هستیم و به او می گوییم که تا به حال از راههای خیلی زیرکانه مقدار زیاد پول از او اختلاس یا حیف و میل کرده ایم اما از این کار خود متأسفیم و دیگر آن کار را تکرار نمی کنیم .
اگر چه ممکن است تجربه ما از شتاب در جبران خسارت به این شدت نباشد اما مطمئناً منظور متن فوق را درک می کنیم که : اگر سعی کنیم بدون مشورت با راهنمای خود و بدون طرح و برنامه جبران خسارت کنیم ، ممکن است باعث خسارت جدیدی بشویم .
· آیا نیاز به تأمل و مشورت با راهنمای خود را قبل از آغاز جبران خسارت ، تشخیص می دهم ؟ آیا در هیچ شرایطی بواسطه تعجیل وشتاب در جبران خسارت باعث بروز خسارات جدیدی شده ام ؟ آن شرایط چه بوده اند ؟
بعضی از ما ممکن است هنوز فکر کنیم که اصولاً انسان خوبی هستیم و اینکه هرگز به کسی جز خودمان صدمه نزده ایم . اگر واقعاً در مورد اینکه چه کسانی در فهرست جبران خسارت ما می گنجد ، گیج شده ایم ، یا بطور مبهم می دانیم که مثلاً خانواده ما باید در این فهرست باشد اما دلیلش برای مان روشن نیست ، احتمال اینکه مسئله ای را نادیده گرفته باشیم یا انکار ما خیلی قوی باشد ، زیاد است . بعضی مواقع ما قادر به دیدن واقعیت بعضی مسائل یا بعضی شرایط نیستیم ، حتی اگر سالها از بهبودی ما گذشته باشد . پیشنهادی که اکثر ما به آن عمل می کنیم آن است که : اگر فکر می کنیم به کسی جبران خسارت بدهکاریم ، اما شرایط و دلایل ان را بخاطر نمی اوریم ، به هر حال نام او را در لیست خود بنویسیم . بعضی اوقات دلیل و شرایط را بعداً به یاد می آوریم . ما باید در حال حاضر بهترین کاری را که از دستمان در رابطه با کارکرد این قدم بر می آید را انجام دهیم . با راهنمای خود تماس بگیریم و به کار بر روی بهبودی خود ادامه دهیم . به قول معروف (( الهامات تازه ای خواهد شد )) ما باید روشن بینی خود را حفظ کنیم تا هر زمان که اگاهی بوجود آمد ، بتوانیم آن را بپذیریم . در خاتمه باید گفت که اغلب ما کارکرد این قدم را عقب می اندازیم چون تمایل به جبران خسارت از یک دسته افراد را نداریم . زیرا یا از آنها رنجش داریم و یا حتی تصور تماس با آنها برایمان وحشت آور است . لازم است که ما این قدم را شروع کنیم و نام این افراد را حتی اگر مطمئن نباشیم که می توانیم از آنها جبران خسارت کنیم در فهرست خود بنویسم . اگر در مواردی جبران خسارت کار درست و بی خطری نباشد ، راهنمای مان به ما خواهد گفت که چه کاری باید انجا دهیم .
· فهرست رنجش هایی که بر سر راه تمایل شما جهت جبران خسارت وجود دارند را بنویسید .
· آیا می توانم در حال حاضر از این رنجش ها رها شوم ؟ اگر نه آیا تمایل دارم که به هر حال نام این افراد را در فهرست خود بنویسم و بعداً نگران جبران خسارت از آنها باشم ؟
· آیا کسی هست که من به او جبران خسارت بدهکار باشم ولی او تهدیدی برای سلامت یا امنیت من باشد ، یا مورد دیگری وجود داشته باشد که من نگران حال آن شخص باشم ؟ ترسهای من چیست ؟
" کسانی که به آنها صدمه رسانیده ایم و چگونگی آن صدمات "
قبل از اینکه شروع به نوشتن فهرست خود بکنیم ، یک مفهوم دیگر وجود دارد که باید با آن آشنا شویم : و آن معنی صدمه در این قسمت است . لازم است که ما سعی کنیم تا همه راههایی که از طریق امکان صدمه رساندن وجود دارد درک کنیم ، تا فهرست ما کامل و دقیق باشد .
بعضی از انواع صدمه رساندن واضح و اشکار است . برای مثال پول یا متعلقات یک شخص یا یک مکان را بدزدیم ف صدمه ای رسانده ایم کاملاً اشکار است . به اضافه اینکه اکثر ما می توانیم به راحتی تشخیص دهیم که مورد سود استفاده جسمی یا احساسی از طرف دیگران ، یک نوع صدمه رساندن است .
در بعضی از شرایط ما مشکل برای تشخیص اینکه صدمه رسانده ایم نداریم ، اما نمی توانیم تشخیص دهیم که دقیقاً به چه کسی صدمه زده ایم . برای مثال ، ما در امتحان مدرسه تقلب کرده ایم . ما از خودمان می پرسیم آیا به معلم صدمه زده ایم ؟ یا به همکلاسیهای مان ؟ یا به خودمان ؟ یا به شاگردانی که بعد از ما آمده اند و مجبور به پرداخت هرینه بی اعتمادی ان معلم نشأت گرفته از ناصادقی ما است می باشند ؟ جواب این است که همه این افراد صدمه دیده اند ، حتی شاید غیر مستقیم . همه این افراد باید در فهرست قدم ششم ما نوشته شوند .
نهایتاً به عنوان عمیق تر صدمه می رسیم . این نوع صدمات احتمالاً مخربترین نوع صدمه می باشند ، چون آنها دقیقاً ضربه پذیرترین نقاط قلب انسانها را هدف قرار می دهند . برای مثال ، ما دوستی داشته ایم که رفاقت ما با او از سالها قبل شروع شده و ادامه داشته است . عواطف ، اعتماد و احساس تعلق ، همگی در این رقابت موجود بوده است . این رابطه همه برای دوست ما و هم برای خود ما اقعاً مهم بوده است . و بعد به یکباره و بدون هیچ توضیحی ، به دلیلی واقعی و یا تصورات باطل ، خود را از این رفاقت کنار کشیده و هیچ وقت اقدام به ترمیم یا تجدید آن نکرده ایم . از دست دادن یک دوست به اندازه کافی دردناک می باشد ، و ندانستن دلیل آن نیز دردش را مضاعف میکند . اما اکثر ما اینگونه صدمات را به دیگران تحمیل کرده ایم . ما به حس اعتماد ایشان لطمه زده ایم که ممکن است سالها طول بکشد که التیام یابد یا ترمیم شود . طرف دیگر قضیه آن است که ممکن است باعث شویم ان دوست خود را بخاطر پایان یافتن این رقابت سرزنش کند و احساس نماید که انسان دوست داشتنی نیست . در حالیکه حقیقت آن است که ما از این رابطه خسته شده بودیم و تنبلی مان می آمد آن را حفظ کنیم .
راههای زیادی برای تحمیل صدمات احساسی وجود دارد ، به عنوان مثال : غفلت و اهمال ، کم محلی کردن ، استثمار ، سوءاستفاده و تحقیر . در میان ما چه آن کسانی که احساس (( قربانی بودن )) می کنند و چه آنهایی که احساس می کنند(( انسانهای خوبی )) هستند ، ممکن است دریابند که بواسطه اینکه خود را همیشه بهتر از خود فرض می کرده اند و رفتاری داشته اند که انگار از لحلظ اخلاقی نسبت به همه برتر هستند ، باعث تحقیر دیگران شده اند . همچنین در میان ما کسانی که احساس توانا بودن و خود کفایی می کرده اند ، اگر به افرادی که قصد کمک و حمایت از ما را داشته اند اما این نیت خیرشان از طرف ما رد شده ؛ فکر کنند احتمالاً اسامی زیادی برای نوشتن در فهرست قدم هشتم پیدا خواند کرد .مشکل دیگری که به ان ، هنگام تهیه فهرست جبران خسارت برخوردیم ، انگیزه ناخودآگاه و اتوماتیک ما در تمرکز کردن برروی زمان قبل از قطع مصزف است . صداقت کامل در مورد خسارتی که در حین اعتیاد فعال به دیگران رسانده ایم ، به این دلیل که مواد مخدر مصرف می کردیم و انسانهای متفاوتی بودیم ، آسانتر است . اگر چه همه در دوران بهبودی نیز باعث خسارت و صدمه شده ایم ( آگاه و نا خوداگاه ) در واقع شاید ما به افرادی که در بهبودی ما هستند ( اعضاء دیگر جلسات معتادان گمنام ) نیز خسارت زده باشیم . بعنوان مثل : ممکن است در مورد انها غیبت کرده باشیم ، از آنها دوری کرده باشیم ، نسبت به دردهایشان بی تفاوت بوده باشیم ؛در در روابط راهنما و ره جوی آنها مداخله نموده باشیم ، سعی در کنترل رفتار رهجوی خود کرده باشیم ، در حق راهنمای خود نمک نشناسی کرده باشیم ، از سبد سنت هفتم پول دزدیده باشیم ، در بحث های خدماتی بواسطه مدت زمان پاکی خود از دیگران سوءاستفاده کرده یاشیم ، تازه واردی را از لحاظ جنسی استثمار کرده و از او بهره برده باشیم . اغلب ما برای قرار دادن اینگونه موارد در فهرست قدم ششم خیلی مشکل داریم چون حتی فکر این جبران خسارتها ما را ناراحت می کند . ما خود را قادر به داشتن رفتار معقولانه و خوبی در محیط انجمن جلسات معتادان گمنام می دانیم ، و مطمئن هستیم که دیگران نیز از ما توقع بیشتری دارند . حقیقت این است که اعضاء دیگر جلسات معتادان گمنام درک می کنند که ما در حال انجام چه کاری هستیم و ما را خواهند بخشید . اما در انتها باز هم یاد اوری می کنیم که ، فعلاً نیازی نیست که در مورد قدم نهم نگران باشیم .
" تهیه فهرست "
اولین مسئله این است که ما نمی توانیم فهرست مان را در خاطر خود نگه داریم . لازم است که ما اسم تک تک افراد و نوع خسارتی که به انها رسانده ایم را بر روی کاغذ بیاوریم . وقتی که این فهرست را بر روی کاغذ آوردیم دیگر مشکل است که کسی را فراموش کنیم یا در مورد جبران خسارتی که سعی می کردیم از آن اجتناب کنیم ، دوباره به مرحله انکار برگردیم . اگر به هر دلیلی نمی توانیم از کاغذ وقلم استفاده کنیم ، می شود ازضبط صوت یا هر روش دیگری که راهنمای ما موافق آن است کمک گرفت تا هر چه بهتر این قدم را انجام دهیم .
زمانی که آماده شدیم تا فهرست خود را تهیه کنیم ، باید در گوشه ای بنشینیم ، همه چیز هایی که درباره خسارت مختلف آموخته ایم را مرور می کنیم ، و شروع به نوشتن نماییم .
بعضی از اسامی فوراً به مغز ما خطور می کنند . بعضی دیگر ممکن است وقتی که انواع خسارتی که باعث شده ایم ، را مرور می کنیم به یادمان آیند . نیاز است که ما حتماً به قدم چهارم خود رجوع کنیم و تا آنجا که ممکن است از آن اطلاعلت کسب کنیم .
ما باید همه اسامی و موقعیت هایی را که به فکرمان می رسند را بنویسیم ، حتی اگر تقریباً ( نه کاملاً ) مطمئن باشیم که راهنمای ما خواهد گفت که در آن مورد خاص نیازی به جبران خسارت نداریم . وقتی که فهرست خود را با راهنمایمان مرور می کنیم ، اگر بعضی از اسامی حذف گردند ، بهتر از آن است که مجبور باشیم به حافظه خود فشار آوریم بلکه اسامی کسانی که ممکن است از قلم افتاده باشند را به خاطر آوریم . ضمناً در مواقعی ممکن است از قلم افتاده باشند را به خاطر آوریم . ضمناً در مواقعی که در آن باعث صدمه و خسارت شده ایم اما نام افراد درگیر یادمان نیاید . می توانیم اقلاً آن واقعه را در فهرست خود بگنجانیم .
اضافه کردن نام خودمان به این فهرست ، ممکن است باری بعضی از ما عجیب باشد . ممکن است در اوایل بهبودی به ما گفته باشند که جبران خسارات از خودمان ، یک فکر خود محورانه است ، و اینکه لازم است ما از فکر کردن دائم در مورد خود دست برداریم و به فکر کسانی که به آنها صدمه زده ایم باشیم . کل نظریه جبران خسارات از خودمان ممکن است گیج کننده باشد . بعضی از ما ممکن است فکر کنند که جبران خسارت از خود به معنی این است که چون پاک مانده ایم یا کار مهم دیگری انجام داده ایم ، به خودمان جایزه بدهیم . ما ممکن است این کار را با خریدن چیزی که از وسع ما خارج است و یا افراط در کاری اجباری ، انجام دهیم . در حقیقت ، راهی که می توانیم از آن طریق از خود جبران خسارت کنیم این است که از رفتار های غیر مسئولانه و مخرب خود دست برداریم . لازم است تا ما مواردی را که به واسته عدم توانایی در پذیرش مسئولیت های شخصی مان باعث خسارت به خود شده ایم و یا راه های متفاوت دیگری ک هاز آن طرسق برای خود مشکل درست کرده ایم (که این خود نوعی خسارت است) را شناسایی کینم . بعد وقتی که نام خود را به فهرستمان اضافه کنیم ، می توانیم خساراتی را که از لحاظ مادی ، سلامت ، احترام ، وغیره به خود زده ایم را بنویسیم. همچنين مورد احساس دیگری وجود دارد که اکثر ما با آن روبرو شده ایم : اگر به راهنمای خود خسارت زده ایم و از آن خبر نداشته باشد ، وقتی که لیست خود را با او مرور می کنیم از آن آگاه شود ، چه باید بکنیم ، در این شرایط باید با یک عضو دیگر که بهبودی او برای ما قابل احترام است ، و شاید حتی راهنمای ، راهنمایمان مشورت کنیم .
· فهرست افرادی را که به آنها خسارت زده اید با ذکر نوع و طریق خسارت بنویسید .
تمایل داشتن
حال که فهرست خود را تهیه کرده ایم ، یا اسامی جدیدی به فهرستی که از آخرین کارکرد قدم هشتم نزد خود نگه داشته بودیم ، افزوده ایم ، وقت آن است که تمایل پیدا کنیم تا جبران خسارت نماییم . برای اینکه بتوانیم تمایل پیدا کنیم ، باید حداقل کمی در مورد اینکه جبران خسارت چه ملزوماتی دارد بدانیم . قبلاً در همین کتاب در مورد اینکه به بیش ار فقط تغییر رفتار دادن ، نیاز داریم ، صحبت کردیم . اما بعضی از ما ممکن است از اینکه اصلاً ظرفیت تغییر نداریم ، بترسیم . ما می خواهیم بی ریا و صادق باشیم . ما می خواهیم از تکرار رفتارهای گذشته خود اجتناب کنیم ، اما درمورد قولهای خود در گذشته فکر می کنیم و از خود می پرسیم که آیا امکان اینکه دوباره به همانگونه رفتارکنیم وجود ندارد ؟ وقت آن است که واقعاً بهبودی خود را باور کنیم . مهم نیست که چه مدت پاکی داریم ، یا مشغول جبران چه خسارتی هستیم ، ما باید ایمان داشته باشیم که خداوند به همانگونه که او را درک می کنیم به ما قدرت و توان تغییر را خواهد داد . در می یابیم که برای بعضی از جبران خسارتهایی که بدهکاریم ، به محض نوشتن فهرست ، تمایل پیدا می کنیم ، اما برای بعضی دیگر داشتن تمایل به این آسانی نخواهد بود .
· چرا عذرخواهی تنها ، برای جبران خسارتی که زده ام ، کافی نخواهد بود ؟
· چرا تغییر رفتار تنها ، برای جبران خسارتی که زده ام ، کافی نخواهد بود ؟
به ندرت اتفاق می افتد که ما جبران خسارت مالی نداشته باشیم ، چه به کسانی که از آنها دزدی کرده باشیم ، چه به کسانی که از آنها پول قرض کرده ایم و هرگز پس نداده ایم ، چه به مغازه ها و اماکن کسب ، چه به بانکها یا مؤسسات مالی . ما می دانیم که جبران خسارت از اینها به معنی محروم شدن از مبلغی پول است که ترجیح می دهیم برای خود نگه داریم . ممکن است مدتی طول بکشد تا ما قدر ، رهایی عمیقی که پس از خلاص شدن از شر اینگونه بدهکاریها احساس خواهیم کرد را بدانیم و به همین طریق قدر تمایل به جبران خسارت را . درخواست کمک از نیروی برتر جهت پیدا کردن تمایل برای جبران خسارت نیز به ما کمک خواهد کرد .
· آیا خسارت مالی به کسی زده ام که نخواهم آن را جبران کنم ؟ اگر این خسارت را جبران کنم ، زندگی من به چه شکل خواهد بود ؟
· بعضی از جبران خسارت هایی که بدهکاریم ممکن است به اشخاصی باشد که آنها نیز به ما صدمه زده باشند . اینها معمولاً خسارتهایی هستند که ما بیشترین مشکل را جهت پیدا کردن تمایل به جبران آنها داریم . به نظر می رسد که هربار که ما به فکر جبران خسارت از آنها می افتیم ، آنقدر از آنچه که آنها با ما کرده اندعصبانی می شویم که بطور کل جبران خسارت کردن را فراموش می کنیم . اما لازمه بهبودی ما تمرین اصل روحانی بخشش می باشد . از طریق دعا و کمکهای جانبی دیگری که در دسترس ما هستند ، می توانیم در خود ظرفیت بخشش کسانی که به ما صدمه زده اند را بیابیم .
· آیا به کسی جبران خسارت بدهکار هستم ، که او نیز به من صدمه زده باشد ؟ چه اقداماتی جهت پیدا کردن تمایل برای اینگونه جبران خسارت انجام داده ام ؟
ممکن است در فهرست ما موردی برای جبران خسارت وجود داشته باشد ، که فکر کنیم هرگز قادر به انجام آن نخواهیم بود . شاید عدم تمایل ما آنقدر زیاد باشد ، که حتی نخواهیم برای تمایل پیدا کردن دعا کنیم . ما ممکن است حتی نتوانیم تصور داشتن هیچ نوع رحم و شفت یا دلسوزی نسبت به بعضی از کسانی که به انها جبران خسارت بدهکاریم ، بکنیم . در اینگونه موارد ، باید بگذاریم که فعلاً این موارد در فهرستمان باقی بمانند . ما نباید حتماً تمام جبران خسارتهایی را که بدهکاریم در یک روز و یا مدت زمان خاصی انجام دهیم . بعضی از خسارات به زمان نیاز دارند تا تمایل جبران آنها در ما بوجود آید . هربار که به فهرست قدم هشتم خود نگاه می کنیم ، باید از خود بپرسیم که آیا هنوز تمایل به جبران اینگونه خسارت پیدا کرده ایم . اگرنه ، باید هر از چند گاهی این سؤال را از خود بکنیم ؟
اصول روحانی
در قدم هشتم ، ما برروی صداقت ، شهامت ، تمایل ، و ملاطفت تمرکز می کنیم . برای تمرین اصل صداقت در قدم هشتم ، نیاز است که ما از تجربه خود در قدمهای قبلی استفاده کنیم . ما به ذات و طبیعت مشکل خود – اعتیاد – اقرار کردیم ، و بر راه حل آن تأکید کردیم . این یک عمل از روی صداقت بود . ما یک ترازنامه اخلاقی بی باکانه و جستجوگرانه از خود تهیه کردیم که این خود تمرینی برای صداقت تازه یافته ما بود . استخراج چگونگی دقیق خطاهایمان از لابلای عمق ضمیرمان نیز باعث عمیق تر شدن سطح صداقت ما گردید . به همین واسطه ما تجربه چگونگی تشخیص و جداسازی نقش خود از دیگران در مسائل را ، کسب کردیم ، و این ، همان سطح صداقتی است که ما در قدم هشتم به آن نیاز داریم . ما باید همه توجیهاتی را که در مورد خسارت زدنمان به دیگران می آوردیم ، مانند رنجش داشتن ، سرزنش دیگران ، باور اینکه ما قربانی بی گناهی بودیم را فراموش کرده و خیلی ساده فهرستمان را کامل کنیم .
· تشخیص چگونگی دقیق خطاهایمان ، به چه شکل در قدم هشتم برای ما ارزشمند است ؟ چرا ضروری است که نقش و مسئولیت من در مسائل برایم واضح و آشکار باشد ؟
· چند مثال از صداقتی که در قدمهای قبلی تجربه کرده اید را بنویسید ؟ چگونه از آن تجارب در این قدم می توانید استفاده کنید .
جهت تمرین اصل شهامت در قدم هشتم ، ما باید خودمان را به مراقبت خداوند بسپاریم . ما نمی توانیم که فهرستمان را فقط به آن مواردی که فکر می کنیم نتیجه مطلوبی خواهد داشت ، محدود کنیم . باید باور داشته باشیم که نیروی برتر ما ، بردباری ، فروتنی ، اعتماد به نفس ، یا هر چیز دیگری که جهت جبران خسارت به آن نیاز داریم را به ما خواهد داد . چه لازم باشد که ما با کسی روبرو شویم که نمی دانیم با دیدن او چه احساس یا حالی به ما دست خواهد داد ، چه مجبور باشیم که پی آمد و نتیجه گناه یا جرمی را که در گذشته کرده ایم بپذیریم ، به هر حال به کمک نیروی برترمان قادر خواهیم بود با آن شرایط روبرو شویم .
· چند مثال از شهامتی که در قدمهای قبلی تجربه کرده اید را بنویسید ؟ چگونه از آن تجارب در این قدم می توانید استفاده کنید .
قبلاً در این قدم در مورد تمایل زیاد صحبت کرده ایم ، به خصوص در مورد تمایل برای جبران خسارت . به هر حال ما به حداقلی از تمایل برای کار کردن این قدم نیاز داریم که هیچ ربطی هم به جبران خسارت ندارد . اول از همه ما به تمایل برای تهیه کردن فهرستمان نیاز داریم . علیرغم احساسی که ممکن است نسبت به اضافه کردن اسمی به فهرستمان داشته باشیم ، لازم است که تمایل پیدا کنیم این کار را انجام دهیم . همچنین نیاز است که تمایل داشته باشیم تا اصول روحانی دیگری که مربوط به این قدم هستند را تمرین کنیم .
· آیا اسمی هست که من هنوز به فهرست خود اضافه نکرده باشم ؟ آیا تمایل دارم که اکنون اضافه کنم ؟ آیا فهرست من کامل است ؟
· چه اقداماتی جهت افزایش تمایل خود انجام داده ام ؟
· در مورد دعا کردن برای پیدا کردن تمایل چه احساسی دارم ؟
در این مرحله از بهبودی امکان دست یافتن به یک روحیه با ملاطفت و با شفقت وجود دارد . قبل از اینکه قدمهای قبلی را کار کنیم ، آنقدر با احساس رنجش ، سرزنش ، و تأسف به حال خود درگیر بودیم که نمی توانستیم به دیگران فکر کنیم . در حالیکه توانائی احساس یک انسان معمولی بودن را پیدا می کنیم ، در همان حال می توانیم تشخیص دهیم که دیگران نیز دارند بیشترین سعی خود را برای انسان بهتری بودن ، می کنند . ما می دانیم که به طور متناوب در معرض شک و تردید در مورد خود و احساس عدم امنیت هستیم . این مسئله در مورد دیگران نیز صدق می کند . ما می دانیم که خیلی از مواقع قبل از اینکه فکر کنیم ، حرف می زنیم . دیگران نیز همینطور . ما درک می کنیم که آنها نیز مثل ما از این حرکات خد پشیمان و متأسف می شوند . ما می دانیم که مستعد درک و تعبیر غلط از شرایط و اتفاقات ، و نشان دادن عکس العملهای افراطی یا تفریطی نسبت به آنها هستیم . درنتیجه ، امروز وقتی می بینیم کسی از روی نواقص شخصیتی خود عمل می کند ، بجای اینکه عصبانی یا خشمگین شویم با او همدلی و همدردی می کنیم ، برای اینکه می دانیم که چه چیز باعث اینگونه رفتار شده است . قلب ما وقتی که می بینیم با دیگران ، رؤیاها ، احساسات ، ترسها ، علائق ، و یا اشتباهات مشترکی داریم ، پر از رحم و بخشش می شود .
· آیا احساس وصل بودن یا مربوط بودن به دیگران می کنم ؟ توضیح دهید .
· آیا احساس همدلی و ملاطفت برای دیگران دارم ؟ توضیح دهید .
حرکت به جلو
صحبت درباره تک تک موارد فهرست جبران خسارت با راهنمایمان ضروری است . مهم نیست که چه مدت است که پاک هستیم ، یا چقدر در جبران خسارت تجربه داریم . همه ما وقتی که به تنهایی بخواهیم این قدم راکار کنیم در معرض خطر قضاوت غلط کردن هستیم ، اما اغلب درمی یابیم که وقتی به مسائل از چشم دیگران نگاه می کنیم ، همه چیز واضح تر است . ما به بصیرت و تشویق راهنمای خود و نیز به بینش و امید او نیازمندیم . اعجاب آور است که یک صحبت ساده با راهنمایمان تا چه حد میتواند به ما دردست یافتن به نیرویی که در درون ما نهفته است ، کمک کند . وقتی که ما از شر مسائل تأثیرگذار و گمراه کننده رها شویم ، و به رشته محکم آرامش ، فروتنی ، و بخشش چنگ بیندازیم ، برای انجام قدم نهم آماده هستیم .
تمام حقوق اين وب سايت و مطالب آن متعلق به معــــتادان♠گمـــــــنامnarcotics anonym مي باشد .
كد نويسي و گرافيك قالب توسط : تم ديزاينر
« ما با فروتنی از او خواستیم تا کمبودهای اخلاقی ما را برطرف کند . »
اگرچه هر یک از قدمهای دوازده گانه برای خود یک فرآیند جداگانه می باشند ، اما همه آنها تا اندازه ای نیز با یکدیگر درمی آمیزند چون اجزاء یکی باعث فعل و انفعالاتی در دیگری می گردد ، مثلاً جنبه هایی از قدم یک با قدم دو درمی آمیزد ، یا اجزاء قدم چهار در قدمهای متعاقب آن درگیر می شوند . شاید ظریف ترین و نازکترین خط و مرز بین قدم شش و هفت باشد . در نگاه اول ممکن است قدم هفت فقط یک چاره اندیشی برای قدم شش به نظر رسد . ما وقت و تلاش زیادی صرف کردیم تا اگاهی خود را در مورد نواقص شخصیتی مان در قدم شش افزایش دهیم و به جایی برسیم که کاملاً آمادگی داشته باشیم که آنها برطرف شوند . حال تنها کاری که نیاز است انجام دهیم ، درخواست است ، مگر نه ؟
نه این درست نیست . این قدم مفهومی فراتر از آن دارد که از نیروی برتر یک درخواستی بکنیم و منتظر جواب باشیم . نیاز به آمادگی روحانی داریم . لازم است درکی از لغت (( فروتنانه )) در این قدم داشته باشیم . نیاز است تا ما راهی شخصی برای این درخواست پیدا کنیم ، راهی که فقط در مسیر روحانی شخص خود ما قرار می گیرد و نیاز است که ما اصول روحانی را به جای نواقص اخلاقی خود تمرین کنیم .
آمادگی جهت کارکرد قدم هفت
ما تا اینجا مقدار زیادی از آمادگی لازم جهت کارکرد قدم هفت را بدست آورده ایم . مهم است تا ما رابطه ای بین کاری که انجام داده ایم و نتایج حاصل از آن کار برقرار کنیم .
تمام قدمهای قبلی سعی در کاشتن بذر فروتنی در روح ما را داشته اند . اکثر ما با مفهوم فروتنی مشکل داریم . اگرچه در قدم شش به این مسئله می پردازیم ، ولی شایسته است که در قدم هفت نیز به آن توجه ویژه داشته باشیم . ما لازم است که درک کنیم فروتنی برای ما چه مفهومی دارد و حضور آن ، خود را در زندگی ما به چه شکل نشان می دهد .
ما نباید فروتنی را با تحقیر و تن به هر کار دادن اشتباه بگیریم . وقتی ما تحقیر می شویم یا تن به هر کار می دهیم ، خجالت زده می شویم و احساس بی ارزشی می کنیم . فروتنی تقریباً نقطه مقابل این احساس است . از طریق کارکرد قدمها ما لایه های انکار ، خودخواهی ، و خودمحوری را از خود دور می کنیم و درهمان حال تصویری مثبت از خود می سازیم و اصول روحانی را تمرین می کنیم . در گذشته ، ما نمی توانستیم توانایی های خود را ببینیم ، زیرا قسمت خوب و سالم ما پشت بیماری اعتیاد پنهان شده بود . اما حالا می توانیم و این فروتنی است . چند مثال در مورد اینکه فروتنی به چه شکل خود را نشان می دهد ، به ما کمک می کند تا بهتر مفهوم آن را درک کنیم .
ما با یک سری عقاید قراردادی و ثابت ، پا در بهبودی نهادیم . اما از زمان شروع بهبودی ، تمام چیزهایی که در گذشته باور داشتیم به چالش کشیده شد . ما توسط ایده ها و عقاید جدید بمباران شدیم . برای مثال ، اگر باور داشتیم که همه چیز تحت کنترل ما است ، همین حقیقت که عاقبت سر از جلسات معتادان گمنام درآوردیم و به عجز خود اقرار کردیم ، احتمالاً جهت تغییر دیدگاه ما کافی است . به علت اعتیادمان ما نتوانستیم درسهای زندگی در مورد اینکه واقعاً یک فرد تا چه حدی بر مسائل کنترل دارد را بیاموزیم . از طریق پرهیز کامل و کارکرد شش قدم اول ، ما چیزهای فراوانی در مورد اینکه چگونه باید زندگی کنیم یاد گرفتیم .
اکثر ما با افکار و منطق خیابانی به جلسات معتادان گمنام آمدیم . تنها راهی که ما برای دست یافتن به چیزهایی که خواهان آن بودیم ، می شناختیم ، سوء استفاده از دیگران و دست یافتن غیرمستقیم بود . ما تشخیص نمی دادیم که می توانیم رک و صریح باشیم و هنوز هم ، اگر نه بیشتر حداقل به همان اندازه فرصت برطرف کردن نیازهایمان را داشته باشیم و هنوز هم ، اگر نه بیشتر حداقل به همان اندازه فرصت برطرف کردن نیازهایمان را داشته باشیم . ما سالها وقت تلف کردیم تا یاد بگیریم که چگونه چهره ای بی تفاوت و بی احساس از خود نشان دهیم ، احساساتمان را پنهان کنیم ، و خود را سخت و بی رحم سازیم . تا زمانی که ورد جلسات معتادان گمنام شویم در انجام این کارها بسیار حرفه ای بودیم – آن قدر خوب و حرفه ای که احتمالاً معتادان مبتدی به ما به عنوان الگو نگاه می کردند ، همانگونه که ما در اوائل مصرف به معتادان قدیمی تر از خود نگاه می کردیم . ما یاد گرفته بودیم که چگونه انسانیت را پایمال کنیم و در خیلی از موارد کاملاً غیرانسانی عمل کنیم .
جدا شدن و ترک کردن استادیوم و ورزشگاهی که در آن اینگونه مسابقات و بازیها انجام می شود . ما را در معرض ایده های جدید قرار می دهد . ما یاد گرفته ایم که نه تنها ایرادی ندارد ، بلکه خیلی هم خوب است که ما احساسات داشته باشیم و آنها را بروز بدهیم . ما فهمیده ایم که منطق و قواعد بازی در خیابان ، فقط در همان جا کاربرد دارد ، اما در زندگی واقعی احمقانه و بعضی واقع خطرناک هستند ، ما نرمتر و آسیب پذیرتر شده ایم و دیگر مهربانی را با ضعف اشتباه نمی گیریم .
تغییر اینگونه رفتارها ، تأثیر بسزائی دارد و اغلب اوقات حتی باعث تغییر در وضع ظاهر ما نیز می شود . ابروهای گره کرده و فکهای منقبض تبدیل به لبخند می شود . اشکها به راحتی سرازی می شوند و روح در حال غرق شدن ما را رها می سازد .
اکثر ما وقتی به جلسات معتادان گمنام پیوستیم باور داشتیم که قربانی شانس بد ، شرایط نامناسب ، و دسیسه هایی جهت خنثی کردن نیت خیرمان ، شده ایم . ما اعتقاد داشتیم که انسانهای خوبی هستیم که دیگران در موردمان به شدت دچار سوءتفاهم شده اند . وقتی به دیگران آسیب می رسانیم ، یا اصلاً متوجه نمی شدیم یا آن را به عنوان دفاع از خود توجیه می کردیم . این نوع رفتار همیشه با احساس تأسف به حال خود همراه بود . ما از رنج بردن لذت می بردیم ، و مرموزانه در درون خود می دانستیم که جایزه تحمل این درد و رنج این است که ما هرگز مجبور نیستیم به نقش خود در مسائل نگاه کنیم .
اما شش قدم اول ما را دقیقاً به انجام این کار وادار می کند تا به نقش خود در مسائل نگاه کنیم . زمانی ما فکر می کردیم که اتفاقات خاصی برای ما رخ می دهد ، اما حالا می بینیم که این اتفاقات خاصی برای ما رخ می دهد ، اما حالا می بینیم که این اتفاقات چگونه توسط خود ما خلق شده اند . ما درباره همه فرصتهایی که از دست داده ایم آگاه می شویم و از سرزنش دیگران به خاطر نصیب و قسمتی که در زندگی داشته ایم ، دست برمی داریم . ما شروع به درک این مسئله می کنیم که انتخابهایی که ما در گذشته بیشترین سهم را در تعیین شرایط و اوضاع امروز ما دارند .
فروتنی این احساس است که ما نیز انسان هستیم . اگر این اولین تجربه ما به قدم هفت است ، احتمالاً برای اولین بار نسبت به خود احساس مهربانی می کنیم . اینکه برای اولین بار تشخیص می دهیم ما نیز در واقع یک انسان هستیم و داریم بیشترین سعی خود را می کنیم ، واقعاً تکان دهنده است . ما هم تصمیمات درست می گیریم و هم غلط ، و همیشه امیداوریم که نتیجه این تصمیمات خوب باشد . از طریق شناخت خود ، تشخیص می دهیم که همانقدر که ما سعی و تلاش برای خوب بودن می کنیم ، دیگران نیز سعی خود را می کنند و درک اینکه همه ما در معرض عدم امنیتها و شکستهای مشابه ای هستیم وهمه برای آینده خود رؤیاهایی داریم ، باعث بروز احساس و داشتن رابطه ای قوی با دیگران می شود .
حال نیاز است که ما فروتنی را در خود تشخیص دهیم و کشف کنیم که فروتنی چگونه در زندگی روزمره ما بروز می کند .
· کدامیک از رفتارهای من از آغاز بهبودیم تغییر کرده ؟ در چه جاها و شرایطی مسائل غلو شده دوباره به اندازه طبیعی خود بازگشته اند ، و کجا جزء و قسمتی سالم در خود کشف کرده ام ؟
· فروتنی چگونه بر بهبودی من تأثیر گذاشته ؟
· چگونه آگاهی از فروتنی خودم ، به من در کارکرد این قدم کمک می کند ؟
کارکرد قدمهای قبلی به ما کمک کرد تا رابطه ای با خداوند به آنگونه که او را درک می کنیم ، بوجود آوریم . اجر اینکار در فرآیند قدم هفت به بهترین نحو به ما خواهد رسید . در قدم دو ، برای اولین بار ، به این مسئله فکر کردیم که یک نیروی برتر می تواند به ما کمک کند تا از اعتیادمان بهبود یابیم . از آنجا به قدم سوم رفتیم و تصمیم گرفتیم که به نیروی برتر اعتماد کنیم و زندگی و اراده خود را به او بسپاریم . ما از این نیرو بارها کمک خواسته ایم تا بتوانیم قدم چهار خود را تکمیل کنیم ، در قدم پنجم خصوصی ترین و پوشیده ترین مسائل زندگیمان را با این نیرو در میان گذاشتیم . در قدم شش کشف کردیم که خداوند به آنگونه که اورا درک می کنیم به غیر از پاک نگهداشتن ما ، قادر به انجام خیلی کارهای دیگر می باشد .
· درک من از نیروی برتر ، چگونه در قدمهای قبلی رشد کرده ؟ رابطه من چگونه با نیروی برتر توسعه یافته ؟
· کارکرد قدمهای قبلی ، چگونه به من کمک کرد تا برای انجام قدم هفت آماده شوم ؟
درخواست برای رفع شدن کمبودهایمان
چگونه می توانیم از خداوند با آنگونه که او را درک می کنیم ، درخواست نمائیم تا کمبودهایمان را برطرف سازد ؟ جواب به احتمال قوی بستگی به نوع درک ما از خداوند دارد . راهها و طریقه های مختلف و متنوعی برای درک خداوند وجود دارد . آنقدر متنوع که امکان ذکر چند مثال از اینکه چگونه مسیر روحانی هر عضو بر روی کارکرد قدم هفت او تأثیر گذاشته را برای ما ناممکن می سازد و فقط به این بسنده می کنیم که بگوئیم ، نحوه کارکرد قدمها ، انعکاس دهنده مسیر روحانی است که ما طی می کنیم .
به عنوان یک فرد ، ما ممکن است تشریفاتی خاص یا روشنی را به عنوان عادت برگزینیم تا از نیروی برترما ن درخواست کنیم که کمبودهای ما را مرتفع سازد . که در این کتاب ما اسم این عمل را دعا می گذاریم . لغت دعا در انجمن ما ، به طور گسترده به معنی راهی جهت برقراری رابطه با نیروی برتر ، پذیرفته شده است و نحوه درخواست ما در نفس لغت فروتنی نهفته است . ما باید از صادق ترین و روحانی ترین قسمت وجود خود درخواست کنیم که کمبودهای ما برطرف شوند .
· من چگونه از خداوند به آنگونه که او را درک می کنم ، درخواست خواهم کرد کمبودهای مرا برطرف کند ؟
· آیا معتادان در حال بهبود دیگری ، می توانند به من کمک کنند تا راهی مناسب برای درخواست پیدا کنم ؟ آیا از آنها خواسته ام که تجربه ، نیرو و امیدشان را با من به مشارکت بگذارند ؟ آیا از راهنمای خود درخواست کمک کرده اند ؟
مانند دیگر اصول برنامه ما فقط یکبار درخواست نمی کنیم که کمبودهایمان برطرف شوند ، بلکه اینکار را بارها و بارها در طول زندگی انجام می دهیم . هیچیک از کارهایی که در این مقطع انجام می دهیم به معنی این نیست که تا آخر باید به همین روش از کارکرد قدم هفتم ارائه دهیم .
از راه کنار رفتن
اکثر ما احتمالاً تشخیص می دهیم که در این قدم کاری بیشتر از فقط دعا کردن برای برطرف شدن کمبودهایمان ، لازم است . ما نیاز است تا اقدامی جهت دعوت از خداوند به آنگونه که او را درک می کنیم ، انجام دهیم تا او در زندگی ما تأثیر بگذارد . ما نمی توانیم از خداوند درخواست کنیم که کمبودی را در ما برطرف کند ، اما در همان حال با تمام قوا به آن بچسبیم . هرچه بیشتر از خداوند فاصله بگیریم کمتر حضور او را در زندگی خود احساس می کنیم . ما باید آگاهی را که در مورد خود در قدم ششم پیدا کردیم ، حفظ کنیم و این علم را که خداوند در زندگی ما کار می کند به آن بیفزائیم .
· اصل روحانی تسلیم را چگونه می توان برای از سرراه خداوند کنار رفتن به کار بست ، تا او بتواند در زندگی ما تأثیر گذارد ؟
· منافع اینکه اجازه دهم خداوند در زندگی من کار کند ، چیست ؟
· درمورد اینکه یک نیروی برتر ا ز من مراقبت می کند ، و بر زندگی من اثر می گذارد ، چه احساسی دارم ؟
اصول روحانی
در قدم هفتم ، ما بر روی تسلیم ، اعتماد و ایمان ، صبر و فروتنی تمرکز می کنیم . در قدم هفتم ، ما تسلیم خود را عمیقتر می نمائیم . کاری را که در قدم یک با تشخیص اعتیادمان شروع کردیم با تشخیص کمبودهایی که اعتیاد ما به همراه دارد ، کامل تر می شود . ما همچنین تسلیم قدم دوم را عمیقتر می کنیم . ما به این باور می رسیم که نیروی برترمان از اینکه فقط به ما کمک کند پاک بمانیم ، می تواند بای مان انجام دهد . ما به این نیروی برتر برای کمک جهت رهایی از کمبودهایمان نیز چشم امید داریم. هر قدر که زمان بگذرد اعتماد ما به نیروی برتر و فرایند بهبودی بیشتر و بیشتر می شود .
· آیا عجز خود را در برابر کمبودهایم در کنار عچزم در برابر اعتیاد پذیرفته ام ؟ توضیح دهید .
· تسلیم چگونه عمیقتر شده ؟
اصول روحانی اعتماد ایمان در مرکز قدم هفتم قرار دارند . ما باید به نیروی برترمان به اندازه کافی اطمینان داشته باشیم که نیروی برترمان کاری برای آنها خواهد کرد وگرنه چگونه می توانیم با ایمان از او درخواست کنیم که آنها را برطزف سازد ؟ ما باید از قضاوت در این مورد که خداوند چگونه نواقص ما را برطرف خواهد کرد اجتناب کنیم . خیلی سخت نیست که ببینیم این نوع طرزفکر به کجا خواهد شد . اگر آن مدت زمانی را که انتخاب کرده ایم و با خود قرار گذاشته ایم بگذرد و ببینیم که هنوز بعضی از نواقص شخصیتی ما برطزف نشده اند در عوض یاید بر روی کارهایی که لازم است انجام دهیم تمرکز کنیم . کارهایی مانند : درخواست فرئتنانه ف تمرین کردن اصول روحانی ، و از سر راه خداوند کنار رفتن ،نتیجه کارکرد قدم هفتم ممکن است فوری قابل لمس نباشد ، اما به وقتش این اتفاق خواهد فتاد .
· آیا باور دارم که نیروی برتر من کمبودهای مرا بطرف می کند با مرا از شر اینکه به اجبار از روی آنها عمل کنم رهایی خواهد بخشید ؟ آیا باور دارم در نتیجه کارکرد این قدم به انسان برتری تبدیل خواهد شد ؟
· چگونه ایمان من به خداوند که او را درک می کنم در نتیجه کارکرد این قدم قویتر می شود ؟
اعتماد وایمان به تنهایی هرگز برای کارکرد این قدم کافی نخواهد بود . نیاز است که ما صبر و حوصله را تمرین کنیم . حتی اگر مدتها از زمانی که درخواست کرده ایم تا کمبودهایمان برطرف شوند می گذرد ، باز هم باید صبر داشته باشیم . در واقع ممکن است بی حوصلگی یکی از نواقص ما باشد . ما می توانیم به زمانی که نیاز است تا صبر کنیم به عنوان یک هدیه و نعمت نگاه کنیم – چون این مدت زمان به ما اجازه می دهد تا اصل روحانی صبر را تمرین کنیم . بهرحال یکی از مطمئن ترین راه ها برای پیشرفت این است که بر موانعی که بر سر راه رشد روحانی قرار می گیرند فائق آییم .
· اخیراًچه فرصت هایی جهت رشد برای من بوجود آمده اند ؟ ار آنها چگونه بهره بردم ؟
نهایتاًما باید آگاهی خود را نسبت به اصل روحانی فروتنی بیش از هر چیز دیگری در این قدم حفظ کنیم . راه آسان برای اینکه تشخیص دهیم که آیا این قدم را با فروتنی انجام می دهیم یا نه ، این است که سؤالات زیر را پاسخ دهیم .
· آیا باور دارم که فقط نیروی برتر می تواند کمبودهای مرا برطرف کند؟ یا سعی کرده ام خودم نیز آنها را برطرف کنم ؟
· آیا از اینکه کمبودهای من بلافاصله بعد از درخواستم برطرف نشده اند دچار بی حوصلگی شده ام ؟ یا اینکه اطمینان داردم هر وقت که خدا بخواهد انها را برطرف خواهند کرد ؟
· آیا حس تناسب وتعادل من ،اخیراً بهم خورده است ؟ آیا خود را تواناتر و زرنگتر از آن چیزی که هستم ،تصور می کنم ؟
" حرکت به جلو "
در این برهه از زمان ممکن است که ندانیم چگونه احساسی باید داشته باشیم . ما از خداوند به آنگونه که اورا درک می کنیم درخواست کرده ایم که کمبودهای ما را برطرف کند . و با ایمان ، اصول برنامه را به بهترین شکلی که می توانستیم تمرین کرده ایم ، اما ممکن است که ببینیم هنوز با نواقص خود دست به گریبان هستیم و اغلب بدون اینکه فرصت فکر کردن داشته باشیم از روی انها عمل می کنیم . بطور حتم ، ما دیگر در حال مصرف نیستسم و شرایط زندگی مان بهتر شده و شاید روابط مان با دیگران باثبات تر گردیده ، اما ایا تغییر کرده ایم ؟ آیا انسان بهتری شده ایم؟
به موقع درک خواهیم کرد که خداوند بر زندگی ما تأثیر گذاشته است . حتی ممکن است ما بلوغ روحانیتی خاص درروبر شدن با شرایطی مشابه شرایط قدیم از خود نشان دهیم که باعث بهت و تعجت مان گردد . یک روز متوجه خواهیم شد به همان اندازه که اصول روحانی اوایل برایمان نا آشنا بودند حال بعضی از رفتارهای غلط گذشته برای ما غریبه شده اند . بعد از این اوهام تازه ، ما ممکن است به فکر دورانی بیفتیم که تازه به جلسات معتادان گمنام پیوسته بودیم و ببینیم که دیگر شباهتی به آن شخص نداریم .
· آیا مواقعی بوده که بتوانیم از عمل از روی نواقص خود اجتناب کنم و به جای آن یک اصل روحانی تمرین نمایم ؟ ایا اینان را بعنوان عمل و تأثیر خداوند بر زندگیم تشخیص می دهم ؟
· کدام یک از کمبودهای من در زندگی برطرف شده اند یا از قدرتشان کاسته شده ؟
· چرا قدم هفتم احساس آرامش را پرورش می دهد ؟
ما زندگی روحانی تری را شروع می کنیم . از این فکر که چه چیز از دنیا یا حتی بهبودی گیرمان می آید دست برمی داریم و بدنبال راهی می گردیم که اعانه و بخشش کنیم . کارهایی را که برای تقویت و تغذیه روح خود انجام می دهیم ، برایمان بصورت عادت در خواهند آمد و حتی مشتاق به انجام آنها خواهیم شد . درمی یابیم که در شرایط مختلف زندگی حق انتخاب داریم . از گله کردن در مورد ناملایمات زندگی ، گردن خود را با وقار برافراشته و درستکاری خود را حفظ کنیم . هر قدر که با خود و نفس روحانی مان راحت تر می شویم اشتیاق ما برای ترمیم روابطمان نیز افزایش می یابد . ما فرآیند قدم هشت را شروع می کنیم .
تمام حقوق اين وب سايت و مطالب آن متعلق به معــــتادان♠گمـــــــنامnarcotics anonym مي باشد .
كد نويسي و گرافيك قالب توسط : تم ديزاينر
قدم هشتم
" ما فهرستی از تمام کسانی که به آنها صدمه زده بودیم تهیه کرده و خواستار جبران خسارت از تمام آنها شدیم "
تا اینجا ، قدمها بیشتر بر روی خودمان و رابطه ما با خداوند به آنگونه که او را درک می کنیم متمرکز بودند . با اغاز قدم هشتم ما دیگران را نیز وارد فرآیند التیام می نماییم – افرادی که به انها بواسطه اعتیادمان صدمه رسانده ایم – کسانی که قصد داشتیم به آنها اسیب برسانیم – اشخاصی که تصادفاً به انها صدمه زذه ایم – اشخاصی که دیگر در زندگی ما وجود ندارند و افرادی که قرار است تا اخر عمر با آنها رابطه نزدیک داشته باشیم .
قدم هشتم در رابطه با تشخیص صدماتی است که باعث شده ایم . فرقی هم نمی کند که ما بواسطه خشم – بی دقتی – و یا ترس باعث انها شده باشیم . و مهم نیست که رفتارهای ما براساس خود خواهی – تکبر – ناصادقی و یا هر نقص اخلاقی دیگر بوده اند یا نه . حتی مهم نیست که ما قصد صدمه زدن داشتایم یا خیر . هر نوع صدمه و آسیبی که رسانه باشیم موضوع قدم هشتم خواهد بود .
ممکن است دریابیم که بعضی از صدماتی که رسانده ایم نمی توانیم جبران کنیم . ممکن است که ما خود مستقیماً نتوانیم خسارت را جبران کنیم یا ممکن است بعداً بفهمیم که مسئول چیزی که در فهرست خود نوشته ایم نیستیم . راهنمای ما قبل از اینکه به قدم نهم برویم ، جهت تشخیص این موارد به ما کمک خواهد کرد . در حال حاضر وظیفه ما این است که تشخیص دهیم به چه کسانی صدمه زده ایم ، آن صدمات چه بوده اند ، و اینکه تمایل پیدا کنیم که آنها را جبران کنیم .
طبیعی است که در حین کارکرد دم هشتم ، به فکر این باشیم که در قدم نهم چگونه می توانیم جبران خسارت کنیم . افکاری که در مورد جبران خسارت داریم ، مطمئناً بر روی کارکرد این قدم تأثیر خواهد گذاشت . ممکن است لازم باشد که برخی از سوءتفاهمات معمول را قبل از نوشتن فهرست مان ، از سر راه برداریم .
خیلی عالی است که ما قبل از شروع به مرمت روابطمان با بعضی از افراد کرده ایم . احتمالاً خانواده ما از اینکه دیگر مواد مخدر مصرف نمی کنیم بسیار شاد هستند . بعضی از صدمات آشکاری که ما بر دیگران تحمیل می کردیم به محض قطع مصرف مان پایان یافته اند . اگر توانسته باشیم که شغل خود را حفظ کنیم یا به تحصیلات خود ادامه دهیم ، احتمالاً در حال حاضر در این مکانها خیلی بهتر عمل می نماییم . ما دیگر به همکاران ، صاحب کار ، همکلاس و یا استادان خود آسیب نمی رسانیم . اما آیا این کافی است ؟
ما احتمالاً در جلسات از دیگران شنیده ایم که جبران خسارت به معنی تغییر کردن است و نه به معنی معذرت خواهی تنها – مسئله مهم این است که ما حالا با دیگران چگونه رفتار می کنیم . البته منظور این نیست که معذرت خواهی رسمی در جلسات معتادان گمنام مرسوم نیست . بلکه جبران خسارت مستقیم و رو در رو ابزاری قدرتمند جهت رشد روحانی خودمان و همینطور آسایش خیال کسانی است که مدتها منتظر ان بوده اند . چیزی که اعضاء ما برآن اصرار دارند این است که نمی توانیم فقط یک معذرت خواهی خشک وخالی و ناقص بکنیم و بلافاصله همان کاری را که باعث صدمه شده بود را تکرار نمایم .
بعضی از ما در این مرحله ممکن است احساس کسالت نماییم ، بخصوص اگر راهنمای مان در هفت قدم اول ما را مجبور به نوشتن مبسوط و زیادی کرده باشد . در قدم چهار ما از رفتارهای خود ترازنامه گرفتیم و در قدم شش نواقص اخلاقی خود را لیست کردیم و حال باید همان شرایط را با زاویه ای دیکر بررسی کنیم . پس از اتمام کارکرد قدماه ف ممکن است بنظر آید که ما زندگی و اعتیادمان را از کلیه راههای ممکن برسی کرده ایم و از خودمان بپرسیم که : ایا واقعاض همه این کارها لازم است ؟ ایا با بارها و بارها مرور یک مسئله ، در حال تنبیه خودمان نیستیم ؟
نه اینطور نیست . قدم هشتم آغاز فرآیندی است که به ما اجازه می دهد تا خود را با دیگران مساوی احساس کنیم . بجای احساس گناه و خجالت ، . بجای احساس اینکه همیشه از دیگران کمتر هستیم ، قادر خواهیم بود که در چشم دیگران نگاه کنیم . دیگر نیاز نیست که از کسی اجتناب کنیم . دیگر لازم نیست از کسی بترسیم که بخاطر اعمال یا غفلت در انجام مسئولیتي ممکن است که گیر بیفتیم یا تنبیه شویم ما آزاد خواهیم شد .
· آیا به هیچ شکلی در کارکرد قدم هشتم مردد هستسم چرا؟
بعضی از ما به شکلی دیگر در این قدم افراط می کنیم : ما نمی توانیم صبر کنیم و می خواهیم هر چه سریعتر همه چیز را درست کنیم . غافل از اینکه ممکن است باعث صدمات جدیدی شویم . ما ناآگاه و غافل به پیش می رویم و نزد همسر و دوستان خود اعتراف می کنیم . خانواده خود را گرد می آوریم و آنها را مجبورمی کنیم که به داستان اعتیاد ما با همه جزئیات گوش دهند ، که ما با این کار خود بدترین ترسهای انها را تأئید می کنیم و نکاتی را که از شانس خوب ما تا آنروز نمی دانستند تعریف می کنیم . در عین هیجان زدگی برای فرزندان خود در مورد اینکه چگونه بیماری داریم که مسئله آن نیستیم و چطور عاشق بهبودی خود هستیم ، و اینکه از این به بعد زندگی چقدر خوب خواهد بود ، صحبت می کنیم . و یادمان می رود که در گذشته چقدر به انها قولهای تو خالی داده ایم . ما یک روز سر زده وارد اتاق صاحب کار خود می شویم و به او اعلام می کنیم که معتاد هستیم و به او می گوییم که تا به حال از راههای خیلی زیرکانه مقدار زیاد پول از او اختلاس یا حیف و میل کرده ایم اما از این کار خود متأسفیم و دیگر آن کار را تکرار نمی کنیم .
اگر چه ممکن است تجربه ما از شتاب در جبران خسارت به این شدت نباشد اما مطمئناً منظور متن فوق را درک می کنیم که : اگر سعی کنیم بدون مشورت با راهنمای خود و بدون طرح و برنامه جبران خسارت کنیم ، ممکن است باعث خسارت جدیدی بشویم .
· آیا نیاز به تأمل و مشورت با راهنمای خود را قبل از آغاز جبران خسارت ، تشخیص می دهم ؟ آیا در هیچ شرایطی بواسطه تعجیل وشتاب در جبران خسارت باعث بروز خسارات جدیدی شده ام ؟ آن شرایط چه بوده اند ؟
بعضی از ما ممکن است هنوز فکر کنیم که اصولاً انسان خوبی هستیم و اینکه هرگز به کسی جز خودمان صدمه نزده ایم . اگر واقعاً در مورد اینکه چه کسانی در فهرست جبران خسارت ما می گنجد ، گیج شده ایم ، یا بطور مبهم می دانیم که مثلاً خانواده ما باید در این فهرست باشد اما دلیلش برای مان روشن نیست ، احتمال اینکه مسئله ای را نادیده گرفته باشیم یا انکار ما خیلی قوی باشد ، زیاد است . بعضی مواقع ما قادر به دیدن واقعیت بعضی مسائل یا بعضی شرایط نیستیم ، حتی اگر سالها از بهبودی ما گذشته باشد . پیشنهادی که اکثر ما به آن عمل می کنیم آن است که : اگر فکر می کنیم به کسی جبران خسارت بدهکاریم ، اما شرایط و دلایل ان را بخاطر نمی اوریم ، به هر حال نام او را در لیست خود بنویسیم . بعضی اوقات دلیل و شرایط را بعداً به یاد می آوریم . ما باید در حال حاضر بهترین کاری را که از دستمان در رابطه با کارکرد این قدم بر می آید را انجام دهیم . با راهنمای خود تماس بگیریم و به کار بر روی بهبودی خود ادامه دهیم . به قول معروف (( الهامات تازه ای خواهد شد )) ما باید روشن بینی خود را حفظ کنیم تا هر زمان که اگاهی بوجود آمد ، بتوانیم آن را بپذیریم . در خاتمه باید گفت که اغلب ما کارکرد این قدم را عقب می اندازیم چون تمایل به جبران خسارت از یک دسته افراد را نداریم . زیرا یا از آنها رنجش داریم و یا حتی تصور تماس با آنها برایمان وحشت آور است . لازم است که ما این قدم را شروع کنیم و نام این افراد را حتی اگر مطمئن نباشیم که می توانیم از آنها جبران خسارت کنیم در فهرست خود بنویسم . اگر در مواردی جبران خسارت کار درست و بی خطری نباشد ، راهنمای مان به ما خواهد گفت که چه کاری باید انجا دهیم .
· فهرست رنجش هایی که بر سر راه تمایل شما جهت جبران خسارت وجود دارند را بنویسید .
· آیا می توانم در حال حاضر از این رنجش ها رها شوم ؟ اگر نه آیا تمایل دارم که به هر حال نام این افراد را در فهرست خود بنویسم و بعداً نگران جبران خسارت از آنها باشم ؟
· آیا کسی هست که من به او جبران خسارت بدهکار باشم ولی او تهدیدی برای سلامت یا امنیت من باشد ، یا مورد دیگری وجود داشته باشد که من نگران حال آن شخص باشم ؟ ترسهای من چیست ؟
" کسانی که به آنها صدمه رسانیده ایم و چگونگی آن صدمات "
قبل از اینکه شروع به نوشتن فهرست خود بکنیم ، یک مفهوم دیگر وجود دارد که باید با آن آشنا شویم : و آن معنی صدمه در این قسمت است . لازم است که ما سعی کنیم تا همه راههایی که از طریق امکان صدمه رساندن وجود دارد درک کنیم ، تا فهرست ما کامل و دقیق باشد .
بعضی از انواع صدمه رساندن واضح و اشکار است . برای مثال پول یا متعلقات یک شخص یا یک مکان را بدزدیم ف صدمه ای رسانده ایم کاملاً اشکار است . به اضافه اینکه اکثر ما می توانیم به راحتی تشخیص دهیم که مورد سود استفاده جسمی یا احساسی از طرف دیگران ، یک نوع صدمه رساندن است .
در بعضی از شرایط ما مشکل برای تشخیص اینکه صدمه رسانده ایم نداریم ، اما نمی توانیم تشخیص دهیم که دقیقاً به چه کسی صدمه زده ایم . برای مثال ، ما در امتحان مدرسه تقلب کرده ایم . ما از خودمان می پرسیم آیا به معلم صدمه زده ایم ؟ یا به همکلاسیهای مان ؟ یا به خودمان ؟ یا به شاگردانی که بعد از ما آمده اند و مجبور به پرداخت هرینه بی اعتمادی ان معلم نشأت گرفته از ناصادقی ما است می باشند ؟ جواب این است که همه این افراد صدمه دیده اند ، حتی شاید غیر مستقیم . همه این افراد باید در فهرست قدم ششم ما نوشته شوند .
نهایتاً به عنوان عمیق تر صدمه می رسیم . این نوع صدمات احتمالاً مخربترین نوع صدمه می باشند ، چون آنها دقیقاً ضربه پذیرترین نقاط قلب انسانها را هدف قرار می دهند . برای مثال ، ما دوستی داشته ایم که رفاقت ما با او از سالها قبل شروع شده و ادامه داشته است . عواطف ، اعتماد و احساس تعلق ، همگی در این رقابت موجود بوده است . این رابطه همه برای دوست ما و هم برای خود ما اقعاً مهم بوده است . و بعد به یکباره و بدون هیچ توضیحی ، به دلیلی واقعی و یا تصورات باطل ، خود را از این رفاقت کنار کشیده و هیچ وقت اقدام به ترمیم یا تجدید آن نکرده ایم . از دست دادن یک دوست به اندازه کافی دردناک می باشد ، و ندانستن دلیل آن نیز دردش را مضاعف میکند . اما اکثر ما اینگونه صدمات را به دیگران تحمیل کرده ایم . ما به حس اعتماد ایشان لطمه زده ایم که ممکن است سالها طول بکشد که التیام یابد یا ترمیم شود . طرف دیگر قضیه آن است که ممکن است باعث شویم ان دوست خود را بخاطر پایان یافتن این رقابت سرزنش کند و احساس نماید که انسان دوست داشتنی نیست . در حالیکه حقیقت آن است که ما از این رابطه خسته شده بودیم و تنبلی مان می آمد آن را حفظ کنیم .
راههای زیادی برای تحمیل صدمات احساسی وجود دارد ، به عنوان مثال : غفلت و اهمال ، کم محلی کردن ، استثمار ، سوءاستفاده و تحقیر . در میان ما چه آن کسانی که احساس (( قربانی بودن )) می کنند و چه آنهایی که احساس می کنند(( انسانهای خوبی )) هستند ، ممکن است دریابند که بواسطه اینکه خود را همیشه بهتر از خود فرض می کرده اند و رفتاری داشته اند که انگار از لحلظ اخلاقی نسبت به همه برتر هستند ، باعث تحقیر دیگران شده اند . همچنین در میان ما کسانی که احساس توانا بودن و خود کفایی می کرده اند ، اگر به افرادی که قصد کمک و حمایت از ما را داشته اند اما این نیت خیرشان از طرف ما رد شده ؛ فکر کنند احتمالاً اسامی زیادی برای نوشتن در فهرست قدم هشتم پیدا خواند کرد .مشکل دیگری که به ان ، هنگام تهیه فهرست جبران خسارت برخوردیم ، انگیزه ناخودآگاه و اتوماتیک ما در تمرکز کردن برروی زمان قبل از قطع مصزف است . صداقت کامل در مورد خسارتی که در حین اعتیاد فعال به دیگران رسانده ایم ، به این دلیل که مواد مخدر مصرف می کردیم و انسانهای متفاوتی بودیم ، آسانتر است . اگر چه همه در دوران بهبودی نیز باعث خسارت و صدمه شده ایم ( آگاه و نا خوداگاه ) در واقع شاید ما به افرادی که در بهبودی ما هستند ( اعضاء دیگر جلسات معتادان گمنام ) نیز خسارت زده باشیم . بعنوان مثل : ممکن است در مورد انها غیبت کرده باشیم ، از آنها دوری کرده باشیم ، نسبت به دردهایشان بی تفاوت بوده باشیم ؛در در روابط راهنما و ره جوی آنها مداخله نموده باشیم ، سعی در کنترل رفتار رهجوی خود کرده باشیم ، در حق راهنمای خود نمک نشناسی کرده باشیم ، از سبد سنت هفتم پول دزدیده باشیم ، در بحث های خدماتی بواسطه مدت زمان پاکی خود از دیگران سوءاستفاده کرده یاشیم ، تازه واردی را از لحاظ جنسی استثمار کرده و از او بهره برده باشیم . اغلب ما برای قرار دادن اینگونه موارد در فهرست قدم ششم خیلی مشکل داریم چون حتی فکر این جبران خسارتها ما را ناراحت می کند . ما خود را قادر به داشتن رفتار معقولانه و خوبی در محیط انجمن جلسات معتادان گمنام می دانیم ، و مطمئن هستیم که دیگران نیز از ما توقع بیشتری دارند . حقیقت این است که اعضاء دیگر جلسات معتادان گمنام درک می کنند که ما در حال انجام چه کاری هستیم و ما را خواهند بخشید . اما در انتها باز هم یاد اوری می کنیم که ، فعلاً نیازی نیست که در مورد قدم نهم نگران باشیم .
" تهیه فهرست "
اولین مسئله این است که ما نمی توانیم فهرست مان را در خاطر خود نگه داریم . لازم است که ما اسم تک تک افراد و نوع خسارتی که به انها رسانده ایم را بر روی کاغذ بیاوریم . وقتی که این فهرست را بر روی کاغذ آوردیم دیگر مشکل است که کسی را فراموش کنیم یا در مورد جبران خسارتی که سعی می کردیم از آن اجتناب کنیم ، دوباره به مرحله انکار برگردیم . اگر به هر دلیلی نمی توانیم از کاغذ وقلم استفاده کنیم ، می شود ازضبط صوت یا هر روش دیگری که راهنمای ما موافق آن است کمک گرفت تا هر چه بهتر این قدم را انجام دهیم .
زمانی که آماده شدیم تا فهرست خود را تهیه کنیم ، باید در گوشه ای بنشینیم ، همه چیز هایی که درباره خسارت مختلف آموخته ایم را مرور می کنیم ، و شروع به نوشتن نماییم .
بعضی از اسامی فوراً به مغز ما خطور می کنند . بعضی دیگر ممکن است وقتی که انواع خسارتی که باعث شده ایم ، را مرور می کنیم به یادمان آیند . نیاز است که ما حتماً به قدم چهارم خود رجوع کنیم و تا آنجا که ممکن است از آن اطلاعلت کسب کنیم .
ما باید همه اسامی و موقعیت هایی را که به فکرمان می رسند را بنویسیم ، حتی اگر تقریباً ( نه کاملاً ) مطمئن باشیم که راهنمای ما خواهد گفت که در آن مورد خاص نیازی به جبران خسارت نداریم . وقتی که فهرست خود را با راهنمایمان مرور می کنیم ، اگر بعضی از اسامی حذف گردند ، بهتر از آن است که مجبور باشیم به حافظه خود فشار آوریم بلکه اسامی کسانی که ممکن است از قلم افتاده باشند را به خاطر آوریم . ضمناً در مواقعی ممکن است از قلم افتاده باشند را به خاطر آوریم . ضمناً در مواقعی که در آن باعث صدمه و خسارت شده ایم اما نام افراد درگیر یادمان نیاید . می توانیم اقلاً آن واقعه را در فهرست خود بگنجانیم .
اضافه کردن نام خودمان به این فهرست ، ممکن است باری بعضی از ما عجیب باشد . ممکن است در اوایل بهبودی به ما گفته باشند که جبران خسارات از خودمان ، یک فکر خود محورانه است ، و اینکه لازم است ما از فکر کردن دائم در مورد خود دست برداریم و به فکر کسانی که به آنها صدمه زده ایم باشیم . کل نظریه جبران خسارات از خودمان ممکن است گیج کننده باشد . بعضی از ما ممکن است فکر کنند که جبران خسارت از خود به معنی این است که چون پاک مانده ایم یا کار مهم دیگری انجام داده ایم ، به خودمان جایزه بدهیم . ما ممکن است این کار را با خریدن چیزی که از وسع ما خارج است و یا افراط در کاری اجباری ، انجام دهیم . در حقیقت ، راهی که می توانیم از آن طریق از خود جبران خسارت کنیم این است که از رفتار های غیر مسئولانه و مخرب خود دست برداریم . لازم است تا ما مواردی را که به واسته عدم توانایی در پذیرش مسئولیت های شخصی مان باعث خسارت به خود شده ایم و یا راه های متفاوت دیگری ک هاز آن طرسق برای خود مشکل درست کرده ایم (که این خود نوعی خسارت است) را شناسایی کینم . بعد وقتی که نام خود را به فهرستمان اضافه کنیم ، می توانیم خساراتی را که از لحاظ مادی ، سلامت ، احترام ، وغیره به خود زده ایم را بنویسیم. همچنين مورد احساس دیگری وجود دارد که اکثر ما با آن روبرو شده ایم : اگر به راهنمای خود خسارت زده ایم و از آن خبر نداشته باشد ، وقتی که لیست خود را با او مرور می کنیم از آن آگاه شود ، چه باید بکنیم ، در این شرایط باید با یک عضو دیگر که بهبودی او برای ما قابل احترام است ، و شاید حتی راهنمای ، راهنمایمان مشورت کنیم .
· فهرست افرادی را که به آنها خسارت زده اید با ذکر نوع و طریق خسارت بنویسید .
تمایل داشتن
حال که فهرست خود را تهیه کرده ایم ، یا اسامی جدیدی به فهرستی که از آخرین کارکرد قدم هشتم نزد خود نگه داشته بودیم ، افزوده ایم ، وقت آن است که تمایل پیدا کنیم تا جبران خسارت نماییم . برای اینکه بتوانیم تمایل پیدا کنیم ، باید حداقل کمی در مورد اینکه جبران خسارت چه ملزوماتی دارد بدانیم . قبلاً در همین کتاب در مورد اینکه به بیش ار فقط تغییر رفتار دادن ، نیاز داریم ، صحبت کردیم . اما بعضی از ما ممکن است از اینکه اصلاً ظرفیت تغییر نداریم ، بترسیم . ما می خواهیم بی ریا و صادق باشیم . ما می خواهیم از تکرار رفتارهای گذشته خود اجتناب کنیم ، اما درمورد قولهای خود در گذشته فکر می کنیم و از خود می پرسیم که آیا امکان اینکه دوباره به همانگونه رفتارکنیم وجود ندارد ؟ وقت آن است که واقعاً بهبودی خود را باور کنیم . مهم نیست که چه مدت پاکی داریم ، یا مشغول جبران چه خسارتی هستیم ، ما باید ایمان داشته باشیم که خداوند به همانگونه که او را درک می کنیم به ما قدرت و توان تغییر را خواهد داد . در می یابیم که برای بعضی از جبران خسارتهایی که بدهکاریم ، به محض نوشتن فهرست ، تمایل پیدا می کنیم ، اما برای بعضی دیگر داشتن تمایل به این آسانی نخواهد بود .
· چرا عذرخواهی تنها ، برای جبران خسارتی که زده ام ، کافی نخواهد بود ؟
· چرا تغییر رفتار تنها ، برای جبران خسارتی که زده ام ، کافی نخواهد بود ؟
به ندرت اتفاق می افتد که ما جبران خسارت مالی نداشته باشیم ، چه به کسانی که از آنها دزدی کرده باشیم ، چه به کسانی که از آنها پول قرض کرده ایم و هرگز پس نداده ایم ، چه به مغازه ها و اماکن کسب ، چه به بانکها یا مؤسسات مالی . ما می دانیم که جبران خسارت از اینها به معنی محروم شدن از مبلغی پول است که ترجیح می دهیم برای خود نگه داریم . ممکن است مدتی طول بکشد تا ما قدر ، رهایی عمیقی که پس از خلاص شدن از شر اینگونه بدهکاریها احساس خواهیم کرد را بدانیم و به همین طریق قدر تمایل به جبران خسارت را . درخواست کمک از نیروی برتر جهت پیدا کردن تمایل برای جبران خسارت نیز به ما کمک خواهد کرد .
· آیا خسارت مالی به کسی زده ام که نخواهم آن را جبران کنم ؟ اگر این خسارت را جبران کنم ، زندگی من به چه شکل خواهد بود ؟
· بعضی از جبران خسارت هایی که بدهکاریم ممکن است به اشخاصی باشد که آنها نیز به ما صدمه زده باشند . اینها معمولاً خسارتهایی هستند که ما بیشترین مشکل را جهت پیدا کردن تمایل به جبران آنها داریم . به نظر می رسد که هربار که ما به فکر جبران خسارت از آنها می افتیم ، آنقدر از آنچه که آنها با ما کرده اندعصبانی می شویم که بطور کل جبران خسارت کردن را فراموش می کنیم . اما لازمه بهبودی ما تمرین اصل روحانی بخشش می باشد . از طریق دعا و کمکهای جانبی دیگری که در دسترس ما هستند ، می توانیم در خود ظرفیت بخشش کسانی که به ما صدمه زده اند را بیابیم .
· آیا به کسی جبران خسارت بدهکار هستم ، که او نیز به من صدمه زده باشد ؟ چه اقداماتی جهت پیدا کردن تمایل برای اینگونه جبران خسارت انجام داده ام ؟
ممکن است در فهرست ما موردی برای جبران خسارت وجود داشته باشد ، که فکر کنیم هرگز قادر به انجام آن نخواهیم بود . شاید عدم تمایل ما آنقدر زیاد باشد ، که حتی نخواهیم برای تمایل پیدا کردن دعا کنیم . ما ممکن است حتی نتوانیم تصور داشتن هیچ نوع رحم و شفت یا دلسوزی نسبت به بعضی از کسانی که به انها جبران خسارت بدهکاریم ، بکنیم . در اینگونه موارد ، باید بگذاریم که فعلاً این موارد در فهرستمان باقی بمانند . ما نباید حتماً تمام جبران خسارتهایی را که بدهکاریم در یک روز و یا مدت زمان خاصی انجام دهیم . بعضی از خسارات به زمان نیاز دارند تا تمایل جبران آنها در ما بوجود آید . هربار که به فهرست قدم هشتم خود نگاه می کنیم ، باید از خود بپرسیم که آیا هنوز تمایل به جبران اینگونه خسارت پیدا کرده ایم . اگرنه ، باید هر از چند گاهی این سؤال را از خود بکنیم ؟
اصول روحانی
در قدم هشتم ، ما برروی صداقت ، شهامت ، تمایل ، و ملاطفت تمرکز می کنیم . برای تمرین اصل صداقت در قدم هشتم ، نیاز است که ما از تجربه خود در قدمهای قبلی استفاده کنیم . ما به ذات و طبیعت مشکل خود – اعتیاد – اقرار کردیم ، و بر راه حل آن تأکید کردیم . این یک عمل از روی صداقت بود . ما یک ترازنامه اخلاقی بی باکانه و جستجوگرانه از خود تهیه کردیم که این خود تمرینی برای صداقت تازه یافته ما بود . استخراج چگونگی دقیق خطاهایمان از لابلای عمق ضمیرمان نیز باعث عمیق تر شدن سطح صداقت ما گردید . به همین واسطه ما تجربه چگونگی تشخیص و جداسازی نقش خود از دیگران در مسائل را ، کسب کردیم ، و این ، همان سطح صداقتی است که ما در قدم هشتم به آن نیاز داریم . ما باید همه توجیهاتی را که در مورد خسارت زدنمان به دیگران می آوردیم ، مانند رنجش داشتن ، سرزنش دیگران ، باور اینکه ما قربانی بی گناهی بودیم را فراموش کرده و خیلی ساده فهرستمان را کامل کنیم .
· تشخیص چگونگی دقیق خطاهایمان ، به چه شکل در قدم هشتم برای ما ارزشمند است ؟ چرا ضروری است که نقش و مسئولیت من در مسائل برایم واضح و آشکار باشد ؟
· چند مثال از صداقتی که در قدمهای قبلی تجربه کرده اید را بنویسید ؟ چگونه از آن تجارب در این قدم می توانید استفاده کنید .
جهت تمرین اصل شهامت در قدم هشتم ، ما باید خودمان را به مراقبت خداوند بسپاریم . ما نمی توانیم که فهرستمان را فقط به آن مواردی که فکر می کنیم نتیجه مطلوبی خواهد داشت ، محدود کنیم . باید باور داشته باشیم که نیروی برتر ما ، بردباری ، فروتنی ، اعتماد به نفس ، یا هر چیز دیگری که جهت جبران خسارت به آن نیاز داریم را به ما خواهد داد . چه لازم باشد که ما با کسی روبرو شویم که نمی دانیم با دیدن او چه احساس یا حالی به ما دست خواهد داد ، چه مجبور باشیم که پی آمد و نتیجه گناه یا جرمی را که در گذشته کرده ایم بپذیریم ، به هر حال به کمک نیروی برترمان قادر خواهیم بود با آن شرایط روبرو شویم .
· چند مثال از شهامتی که در قدمهای قبلی تجربه کرده اید را بنویسید ؟ چگونه از آن تجارب در این قدم می توانید استفاده کنید .
قبلاً در این قدم در مورد تمایل زیاد صحبت کرده ایم ، به خصوص در مورد تمایل برای جبران خسارت . به هر حال ما به حداقلی از تمایل برای کار کردن این قدم نیاز داریم که هیچ ربطی هم به جبران خسارت ندارد . اول از همه ما به تمایل برای تهیه کردن فهرستمان نیاز داریم . علیرغم احساسی که ممکن است نسبت به اضافه کردن اسمی به فهرستمان داشته باشیم ، لازم است که تمایل پیدا کنیم این کار را انجام دهیم . همچنین نیاز است که تمایل داشته باشیم تا اصول روحانی دیگری که مربوط به این قدم هستند را تمرین کنیم .
· آیا اسمی هست که من هنوز به فهرست خود اضافه نکرده باشم ؟ آیا تمایل دارم که اکنون اضافه کنم ؟ آیا فهرست من کامل است ؟
· چه اقداماتی جهت افزایش تمایل خود انجام داده ام ؟
· در مورد دعا کردن برای پیدا کردن تمایل چه احساسی دارم ؟
در این مرحله از بهبودی امکان دست یافتن به یک روحیه با ملاطفت و با شفقت وجود دارد . قبل از اینکه قدمهای قبلی را کار کنیم ، آنقدر با احساس رنجش ، سرزنش ، و تأسف به حال خود درگیر بودیم که نمی توانستیم به دیگران فکر کنیم . در حالیکه توانائی احساس یک انسان معمولی بودن را پیدا می کنیم ، در همان حال می توانیم تشخیص دهیم که دیگران نیز دارند بیشترین سعی خود را برای انسان بهتری بودن ، می کنند . ما می دانیم که به طور متناوب در معرض شک و تردید در مورد خود و احساس عدم امنیت هستیم . این مسئله در مورد دیگران نیز صدق می کند . ما می دانیم که خیلی از مواقع قبل از اینکه فکر کنیم ، حرف می زنیم . دیگران نیز همینطور . ما درک می کنیم که آنها نیز مثل ما از این حرکات خد پشیمان و متأسف می شوند . ما می دانیم که مستعد درک و تعبیر غلط از شرایط و اتفاقات ، و نشان دادن عکس العملهای افراطی یا تفریطی نسبت به آنها هستیم . درنتیجه ، امروز وقتی می بینیم کسی از روی نواقص شخصیتی خود عمل می کند ، بجای اینکه عصبانی یا خشمگین شویم با او همدلی و همدردی می کنیم ، برای اینکه می دانیم که چه چیز باعث اینگونه رفتار شده است . قلب ما وقتی که می بینیم با دیگران ، رؤیاها ، احساسات ، ترسها ، علائق ، و یا اشتباهات مشترکی داریم ، پر از رحم و بخشش می شود .
· آیا احساس وصل بودن یا مربوط بودن به دیگران می کنم ؟ توضیح دهید .
· آیا احساس همدلی و ملاطفت برای دیگران دارم ؟ توضیح دهید .
حرکت به جلو
صحبت درباره تک تک موارد فهرست جبران خسارت با راهنمایمان ضروری است . مهم نیست که چه مدت است که پاک هستیم ، یا چقدر در جبران خسارت تجربه داریم . همه ما وقتی که به تنهایی بخواهیم این قدم راکار کنیم در معرض خطر قضاوت غلط کردن هستیم ، اما اغلب درمی یابیم که وقتی به مسائل از چشم دیگران نگاه می کنیم ، همه چیز واضح تر است . ما به بصیرت و تشویق راهنمای خود و نیز به بینش و امید او نیازمندیم . اعجاب آور است که یک صحبت ساده با راهنمایمان تا چه حد میتواند به ما دردست یافتن به نیرویی که در درون ما نهفته است ، کمک کند . وقتی که ما از شر مسائل تأثیرگذار و گمراه کننده رها شویم ، و به رشته محکم آرامش ، فروتنی ، و بخشش چنگ بیندازیم ، برای انجام قدم نهم آماده هستیم .
تمام حقوق اين وب سايت و مطالب آن متعلق به معــــتادان♠گمـــــــنامnarcotics anonym مي باشد .
كد نويسي و گرافيك قالب توسط : تم ديزاينر
تالار گفتمان انجمن بانیان بهبودی