2013-11-09، 01:25
کمبود خویشتن پذیری ، مشکل بسیاری از معتادان در حال بهبودی است
این واقعیت که زندگیمان غیر قابل اداره شده بود را انکار می کردیم . این انکار حتی پس از قطع مصرف ممکن است ما را در بند خود نگه دارد . بسیاری از مشکلاتی که در دوران بهبودی تجربه می کنیم به علت ناتوانی ما در پذیرش خویشتن در اعماق وجودمان است .(من این مسئله رو در جمعهای خانوادگی خوب تجربه می کنم وقتی توجه همه بهم جلب میشه فکر می کنم چیز ناخوشایندی در من هست که الان دیگران متوجهش می شن و منتظرم زودتر اون لحظات تموم شن)
شاید حتی به فکرمان هم نرسد که این مسئله ریشه مشکلات ماست ، زیرا اغلب به شکلهای دیگری خود را نشان می دهد . مثلا میبینیم که زود رنج ، عیبجو ، ناراضی ، افسرده یا سر در گم شده ایم یا به هوای آرام کردن آنچه از درون ما را میخورد سعی می کنیم عوامل بیرونی را تغییر دهیم .
تجربه ما نشان داده که در چنین موقعیتهایی بهتر است برای دسترسی به منشا ناراحتیمان توجه خود را معطوف درون کنیم . تقریبا همیشه کشف می کنیم که ما در مورد خود منتقدان سختگیری هستیم و در بیزاری از خود و عدم پذیرش خویشتن غوطه می خوریم .
قبل از آمدن به ان ای اکثر ما تمام زندگیمان را صرف رد کردن خود می کردیم . از خودمان متنفر بودیم و هر کاری از دستمان بر می آمد می کردیم که کس دیگری باشیم.(یعنی این جمله رو با گوشت وپوست وخونم حس میکنم وتجربه کردم.)
ما هر کاری برای هر کسی می کردیم بلکه پذیرش و تایید آنها را به دست آوریم و از آنهایی که مطابق این میل ما رفتار نمی کردند می رنجیدیم .
از آنجا که نمی توانستیم خود را بپذیریم منتظر بودیم که دیگران ما را از خود برانند . نمی گذاشتیم کسی به ما نزدیک شود زیرا می ترسیدیم که اگر واقعا پی به درونمان ببرند آنها هم از ما متنفر می شوند . جهت حفظ خودمان از آسیب پذیری قبل از آنکه دیگران حتی فرصت راندن ما را پیدا کنند آنها را از خود می راندیم .(عجیب این نوشته ها شرح حال منن)
امروز اولین قدم در راه خویشتن پذیری ، پذیرش اعتیادمان است
چیز دیگری که برای خویشتن پذیری بدان نیاز داریم اعتقاد به قدرتی ما فوق خودمان است که می تواند سلامت عقل را به ما باز گرداند
درک روحانی از خویشتن پذیری ، دانستن این است که درد کشیدن و اشتباه کردن عیبی ندارد و ما کامل نیستیم .
موثر ترین راه رسیدن به خویشتن پذیری کار کردن قدمهای دوازده گانه است
حالا که به قدرتی مافوق خود ایمان آورده ایم ، می توانیم به نیرویش اتکا کنیم تا شهامت بررسی صادقانه نقصها و حسنهایمان را به ما بدهد . هر چند که گاه ممکن است این جریان دردآور باشد و به نظر برسد که منجر به خویشتن پذیری نمی شود ، اما با این همه لازم است که با احساساتمان رو به رو شویم . ما می خواهیم زیر بنای استواری برای بهبودی بسازیم . بنابراین لازم است اعمال و انگیزه هایمان را بررسی و تغییر دادن چیزهایی را که پذیرفتنی نیست آغاز کنیم . نقصهای ما جزیی از وجودمان هستند و تنها وقتی برطرف می شوند که زندگی به روال برنامه ان ای را تمرین کنیم . حسنهای ما هم امتیازهایی است که قدرت مافوقمان به ما عطا کرده و وقتی بهره برداری از آنها را بیاموزیم ، خویشتن پذیریمان بیشتر و زندگیمان بهتر می شود .
گاه ، گرفتار خیالبافی های سوزناکی می شویم و آرزو می کنیم که ای کاش می شد این طور نباشیم و آن طور باشیم که فکر می کنیم باید می بودیم . ممکن است احساس دلسوزی به حال خود و غرور ، وجودمان را تسخیر کند ، اما با تجدید اعتقاد به قدرت مافوقمان ، امید ، شهامت و قدرت رشد را دوباره به دست می آوریم .
خویشتن پذیری عامل تعادل در بهبودی ماست . دیگر نیازی نیست به دنبال تایید دیگران بگردیم زیرا از خودمان بودن راضی هستیم(پس از خود راضی بودن درست نیست .ازخودبودن راضی بودن درسته ) . در کمال آزادی و با سپاسگزاری روی حسنهایمان تمرکز می کنیم تا با فروتنی از نقصهایمان دور شویم و به بهترین معتاد در حال بهبودی که می توانیم باشیم تبدیل شویم . خویشتن پذیری مفهومش این است که ما همینطور که هستیم خوبیم ، اما کامل نیستیم و می توانیم رشد کنیم .
ما فراموش نمی کنیم که به ناخوشی اعتیاد مبتلا هستیم و مدتها طول می کشد تا بتوانیم خویشتن را در اعماق وجودمان بپذیریم . هر قدر هم حال و روزمان خراب باشد مهم نیست زیرا انجمن معتادان گمنام همیشه پذیرای ماست .
پذیرش خویشتن به همین صورتی که هستیم ما را از شر توقع کمال داشتن از دیگران خلاص می کند . وقتی بتوانیم خودمان را بپذیریم می توانیم شاید برای اولین بار در زندگی دیگران را نیز بی قید و شرط بپذیریم . رفاقتهایمان عمیق می شود و گرمی و آرامش حاصل از مشارکت معتادان در بهبودی و زندگی جدید را تجربه می کنیم .
این واقعیت که زندگیمان غیر قابل اداره شده بود را انکار می کردیم . این انکار حتی پس از قطع مصرف ممکن است ما را در بند خود نگه دارد . بسیاری از مشکلاتی که در دوران بهبودی تجربه می کنیم به علت ناتوانی ما در پذیرش خویشتن در اعماق وجودمان است .(من این مسئله رو در جمعهای خانوادگی خوب تجربه می کنم وقتی توجه همه بهم جلب میشه فکر می کنم چیز ناخوشایندی در من هست که الان دیگران متوجهش می شن و منتظرم زودتر اون لحظات تموم شن)
شاید حتی به فکرمان هم نرسد که این مسئله ریشه مشکلات ماست ، زیرا اغلب به شکلهای دیگری خود را نشان می دهد . مثلا میبینیم که زود رنج ، عیبجو ، ناراضی ، افسرده یا سر در گم شده ایم یا به هوای آرام کردن آنچه از درون ما را میخورد سعی می کنیم عوامل بیرونی را تغییر دهیم .
تجربه ما نشان داده که در چنین موقعیتهایی بهتر است برای دسترسی به منشا ناراحتیمان توجه خود را معطوف درون کنیم . تقریبا همیشه کشف می کنیم که ما در مورد خود منتقدان سختگیری هستیم و در بیزاری از خود و عدم پذیرش خویشتن غوطه می خوریم .
قبل از آمدن به ان ای اکثر ما تمام زندگیمان را صرف رد کردن خود می کردیم . از خودمان متنفر بودیم و هر کاری از دستمان بر می آمد می کردیم که کس دیگری باشیم.(یعنی این جمله رو با گوشت وپوست وخونم حس میکنم وتجربه کردم.)
ما هر کاری برای هر کسی می کردیم بلکه پذیرش و تایید آنها را به دست آوریم و از آنهایی که مطابق این میل ما رفتار نمی کردند می رنجیدیم .
از آنجا که نمی توانستیم خود را بپذیریم منتظر بودیم که دیگران ما را از خود برانند . نمی گذاشتیم کسی به ما نزدیک شود زیرا می ترسیدیم که اگر واقعا پی به درونمان ببرند آنها هم از ما متنفر می شوند . جهت حفظ خودمان از آسیب پذیری قبل از آنکه دیگران حتی فرصت راندن ما را پیدا کنند آنها را از خود می راندیم .(عجیب این نوشته ها شرح حال منن)
امروز اولین قدم در راه خویشتن پذیری ، پذیرش اعتیادمان است
چیز دیگری که برای خویشتن پذیری بدان نیاز داریم اعتقاد به قدرتی ما فوق خودمان است که می تواند سلامت عقل را به ما باز گرداند
درک روحانی از خویشتن پذیری ، دانستن این است که درد کشیدن و اشتباه کردن عیبی ندارد و ما کامل نیستیم .
موثر ترین راه رسیدن به خویشتن پذیری کار کردن قدمهای دوازده گانه است
حالا که به قدرتی مافوق خود ایمان آورده ایم ، می توانیم به نیرویش اتکا کنیم تا شهامت بررسی صادقانه نقصها و حسنهایمان را به ما بدهد . هر چند که گاه ممکن است این جریان دردآور باشد و به نظر برسد که منجر به خویشتن پذیری نمی شود ، اما با این همه لازم است که با احساساتمان رو به رو شویم . ما می خواهیم زیر بنای استواری برای بهبودی بسازیم . بنابراین لازم است اعمال و انگیزه هایمان را بررسی و تغییر دادن چیزهایی را که پذیرفتنی نیست آغاز کنیم . نقصهای ما جزیی از وجودمان هستند و تنها وقتی برطرف می شوند که زندگی به روال برنامه ان ای را تمرین کنیم . حسنهای ما هم امتیازهایی است که قدرت مافوقمان به ما عطا کرده و وقتی بهره برداری از آنها را بیاموزیم ، خویشتن پذیریمان بیشتر و زندگیمان بهتر می شود .
گاه ، گرفتار خیالبافی های سوزناکی می شویم و آرزو می کنیم که ای کاش می شد این طور نباشیم و آن طور باشیم که فکر می کنیم باید می بودیم . ممکن است احساس دلسوزی به حال خود و غرور ، وجودمان را تسخیر کند ، اما با تجدید اعتقاد به قدرت مافوقمان ، امید ، شهامت و قدرت رشد را دوباره به دست می آوریم .
خویشتن پذیری عامل تعادل در بهبودی ماست . دیگر نیازی نیست به دنبال تایید دیگران بگردیم زیرا از خودمان بودن راضی هستیم(پس از خود راضی بودن درست نیست .ازخودبودن راضی بودن درسته ) . در کمال آزادی و با سپاسگزاری روی حسنهایمان تمرکز می کنیم تا با فروتنی از نقصهایمان دور شویم و به بهترین معتاد در حال بهبودی که می توانیم باشیم تبدیل شویم . خویشتن پذیری مفهومش این است که ما همینطور که هستیم خوبیم ، اما کامل نیستیم و می توانیم رشد کنیم .
ما فراموش نمی کنیم که به ناخوشی اعتیاد مبتلا هستیم و مدتها طول می کشد تا بتوانیم خویشتن را در اعماق وجودمان بپذیریم . هر قدر هم حال و روزمان خراب باشد مهم نیست زیرا انجمن معتادان گمنام همیشه پذیرای ماست .
پذیرش خویشتن به همین صورتی که هستیم ما را از شر توقع کمال داشتن از دیگران خلاص می کند . وقتی بتوانیم خودمان را بپذیریم می توانیم شاید برای اولین بار در زندگی دیگران را نیز بی قید و شرط بپذیریم . رفاقتهایمان عمیق می شود و گرمی و آرامش حاصل از مشارکت معتادان در بهبودی و زندگی جدید را تجربه می کنیم .
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست