2013-10-11، 03:49
برداشت قدم ۱۲
باتشکر از خداوند بخاطر یک روز پاک
قرار شد من در مسیر بهبودی بجایی برسم که مسئولیت اعمال گذشته ام را بپذیرم وبرای جبران انها اقدام وعمل انجام بدهم.شاید برای من بیداری روحانی یعنی همین .قرار است عملگرا باشم ودرک کنم من دیگر خودم نیستم من درواقع امروز حامل یک پیام مهم وخیلی جدی هستم ومیبایست دست از خودخواهی بردارم ورسالتی که بردوش دارم را انجام بدهم وهمیشه به منافع دیگر همدردهایم اهمیت بدهم.مادرم خیلی گله میکند که چرا من به اوسرنمیزنم.البته حق بااوست .یک روز به من گفت که من هروقت از تو سراغ میگیرم همسرت میگه رفته زندان یارفته ان شهر یارفته جلسه تو که دیگه مواد نمیکشی .بالبخند به او گفتم مادرجان فکر کن سیل امده ودارد همه چیز وهمه کس راباخودش میبرددرانجا معمولا دونوع ادم وجود دارد دسته اول بعدازنجات خود وخانواده شان به دیگران کمک نمیکنند وشاهد مرگ انها هستند ومیگن ماکه نجات پیداکردیم بقیه خودشان میدانند ولی دسته دیگر چون درک کرده اند که غرق شدن چقدر دردناک است سعی میکنند به دیگران یاری دهند .مادرم لبخند زد ودرک کرد که چه میگویم اخه چون برادر کوچکم هنوز در عذاب است.قدم دوازدهم عصاره تمام قدمهاست وقراراست که نگرش من را عوض کند.یعنی نون ان بایدنگاه تازه ای به من برای دیدن ادمها ودنیا بدهد نگاهی مثبت همراه بامهربانی.گاف ان قراراست گفتار من را عوض کند دیگر گزنده صحبت نکنم وحرفهایی نزنم که پیام را خدشه دار کند .ر ان قرار است رفتارمن را عوض کند ازرفتار مخرب به رفتارسازنده روبیاورم ومفید باشم .وشین ان قرار است شخصیت واقعی من را به من بشناسد شخصیتی دارای تمام خصوصیتهای انسانی که دیگر تحت تاثیر مواد ونقایص عمل نمیکند.دوست داشتن خود ودیگران .میگن خداوند بهترین عاشق است وچون بندگانش را خیلی دوست دارد هرروز ازعشق خودش دروجودانها میریزد.کسانی هرروز ازعشق تازه بهرمند میشن که ان رابدیگران بدهند وظرف عشق را خالی کنند ومن چون ادم لذت جویی هستم وطعم عشق راچشیده ام سعی میکنم ان رابدیگران منتقل کنم وازاین پروخالی شدن لذت میبرم
باتشکر از خداوند بخاطر یک روز پاک
قرار شد من در مسیر بهبودی بجایی برسم که مسئولیت اعمال گذشته ام را بپذیرم وبرای جبران انها اقدام وعمل انجام بدهم.شاید برای من بیداری روحانی یعنی همین .قرار است عملگرا باشم ودرک کنم من دیگر خودم نیستم من درواقع امروز حامل یک پیام مهم وخیلی جدی هستم ومیبایست دست از خودخواهی بردارم ورسالتی که بردوش دارم را انجام بدهم وهمیشه به منافع دیگر همدردهایم اهمیت بدهم.مادرم خیلی گله میکند که چرا من به اوسرنمیزنم.البته حق بااوست .یک روز به من گفت که من هروقت از تو سراغ میگیرم همسرت میگه رفته زندان یارفته ان شهر یارفته جلسه تو که دیگه مواد نمیکشی .بالبخند به او گفتم مادرجان فکر کن سیل امده ودارد همه چیز وهمه کس راباخودش میبرددرانجا معمولا دونوع ادم وجود دارد دسته اول بعدازنجات خود وخانواده شان به دیگران کمک نمیکنند وشاهد مرگ انها هستند ومیگن ماکه نجات پیداکردیم بقیه خودشان میدانند ولی دسته دیگر چون درک کرده اند که غرق شدن چقدر دردناک است سعی میکنند به دیگران یاری دهند .مادرم لبخند زد ودرک کرد که چه میگویم اخه چون برادر کوچکم هنوز در عذاب است.قدم دوازدهم عصاره تمام قدمهاست وقراراست که نگرش من را عوض کند.یعنی نون ان بایدنگاه تازه ای به من برای دیدن ادمها ودنیا بدهد نگاهی مثبت همراه بامهربانی.گاف ان قراراست گفتار من را عوض کند دیگر گزنده صحبت نکنم وحرفهایی نزنم که پیام را خدشه دار کند .ر ان قرار است رفتارمن را عوض کند ازرفتار مخرب به رفتارسازنده روبیاورم ومفید باشم .وشین ان قرار است شخصیت واقعی من را به من بشناسد شخصیتی دارای تمام خصوصیتهای انسانی که دیگر تحت تاثیر مواد ونقایص عمل نمیکند.دوست داشتن خود ودیگران .میگن خداوند بهترین عاشق است وچون بندگانش را خیلی دوست دارد هرروز ازعشق خودش دروجودانها میریزد.کسانی هرروز ازعشق تازه بهرمند میشن که ان رابدیگران بدهند وظرف عشق را خالی کنند ومن چون ادم لذت جویی هستم وطعم عشق راچشیده ام سعی میکنم ان رابدیگران منتقل کنم وازاین پروخالی شدن لذت میبرم
حتی روز " مرگم " هم تفاهم نخواهیم داشت
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه