2014-01-13، 01:21
تنها نیاز ما به عضویت در کُدا، تمایل به سلامتی و داشتن رابطهی سالم است.
حضور در برنامهی هموابستههای ناشناس برای همهی کسانی که تمایل دارند رابطهای سالم و انساني داشته باشند، آزاد است، زیرا این انجمن تعریف گستردهای دارد، سنت سه به همهی ما اجازه میدهد که به آن احساس تعلق داشته باشیم.
این به ما کمک میکند تا از قضاوت به دیگران که چه کسی بايد بياید یا نباید وارد جلسات شود دور ميشویم، ما نمیتوانیم تعیین کنیم چه کسان دیگری تمایل دارند كه بايد به این جلسات مراجعه کنند.
مهم نیست چه دیدگاه و باوری داریم، سن، مذهب و طبقهی اجتماعی ما مهم نیست، تمایل ما برای داشتن رابطهی سالم و انساني مهم است، تا از این انجمن استفاده کنیم.
برعکس، بسیاری از ما به دنبال تفاوتها هستیم، به دنبال دلایلی که نشان دهد ما به این برنامه تعلق نداریم و این حاکی از ترسهای ما است.
این سنت میتواند به ما کمک کند هر یک از ما بپذیریم استحقاق بهبودی را داریم.
بسیاری از ما وقتی این کلمات را در اوّلین جلسه میشنويم، نسبت به جلسات احساس تعلق پیدا میکنيم و سنت سه را به خوبی درک میکنيم.
حتی وقتی ما تمايل و تجربهی کمی داریم برای ورود به جلسات آزادیم.
ما مجبور نیستیم برای به عضویت درآمدن در کُدا توجیه شویم.
سنت سوّم این فرصت را به ما میدهد قبل از این بدانیم آیا هموابسته هستیم یا نه، برنامهی بهبودی را بدون دردسر شروع کنیم.
حتی اگر معتقد باشیم هموابسته نیستم، یا حتي اگر کاملاً در انکار باشیم، باز هم میتوانیم از جلسات استفاده کنیم.
هنگامی که با اعضای دیگر روی برنامهمان کار میکنیم، بیشتر به این سنت توجه میکنیم و همین که آن را در زندگی و روابط روزانهي خودمان با دیگران بهکار میبریم باورمان نسبت به آن عمیقتر میشود.
این جملهی تأییدی نسبت «من مایلم در زندگی روابطی سالم داشته باشم» در به کارگیری این سنت ما را یاری میدهد.
قدم و سنت سه راهنما هستند، راهنمای مسیری که تا به حال پیمودن آن برایمان سخت بوده است.
ما میخواهیم خیلی چیزها را در مقابل این سنت كنار بگذاریم، ممکن است با تمایل به محافظت از خود و کنترل كردن ديگران با اين تفكر درگیر شویم.
ما به عنوان هموابسته میفهمیم که داشتن رابطهی سالم یک رفتار جدیدي است، كه ما هنوز آن را نداريم.
وقتی بهبودیمان را شروع میکنیم اغلب با این ایدهيمان درگیر میشویم که اصلاً «رابطهي سالم» یعنی چه؟
هموابستگی گونه بیماری است که به سختی و ناباوري شناسایی و تأييد میشود.
برای داشتن روابط سالم باید تصمیم بگیریم که این واقعاً چیزی است که میخواهیم، علاقه به داشتن رابطههای سالم در قلبها و افکارمان به ما کمک میکند، هرلحظه جایگزین علاقهي به محافظت از خود ما شود.
وعدههای برنامهی ما میگوید «من آزادی جدیدی را احساس ميكنم».
هنگامی که تصمیم میگیریم رابطههای سالم و انسانی داشته باشیم، این آزادی را احساس میکنیم.
قبل از بهبودی، ما در یک رابطه، طبق آنچه كه از ما میخواستند زندگی میکردیم، امّا وقتی که یک رابطهی سالم و انساني با خودمان را در اولویت قرار دادیم، راه تازهای برای زندگی آموختیم، وقتی ما با خودمان با عشق و احترام رفتار میکنیم، رابطهی سالمتری نیز با دیگران خواهیم داشت، یک رابطهی عاشقانه شامل صداقت، روشنبینی، تمایل، پذیرش و مراقبت از خود است، تا با دیگران آزادانه و محترمانه رفتار کنیم.
ما یاد میگیریم نیاز پُرشدن از بیرون را رها کنیم و یاد میگیریم به جای آن، قبل از این که وارد رابطهیي شویم، از درون پُر شویم، وفاداری به خودمان و اصول برنامه باید همیشه در اولویت قرار بگیرد.
وقتی وارد کارهای خدماتی براي گروه میشویم باید به حد و مرزهای سالم و کارکردی درست برای خود قرار دهیم.
دوباره میتوانیم سنت سوّم و ایدهی جدیدمان در مورد روابط سالم و انساني را، در قلب و فکر خود پیاده کنیم، اگر با کسی یا چیزی درگیر شدیم، به یاد میآوریم، ما درحال سالم شدن هستیم.
گرچه ممکن است هرچه اتفاق میافتد را دوست نداشته باشیم، امّا میتوانیم دیگران را با عشق رها کنیم.
میتوانیم بدون هیچ انتظار و توقعی وارد کارهای خدماتی در گروه شویم، چون اين خدمات بيشتر به نفع و بهبودي شخصي خودمان است، با وجود و درك اين سنت میتوانیم از دستکاری و انگولك دیگران دست برداریم.
با اين سنت است كه یاد میگیریم به طور مناسب و رعايت عقيدهي ديگران عقیدهی خود را بیان کنیم و با احترام به نظر و عقايد دیگران گوش میدهیم.
حضور در برنامهی هموابستههای ناشناس برای همهی کسانی که تمایل دارند رابطهای سالم و انساني داشته باشند، آزاد است، زیرا این انجمن تعریف گستردهای دارد، سنت سه به همهی ما اجازه میدهد که به آن احساس تعلق داشته باشیم.
این به ما کمک میکند تا از قضاوت به دیگران که چه کسی بايد بياید یا نباید وارد جلسات شود دور ميشویم، ما نمیتوانیم تعیین کنیم چه کسان دیگری تمایل دارند كه بايد به این جلسات مراجعه کنند.
مهم نیست چه دیدگاه و باوری داریم، سن، مذهب و طبقهی اجتماعی ما مهم نیست، تمایل ما برای داشتن رابطهی سالم و انساني مهم است، تا از این انجمن استفاده کنیم.
برعکس، بسیاری از ما به دنبال تفاوتها هستیم، به دنبال دلایلی که نشان دهد ما به این برنامه تعلق نداریم و این حاکی از ترسهای ما است.
این سنت میتواند به ما کمک کند هر یک از ما بپذیریم استحقاق بهبودی را داریم.
بسیاری از ما وقتی این کلمات را در اوّلین جلسه میشنويم، نسبت به جلسات احساس تعلق پیدا میکنيم و سنت سه را به خوبی درک میکنيم.
حتی وقتی ما تمايل و تجربهی کمی داریم برای ورود به جلسات آزادیم.
ما مجبور نیستیم برای به عضویت درآمدن در کُدا توجیه شویم.
سنت سوّم این فرصت را به ما میدهد قبل از این بدانیم آیا هموابسته هستیم یا نه، برنامهی بهبودی را بدون دردسر شروع کنیم.
حتی اگر معتقد باشیم هموابسته نیستم، یا حتي اگر کاملاً در انکار باشیم، باز هم میتوانیم از جلسات استفاده کنیم.
هنگامی که با اعضای دیگر روی برنامهمان کار میکنیم، بیشتر به این سنت توجه میکنیم و همین که آن را در زندگی و روابط روزانهي خودمان با دیگران بهکار میبریم باورمان نسبت به آن عمیقتر میشود.
این جملهی تأییدی نسبت «من مایلم در زندگی روابطی سالم داشته باشم» در به کارگیری این سنت ما را یاری میدهد.
قدم و سنت سه راهنما هستند، راهنمای مسیری که تا به حال پیمودن آن برایمان سخت بوده است.
ما میخواهیم خیلی چیزها را در مقابل این سنت كنار بگذاریم، ممکن است با تمایل به محافظت از خود و کنترل كردن ديگران با اين تفكر درگیر شویم.
ما به عنوان هموابسته میفهمیم که داشتن رابطهی سالم یک رفتار جدیدي است، كه ما هنوز آن را نداريم.
وقتی بهبودیمان را شروع میکنیم اغلب با این ایدهيمان درگیر میشویم که اصلاً «رابطهي سالم» یعنی چه؟
هموابستگی گونه بیماری است که به سختی و ناباوري شناسایی و تأييد میشود.
برای داشتن روابط سالم باید تصمیم بگیریم که این واقعاً چیزی است که میخواهیم، علاقه به داشتن رابطههای سالم در قلبها و افکارمان به ما کمک میکند، هرلحظه جایگزین علاقهي به محافظت از خود ما شود.
وعدههای برنامهی ما میگوید «من آزادی جدیدی را احساس ميكنم».
هنگامی که تصمیم میگیریم رابطههای سالم و انسانی داشته باشیم، این آزادی را احساس میکنیم.
قبل از بهبودی، ما در یک رابطه، طبق آنچه كه از ما میخواستند زندگی میکردیم، امّا وقتی که یک رابطهی سالم و انساني با خودمان را در اولویت قرار دادیم، راه تازهای برای زندگی آموختیم، وقتی ما با خودمان با عشق و احترام رفتار میکنیم، رابطهی سالمتری نیز با دیگران خواهیم داشت، یک رابطهی عاشقانه شامل صداقت، روشنبینی، تمایل، پذیرش و مراقبت از خود است، تا با دیگران آزادانه و محترمانه رفتار کنیم.
ما یاد میگیریم نیاز پُرشدن از بیرون را رها کنیم و یاد میگیریم به جای آن، قبل از این که وارد رابطهیي شویم، از درون پُر شویم، وفاداری به خودمان و اصول برنامه باید همیشه در اولویت قرار بگیرد.
وقتی وارد کارهای خدماتی براي گروه میشویم باید به حد و مرزهای سالم و کارکردی درست برای خود قرار دهیم.
دوباره میتوانیم سنت سوّم و ایدهی جدیدمان در مورد روابط سالم و انساني را، در قلب و فکر خود پیاده کنیم، اگر با کسی یا چیزی درگیر شدیم، به یاد میآوریم، ما درحال سالم شدن هستیم.
گرچه ممکن است هرچه اتفاق میافتد را دوست نداشته باشیم، امّا میتوانیم دیگران را با عشق رها کنیم.
میتوانیم بدون هیچ انتظار و توقعی وارد کارهای خدماتی در گروه شویم، چون اين خدمات بيشتر به نفع و بهبودي شخصي خودمان است، با وجود و درك اين سنت میتوانیم از دستکاری و انگولك دیگران دست برداریم.
با اين سنت است كه یاد میگیریم به طور مناسب و رعايت عقيدهي ديگران عقیدهی خود را بیان کنیم و با احترام به نظر و عقايد دیگران گوش میدهیم.