2014-02-03، 09:42
من معمولا آنچنان آرام و راحت هستم كه در هنگام عصبانيت هرگز باور نمي كنيد چه اتفاقي مي افتد . به شدت عصباني ميشوم . فشارخونم بالا ميرود و بي قيدانه به مقدسات توهين ميكنم . بعد از چندين سال حضور در الانان هنوز شكل عصبانيتم مطرح است ، اما رفتارم به ميزان زيادي بهبود يافته است . چندي پيش طنابي بلند به پاي سگم پيچيد و گلداني زيبا را شكست . شعله هاي خشم در وجودم زبانه كشيد و كلماتي خشن به برندگي شمشير بر زبانم جاري شد .اما آنچه به من كمك كرد تا اين رفتارم را تغيير دهم تماشاي گلدان شكستهو چهره اين حيوان بود كه شديدا تغييري در من بوجود آورد اگر چنين حيوان كوچكي مي توانست با اين روش واكنش نشان دهد پس اشفتگي من در زندگي با افرادي كه عادت ناپسندي را درك ميكنند چه خواهدكرد ؟
ياد آوري امروز
.من انسان هستم و عصباني ميشوم اما مجبور نيستم خشم خود را با روشهاي ويرانگري بروز دهم و حق ندارم انرا بر عليه ديگران اعمال كنم . امروز ميتوام به واكنشهاي معمولي خود چون اخم كردن ..فرياد كشيدن ..سرزنش كردن و يا زخم زبان زدن كه به هنگام عصبانيت نشان ميدهم نگاه كنم ممكن است در آينده براي چيزهاي جديدي تلاش كنم .
ياد آوري امروز
.من انسان هستم و عصباني ميشوم اما مجبور نيستم خشم خود را با روشهاي ويرانگري بروز دهم و حق ندارم انرا بر عليه ديگران اعمال كنم . امروز ميتوام به واكنشهاي معمولي خود چون اخم كردن ..فرياد كشيدن ..سرزنش كردن و يا زخم زبان زدن كه به هنگام عصبانيت نشان ميدهم نگاه كنم ممكن است در آينده براي چيزهاي جديدي تلاش كنم .
هر که مرا حرفی بیاموزد٬ مرا بنده خویش قرار داده است.