2014-07-18، 05:25
قدم دهم
" به تهيه تراز نامه شخصي خود ادامه داديم و در صورت قصور بلافاصله بدان اقرار كرديم ."
اين قدم ، ادامه جرياني است كه در قدم 4 شروع شد آگاهي راجع به آنچه كه انجام مي دهيم ، و به دست آوردن مقياسي درست و صحيح بدون هيچ درنگ و تعللي ، به جاي اينكه اجازه دهيم تا احساس گناه به درون ما راه يابد و افزايش يابد. از آنجائيكه 2 قدم از قدمهاي دوازده گانه به تهيه ترازنامه شخصي اختصاص داده شده است ، بايد متوجه شويم كه ما نمي توانيم بدون تصحيح كردن اعمال اشتباهمان رشدكنيم.
احساسات و عادتهاي قديمي از راههاي مختلفي مي توانند به درون ما برگردند. ما ممكن است احساس كنيم به رنجشهاي خودمان از ديگران مسلط شديم { يعني آنها را حل كرده ايم } ولي ممكن است دوباره در ترازنامه اخلاقي خود به آنها برخورد كنيم .
قدم 10 رشد پيوسته ما ، در برنامه و همچنين آنچه را كه براي تمرين كردن اين اصول در همه كارهايمان يادگرفته ايم ، تامين و ضمانت مي كند.
همينطور كه به تهيه ترازنامه شخصي ادامه مي دهيم ، نقائصي را پيدا خواهيم كرد كه بيشترين مشكلات را براي ما فراهم مي كنند. همچنين درخواهيم يافت كه تقريبا" آنهائي ( آن نقائصي ) را كه سخت بر روي آنها كار كرده ايم ، از بين برده ايم و برطرف نموده ايم . اقرار بي درنگ و بلا فاصله ، در زماني كه اشتباهي كردهايم يكي از تمرينهاي مداوم براي رسيدن به فروتني و تواضع مي باشد. اگر ما اين قدم را هرروز در زندگيمان به كار ببريم ، به يك آسودگي خاطر و آراش دست خواهيم يافت زيرا كه قادر خواهيم بود كه ببينيم اين ما هستيم كه شرايط و جريانات ( زندگي ) را مي سازيم . {اما} هنوز ما از خودمان خشنود نخواهيم بود ، زيرا كه هميشه نقائص جديد و حتي تعداد ي از نقائص قديميان را پيدا مي كنيم كه در آن زمان برايمان پيش مي آيد. آن زمان كه به يك بينش و بصيرت دروني دست يابيم و از اينكه اشتباه كنيم ، نترسيم ، احساس با ارزش بودن خواهيم داشت { و اين حس درون ما افزايش خواهد يافت }.
" عكس العملهاي شخصي "
شب هنگام ، زماني كه به رختخوابم مي روم ، فقط دراز مي كشم و سعي مي كنم به آنچه كه در طول آن روز انجام داده ام ، گفته ام و فكر كرده ام ، بينديشم .
من هميشه مي توانم چيزهاي زيادي را ببينم كه آرزو داشتم ، اي كاش آنها را انجام نداده بودم، و هنگامي كه آنها را انجام نداده بودم ، و هنگامي كه آنها را انجام مي دادم ، مي دانستم كه اشتباه هستند ، اما در هرحال به انجام آنها مبادرت مي ورزيدم و آنها را انجام مي دادم. تعدادي از آنها را كه خيلي اشتباه هستند { و وضعيت وخيم تري نسبت به بقيه دارند } را در نظر مي گيرم و روز بعد سعي مي كنم كه ديگر آنها را تكرار نكنم ، من فقط روي اين موضوع تمركز مي كنم كه آن كارهاي به خصوص را انجام ندهم . سپس شب بعدش دقتي بيشتري بخرج مي دهم و فقط سعي مي كنم كه همانطور ادامه دهم.
زندگي من در دستان خداوند است ، اما من خدا نيستم . من انتظار دارم كه اشتباهاتي را انجام دهم . به خدا تكيه مي كنم تا به من كمك كند و كمبودهاي اخلاقي مرا برطرف سازد.
من قدم10 را هرشب قبلا" از اينكه به رختخواب بروم كار مي كنم. از ديدن جريانات زندگيم و همچنين مراقبتهايي كه در مورد نقائصم دارم ، لذت مي برم . اگر روز خوبي داشتم ، از نيروي برترم مي خواهم كه در طول روز بعد هم ، همينطور به من كمك كند. اگر روز بدي بود، از خدا مي خواهم كه اين توانايي را داشته باشم كه روز بعد {فردا } بهتر عمل كنم .
من در انتهاي هر روز اين سوالات را از خودم مي پرسم :
آيا امروزكسي را خوشحال كرده ام ؟
آيا امروز جمله محبت آميز ويا كار مهربانانه اي انجام داده ام ؟
آيا امروز كسي را تشويق كرده ام ؟
آيا امروز وقتم را هدر داده ام ؟
حتی روز " مرگم " هم تفاهم نخواهیم داشت
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه