2014-10-31، 11:50
23 آبان
با نگريستن به گذشته ، غالبا خود را سرزنش كرده ام "چگونه مي توانستي نسبت به آنچه اتفاق مي افتاد نا آگاه باشي"با وجود اينكه الكليسم بر زندگي من ردپايي آشفته بر جاي نهاد اما من آنرا نديدم چطور چنين چيزي ممكن است ؟ يكي از نشانه هاي اصلي بيماري الكليسم انكار است . برخي از ما انكار ميكنيم كه الكلي مشكل دارد و عده اي تمايل داريم او را براي مشكلاتش سرزنش كنيم . چرا دخالتهايمان را انكار مي كنيم ؟ زيرا ما به تنهايي نمي توانيم بر اين بيماري غلبه كنيم بنابراين براي گذراندن بحران هاي دائمي ، شكستن قولها و از دست دادن اميدها راههايي ايجاد ميكنيم يكي از اين راهها براي غلبه كردن ، انكار وقايع ناگوار و ترسناك است . در الانان براي غلبه بر الكليسم روشهاي سودمند بيشتري را ياد ميگيريم روشهايي كه به ما ميگويد الكليسم آنقدر ارزش ندارد كه بخاطر ان خودمان را از دست بدهيم . با حمايت ساير اعضاء با ابزار ها و اصولي كه به ما پيشنهاد ميشود ، قادر ميشويم با آنچه واقعيت دارد مواجه شويم و در مسيري فراتر از مرز زنده بودن و بقاء گام برداريم و زندگي دوباره اي را آغاز كنيم .
ياد آوري امروز .
.در تمامي اوقات ، بهترين چيزي كه مي دانستم و قادربودم انجام داده ام اگر تنها راه براي غلبه بر مشكلات دشوار انكار ان بوده است ميتوانم با احساس همدردي به گذشته شخصي نگاه كنم . كه دريافته است در آن موقعيت انتخاب بهتري نمي توانست داشته باشد . پس مي توانم خود را ببخشم و براي بهبود رفتارم از ان زمان تا كنون اميدوار باشم . افسوس خوردن نابود كردن وحشتناك انرژي است . شما نمي توانيد آن را بسازيد و فقط ميتوانيد خوب در ان دست و پا بزنيد .
پروردگارا ! از حمایت بیکرانت بی نهایت سپاسگزارم !!