2013-10-27، 10:23
اولین باری که شنیدیم باید "طوری عمل کنیم که انگار"، بسیاری از ما با پرخاش گفتیم: «اما این صادقانه نیست! فکر میکردم همواره قرار است درباره احساسات خود در معتادان گمنام صادق باشم.»
احتمالاً میتوانیم درباره اولین باری که وارد برنامه شدیم، تعمق کنیم. شاید به خداوند ایمان نداشتیم، اما در هر حال دعا میکردیم. یا شاید مطمئن نبودیم برنامه برای ما مؤثر واقع شود، اما شرکت در جلسات را صرف نظر از تصور خود ادامه میدادیم. همین مسئله درباره پیشرفت ما در بهبودی نیز صادق است. شاید از جمعیت هراس داشته باشیم، اما اگر با اطمینان عمل کنیم و تلاش خود را انجام دهیم، نه تنها درباره خود احساس بهتری داریم، بلکه متوجه میشویم دیگر از همایشهای بزرگ هراس نداریم.
هر عملی را که با این روحیه انجام دهیم، ما را به افرادی که باید باشیم نزدیکتر میکند. هر تغییر مثبتی که ایجاد میکنیم، موجب احترام به نفس ما میشود. از طریق متفاوت عمل کردن، به تدریج متوجه میشویم به طور متفاوتی فکر میکنیم. از طریق "عمل کردن طوری که انگار" خود را به تفکر درست عادت میدهیم
فقط برای امروز: فرصت را غنیمت میشمارم تا طوری عمل کنم که انگار میتوانم وضعیتی را بپذیرم که سابقاً از آن فرار میکردم.
احتمالاً میتوانیم درباره اولین باری که وارد برنامه شدیم، تعمق کنیم. شاید به خداوند ایمان نداشتیم، اما در هر حال دعا میکردیم. یا شاید مطمئن نبودیم برنامه برای ما مؤثر واقع شود، اما شرکت در جلسات را صرف نظر از تصور خود ادامه میدادیم. همین مسئله درباره پیشرفت ما در بهبودی نیز صادق است. شاید از جمعیت هراس داشته باشیم، اما اگر با اطمینان عمل کنیم و تلاش خود را انجام دهیم، نه تنها درباره خود احساس بهتری داریم، بلکه متوجه میشویم دیگر از همایشهای بزرگ هراس نداریم.
هر عملی را که با این روحیه انجام دهیم، ما را به افرادی که باید باشیم نزدیکتر میکند. هر تغییر مثبتی که ایجاد میکنیم، موجب احترام به نفس ما میشود. از طریق متفاوت عمل کردن، به تدریج متوجه میشویم به طور متفاوتی فکر میکنیم. از طریق "عمل کردن طوری که انگار" خود را به تفکر درست عادت میدهیم
فقط برای امروز: فرصت را غنیمت میشمارم تا طوری عمل کنم که انگار میتوانم وضعیتی را بپذیرم که سابقاً از آن فرار میکردم.
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست