· آیا نسبت به افرادیکه با آنها نشست و برخاست داشتم ، شخصیتم تغییر می کرد و آدم متفاوتی می شدم ؟

من معتاد هيچ وقت تعادل ندارم وهمیشه شخصیتم در حال عوض شدن بود وهميشه در حال تغیر بدود ولي اين روزها به هيچ وج با کارکرد اصول تغيري در کار نیست ومفهوم دعاي ارامش

بهترین نوع برخورد شفاف بودن است نه پذیرفتن خود باعث می شد به شکل های مختلف در بیایم به علت مقایسه خودم با دیگران ونه پذیرفتن خودم وهمانگونه که هستم ونداشتن ثبات شخصیت و عقل ثبات احساسات به هر کس که برخورد می کنم خود را به گونه ای جلوه می دهیم عدم پذیرش خود ترس قضاوت خود محوری خود کم بینی عدم اعتماد به نفس تایید طلبی سو استفاده باعث بوجود آمدن ای رفتار می شود باید شخصیت ما تا حدودی قابل قبول ثابت باشد تا دیگران برای رابطه با ما سر در گم نشوند

بله!
وقتی با افراد بددهن و لاابالی و بی نظم نشست و برخاست میکردم ناخداگاه مثل انان میشدم و وقتی با ادمهای مرتب و مودب بودم کمی خلقم عوض میشد!فکر میکنم چون از ارزشهای ثابتی پیروی نمیکردم شخصیتم مدام تغییر میکرد!
در دوران بهبودی هم گاه و بیگاه چنین بودم اما خیلی کمتر

تاثیرپذیری یکی از رفتارهای غیر قابل کنترل در وجود من است و در هر شرایط که قرار میگیریم تحت تاثیر رفتار و حرکات و گفتار آن شرایط قرار می گیرم و سریعا دجار تغییر شخصیتی می شوم






.

55_درموردخانواده ام واقعأکم کاری کرده ام وسالهای سال مسئولیتها وکارهای خودم را به دوش آنها انداختم دوستیهای افلاطونیم راخیلی راحت فدای دوستیهای رومانتیکم میکردم به هیچ تعهدی پایبندنبودم نه به قول وقرارهایم ونه به حساب وکتابهایم ،یکسره درخودخواهی وخودمحوری بودم وبه دنبال تاییدطلبی،یکسره ازنواقصم استفاده میکردم که درترازنامه هاپیداکردم،امروزه ازاصول روحانی استفاده میکنم اما به دلیل نداشتن تعادل ،حتی در استفاده از اصول روحانی هم افراط میکنم،برای خانواده خرج نکردم حالادرخرج کردن افراط میکنم، مسافرت نمیرفتیم حالا درسفر رفتن افراط میکنم،درمهمانیها حاضرنمیشدم حالا یامهمانی میدهم ویا مهمانی میروم خلاصه من زمانی که بیماریم فعال میشود چه بارعایت اصول روحانی وچه بدون رعایت آن افراط وتفریط میکنم وبی تعادل هستم.اما امروزه باکارکردن قدمها ورعایت اصول بهبودی سعی میکنم به تعهداتم پایبند باشم زیربنای ترسهایم راپیداکنم ودرموردآنها آگاهی کسب کنم.ما باکارکردن این قدمها وگرفتن این ترازنامه ها وجاری کردن اصول درزندگیمان سعی میکنیم با یاری خداوند به یک تعادل نسبی دست پیدا کنیم.?