2013-11-02، 08:17
قدم هفت
« ما با فروتنی از او خواستیم تا کمبودهای اخلاقی ما را برطرف کند . »
اگرچه هر یک از قدمهای دوازده گانه برای خود یک فرآیند جداگانه می باشند ، اما همه آنها تا اندازه ای نیز با یکدیگر درمی آمیزند چون اجزاء یکی باعث فعل و انفعالاتی در دیگری می گردد ، مثلاً جنبه هایی از قدم یک با قدم دو درمی آمیزد ، یا اجزاء قدم چهار در قدمهای متعاقب آن درگیر می شوند . شاید ظریف ترین و نازکترین خط و مرز بین قدم شش و هفت باشد . در نگاه اول ممکن است قدم هفت فقط یک چاره اندیشی برای قدم شش به نظر رسد . ما وقت و تلاش زیادی صرف کردیم تا اگاهی خود را در مورد نواقص شخصیتی مان در قدم شش افزایش دهیم و به جایی برسیم که کاملاً آمادگی داشته باشیم که آنها برطرف شوند . حال تنها کاری که نیاز است انجام دهیم ، درخواست است ، مگر نه ؟
نه این درست نیست . این قدم مفهومی فراتر از آن دارد که از نیروی برتر یک درخواستی بکنیم و منتظر جواب باشیم . نیاز به آمادگی روحانی داریم . لازم است درکی از لغت (( فروتنانه )) در این قدم داشته باشیم . نیاز است تا ما راهی شخصی برای این درخواست پیدا کنیم ، راهی که فقط در مسیر روحانی شخص خود ما قرار می گیرد و نیاز است که ما اصول روحانی را به جای نواقص اخلاقی خود تمرین کنیم .
آمادگی جهت کارکرد قدم هفت
ما تا اینجا مقدار زیادی از آمادگی لازم جهت کارکرد قدم هفت را بدست آورده ایم . مهم است تا ما رابطه ای بین کاری که انجام داده ایم و نتایج حاصل از آن کار برقرار کنیم .
تمام قدمهای قبلی سعی در کاشتن بذر فروتنی در روح ما را داشته اند . اکثر ما با مفهوم فروتنی مشکل داریم . اگرچه در قدم شش به این مسئله می پردازیم ، ولی شایسته است که در قدم هفت نیز به آن توجه ویژه داشته باشیم . ما لازم است که درک کنیم فروتنی برای ما چه مفهومی دارد و حضور آن ، خود را در زندگی ما به چه شکل نشان می دهد .
ما نباید فروتنی را با تحقیر و تن به هر کار دادن اشتباه بگیریم . وقتی ما تحقیر می شویم یا تن به هر کار می دهیم ، خجالت زده می شویم و احساس بی ارزشی می کنیم . فروتنی تقریباً نقطه مقابل این احساس است . از طریق کارکرد قدمها ما لایه های انکار ، خودخواهی ، و خودمحوری را از خود دور می کنیم و درهمان حال تصویری مثبت از خود می سازیم و اصول روحانی را تمرین می کنیم . در گذشته ، ما نمی توانستیم توانایی های خود را ببینیم ، زیرا قسمت خوب و سالم ما پشت بیماری اعتیاد پنهان شده بود . اما حالا می توانیم و این فروتنی است . چند مثال در مورد اینکه فروتنی به چه شکل خود را نشان می دهد ، به ما کمک می کند تا بهتر مفهوم آن را درک کنیم .
ما با یک سری عقاید قراردادی و ثابت ، پا در بهبودی نهادیم . اما از زمان شروع بهبودی ، تمام چیزهایی که در گذشته باور داشتیم به چالش کشیده شد . ما توسط ایده ها و عقاید جدید بمباران شدیم . برای مثال ، اگر باور داشتیم که همه چیز تحت کنترل ما است ، همین حقیقت که عاقبت سر از جلسات معتادان گمنام درآوردیم و به عجز خود اقرار کردیم ، احتمالاً جهت تغییر دیدگاه ما کافی است . به علت اعتیادمان ما نتوانستیم درسهای زندگی در مورد اینکه واقعاً یک فرد تا چه حدی بر مسائل کنترل دارد را بیاموزیم . از طریق پرهیز کامل و کارکرد شش قدم اول ، ما چیزهای فراوانی در مورد اینکه چگونه باید زندگی کنیم یاد گرفتیم .
اکثر ما با افکار و منطق خیابانی به جلسات معتادان گمنام آمدیم . تنها راهی که ما برای دست یافتن به چیزهایی که خواهان آن بودیم ، می شناختیم ، سوء استفاده از دیگران و دست یافتن غیرمستقیم بود . ما تشخیص نمی دادیم که می توانیم رک و صریح باشیم و هنوز هم ، اگر نه بیشتر حداقل به همان اندازه فرصت برطرف کردن نیازهایمان را داشته باشیم و هنوز هم ، اگر نه بیشتر حداقل به همان اندازه فرصت برطرف کردن نیازهایمان را داشته باشیم . ما سالها وقت تلف کردیم تا یاد بگیریم که چگونه چهره ای بی تفاوت و بی احساس از خود نشان دهیم ، احساساتمان را پنهان کنیم ، و خود را سخت و بی رحم سازیم . تا زمانی که ورد جلسات معتادان گمنام شویم در انجام این کارها بسیار حرفه ای بودیم – آن قدر خوب و حرفه ای که احتمالاً معتادان مبتدی به ما به عنوان الگو نگاه می کردند ، همانگونه که ما در اوائل مصرف به معتادان قدیمی تر از خود نگاه می کردیم . ما یاد گرفته بودیم که چگونه انسانیت را پایمال کنیم و در خیلی از موارد کاملاً غیرانسانی عمل کنیم .
جدا شدن و ترک کردن استادیوم و ورزشگاهی که در آن اینگونه مسابقات و بازیها انجام می شود . ما را در معرض ایده های جدید قرار می دهد . ما یاد گرفته ایم که نه تنها ایرادی ندارد ، بلکه خیلی هم خوب است که ما احساسات داشته باشیم و آنها را بروز بدهیم . ما فهمیده ایم که منطق و قواعد بازی در خیابان ، فقط در همان جا کاربرد دارد ، اما در زندگی واقعی احمقانه و بعضی واقع خطرناک هستند ، ما نرمتر و آسیب پذیرتر شده ایم و دیگر مهربانی را با ضعف اشتباه نمی گیریم .
تغییر اینگونه رفتارها ، تأثیر بسزائی دارد و اغلب اوقات حتی باعث تغییر در وضع ظاهر ما نیز می شود . ابروهای گره کرده و فکهای منقبض تبدیل به لبخند می شود . اشکها به راحتی سرازی می شوند و روح در حال غرق شدن ما را رها می سازد .
اکثر ما وقتی به جلسات معتادان گمنام پیوستیم باور داشتیم که قربانی شانس بد ، شرایط نامناسب ، و دسیسه هایی جهت خنثی کردن نیت خیرمان ، شده ایم . ما اعتقاد داشتیم که انسانهای خوبی هستیم که دیگران در موردمان به شدت دچار سوءتفاهم شده اند . وقتی به دیگران آسیب می رسانیم ، یا اصلاً متوجه نمی شدیم یا آن را به عنوان دفاع از خود توجیه می کردیم . این نوع رفتار همیشه با احساس تأسف به حال خود همراه بود . ما از رنج بردن لذت می بردیم ، و مرموزانه در درون خود می دانستیم که جایزه تحمل این درد و رنج این است که ما هرگز مجبور نیستیم به نقش خود در مسائل نگاه کنیم .
اما شش قدم اول ما را دقیقاً به انجام این کار وادار می کند تا به نقش خود در مسائل نگاه کنیم . زمانی ما فکر می کردیم که اتفاقات خاصی برای ما رخ می دهد ، اما حالا می بینیم که این اتفاقات خاصی برای ما رخ می دهد ، اما حالا می بینیم که این اتفاقات چگونه توسط خود ما خلق شده اند . ما درباره همه فرصتهایی که از دست داده ایم آگاه می شویم و از سرزنش دیگران به خاطر نصیب و قسمتی که در زندگی داشته ایم ، دست برمی داریم . ما شروع به درک این مسئله می کنیم که انتخابهایی که ما در گذشته بیشترین سهم را در تعیین شرایط و اوضاع امروز ما دارند .
فروتنی این احساس است که ما نیز انسان هستیم . اگر این اولین تجربه ما به قدم هفت است ، احتمالاً برای اولین بار نسبت به خود احساس مهربانی می کنیم . اینکه برای اولین بار تشخیص می دهیم ما نیز در واقع یک انسان هستیم و داریم بیشترین سعی خود را می کنیم ، واقعاً تکان دهنده است . ما هم تصمیمات درست می گیریم و هم غلط ، و همیشه امیداوریم که نتیجه این تصمیمات خوب باشد . از طریق شناخت خود ، تشخیص می دهیم که همانقدر که ما سعی و تلاش برای خوب بودن می کنیم ، دیگران نیز سعی خود را می کنند و درک اینکه همه ما در معرض عدم امنیتها و شکستهای مشابه ای هستیم وهمه برای آینده خود رؤیاهایی داریم ، باعث بروز احساس و داشتن رابطه ای قوی با دیگران می شود .
حال نیاز است که ما فروتنی را در خود تشخیص دهیم و کشف کنیم که فروتنی چگونه در زندگی روزمره ما بروز می کند .
· کدامیک از رفتارهای من از آغاز بهبودیم تغییر کرده ؟ در چه جاها و شرایطی مسائل غلو شده دوباره به اندازه طبیعی خود بازگشته اند ، و کجا جزء و قسمتی سالم در خود کشف کرده ام ؟
· فروتنی چگونه بر بهبودی من تأثیر گذاشته ؟
· چگونه آگاهی از فروتنی خودم ، به من در کارکرد این قدم کمک می کند ؟
کارکرد قدمهای قبلی به ما کمک کرد تا رابطه ای با خداوند به آنگونه که او را درک می کنیم ، بوجود آوریم . اجر اینکار در فرآیند قدم هفت به بهترین نحو به ما خواهد رسید . در قدم دو ، برای اولین بار ، به این مسئله فکر کردیم که یک نیروی برتر می تواند به ما کمک کند تا از اعتیادمان بهبود یابیم . از آنجا به قدم سوم رفتیم و تصمیم گرفتیم که به نیروی برتر اعتماد کنیم و زندگی و اراده خود را به او بسپاریم . ما از این نیرو بارها کمک خواسته ایم تا بتوانیم قدم چهار خود را تکمیل کنیم ، در قدم پنجم خصوصی ترین و پوشیده ترین مسائل زندگیمان را با این نیرو در میان گذاشتیم . در قدم شش کشف کردیم که خداوند به آنگونه که اورا درک می کنیم به غیر از پاک نگهداشتن ما ، قادر به انجام خیلی کارهای دیگر می باشد .
· درک من از نیروی برتر ، چگونه در قدمهای قبلی رشد کرده ؟ رابطه من چگونه با نیروی برتر توسعه یافته ؟
· کارکرد قدمهای قبلی ، چگونه به من کمک کرد تا برای انجام قدم هفت آماده شوم ؟
درخواست برای رفع شدن کمبودهایمان
چگونه می توانیم از خداوند با آنگونه که او را درک می کنیم ، درخواست نمائیم تا کمبودهایمان را برطرف سازد ؟ جواب به احتمال قوی بستگی به نوع درک ما از خداوند دارد . راهها و طریقه های مختلف و متنوعی برای درک خداوند وجود دارد . آنقدر متنوع که امکان ذکر چند مثال از اینکه چگونه مسیر روحانی هر عضو بر روی کارکرد قدم هفت او تأثیر گذاشته را برای ما ناممکن می سازد و فقط به این بسنده می کنیم که بگوئیم ، نحوه کارکرد قدمها ، انعکاس دهنده مسیر روحانی است که ما طی می کنیم .
به عنوان یک فرد ، ما ممکن است تشریفاتی خاص یا روشنی را به عنوان عادت برگزینیم تا از نیروی برترما ن درخواست کنیم که کمبودهای ما را مرتفع سازد . که در این کتاب ما اسم این عمل را دعا می گذاریم . لغت دعا در انجمن ما ، به طور گسترده به معنی راهی جهت برقراری رابطه با نیروی برتر ، پذیرفته شده است و نحوه درخواست ما در نفس لغت فروتنی نهفته است . ما باید از صادق ترین و روحانی ترین قسمت وجود خود درخواست کنیم که کمبودهای ما برطرف شوند .
· من چگونه از خداوند به آنگونه که او را درک می کنم ، درخواست خواهم کرد کمبودهای مرا برطرف کند ؟
· آیا معتادان در حال بهبود دیگری ، می توانند به من کمک کنند تا راهی مناسب برای درخواست پیدا کنم ؟ آیا از آنها خواسته ام که تجربه ، نیرو و امیدشان را با من به مشارکت بگذارند ؟ آیا از راهنمای خود درخواست کمک کرده اند ؟
مانند دیگر اصول برنامه ما فقط یکبار درخواست نمی کنیم که کمبودهایمان برطرف شوند ، بلکه اینکار را بارها و بارها در طول زندگی انجام می دهیم . هیچیک از کارهایی که در این مقطع انجام می دهیم به معنی این نیست که تا آخر باید به همین روش از کارکرد قدم هفتم ارائه دهیم .
از راه کنار رفتن
اکثر ما احتمالاً تشخیص می دهیم که در این قدم کاری بیشتر از فقط دعا کردن برای برطرف شدن کمبودهایمان ، لازم است . ما نیاز است تا اقدامی جهت دعوت از خداوند به آنگونه که او را درک می کنیم ، انجام دهیم تا او در زندگی ما تأثیر بگذارد . ما نمی توانیم از خداوند درخواست کنیم که کمبودی را در ما برطرف کند ، اما در همان حال با تمام قوا به آن بچسبیم . هرچه بیشتر از خداوند فاصله بگیریم کمتر حضور او را در زندگی خود احساس می کنیم . ما باید آگاهی را که در مورد خود در قدم ششم پیدا کردیم ، حفظ کنیم و این علم را که خداوند در زندگی ما کار می کند به آن بیفزائیم .
· اصل روحانی تسلیم را چگونه می توان برای از سرراه خداوند کنار رفتن به کار بست ، تا او بتواند در زندگی ما تأثیر گذارد ؟
· منافع اینکه اجازه دهم خداوند در زندگی من کار کند ، چیست ؟
· درمورد اینکه یک نیروی برتر ا ز من مراقبت می کند ، و بر زندگی من اثر می گذارد ، چه احساسی دارم ؟
اصول روحانی
در قدم هفتم ، ما بر روی تسلیم ، اعتماد و ایمان ، صبر و فروتنی تمرکز می کنیم . در قدم هفتم ، ما تسلیم خود را عمیقتر می نمائیم . کاری را که در قدم یک با تشخیص اعتیادمان شروع کردیم با تشخیص کمبودهایی که اعتیاد ما به همراه دارد ، کامل تر می شود . ما همچنین تسلیم قدم دوم را عمیقتر می کنیم . ما به این باور می رسیم که نیروی برترمان از اینکه فقط به ما کمک کند پاک بمانیم ، می تواند بای مان انجام دهد . ما به این نیروی برتر برای کمک جهت رهایی از کمبودهایمان نیز چشم امید داریم. هر قدر که زمان بگذرد اعتماد ما به نیروی برتر و فرایند بهبودی بیشتر و بیشتر می شود .
· آیا عجز خود را در برابر کمبودهایم در کنار عچزم در برابر اعتیاد پذیرفته ام ؟ توضیح دهید .
· تسلیم چگونه عمیقتر شده ؟
اصول روحانی اعتماد ایمان در مرکز قدم هفتم قرار دارند . ما باید به نیروی برترمان به اندازه کافی اطمینان داشته باشیم که نیروی برترمان کاری برای آنها خواهد کرد وگرنه چگونه می توانیم با ایمان از او درخواست کنیم که آنها را برطزف سازد ؟ ما باید از قضاوت در این مورد که خداوند چگونه نواقص ما را برطرف خواهد کرد اجتناب کنیم . خیلی سخت نیست که ببینیم این نوع طرزفکر به کجا خواهد شد . اگر آن مدت زمانی را که انتخاب کرده ایم و با خود قرار گذاشته ایم بگذرد و ببینیم که هنوز بعضی از نواقص شخصیتی ما برطزف نشده اند در عوض یاید بر روی کارهایی که لازم است انجام دهیم تمرکز کنیم . کارهایی مانند : درخواست فرئتنانه ف تمرین کردن اصول روحانی ، و از سر راه خداوند کنار رفتن ،نتیجه کارکرد قدم هفتم ممکن است فوری قابل لمس نباشد ، اما به وقتش این اتفاق خواهد فتاد .
· آیا باور دارم که نیروی برتر من کمبودهای مرا بطرف می کند با مرا از شر اینکه به اجبار از روی آنها عمل کنم رهایی خواهد بخشید ؟ آیا باور دارم در نتیجه کارکرد این قدم به انسان برتری تبدیل خواهد شد ؟
· چگونه ایمان من به خداوند که او را درک می کنم در نتیجه کارکرد این قدم قویتر می شود ؟
اعتماد وایمان به تنهایی هرگز برای کارکرد این قدم کافی نخواهد بود . نیاز است که ما صبر و حوصله را تمرین کنیم . حتی اگر مدتها از زمانی که درخواست کرده ایم تا کمبودهایمان برطرف شوند می گذرد ، باز هم باید صبر داشته باشیم . در واقع ممکن است بی حوصلگی یکی از نواقص ما باشد . ما می توانیم به زمانی که نیاز است تا صبر کنیم به عنوان یک هدیه و نعمت نگاه کنیم – چون این مدت زمان به ما اجازه می دهد تا اصل روحانی صبر را تمرین کنیم . بهرحال یکی از مطمئن ترین راه ها برای پیشرفت این است که بر موانعی که بر سر راه رشد روحانی قرار می گیرند فائق آییم .
· اخیراًچه فرصت هایی جهت رشد برای من بوجود آمده اند ؟ ار آنها چگونه بهره بردم ؟
نهایتاًما باید آگاهی خود را نسبت به اصل روحانی فروتنی بیش از هر چیز دیگری در این قدم حفظ کنیم . راه آسان برای اینکه تشخیص دهیم که آیا این قدم را با فروتنی انجام می دهیم یا نه ، این است که سؤالات زیر را پاسخ دهیم .
· آیا باور دارم که فقط نیروی برتر می تواند کمبودهای مرا برطرف کند؟ یا سعی کرده ام خودم نیز آنها را برطرف کنم ؟
· آیا از اینکه کمبودهای من بلافاصله بعد از درخواستم برطرف نشده اند دچار بی حوصلگی شده ام ؟ یا اینکه اطمینان داردم هر وقت که خدا بخواهد انها را برطرف خواهند کرد ؟
· آیا حس تناسب وتعادل من ،اخیراً بهم خورده است ؟ آیا خود را تواناتر و زرنگتر از آن چیزی که هستم ،تصور می کنم ؟
" حرکت به جلو "
در این برهه از زمان ممکن است که ندانیم چگونه احساسی باید داشته باشیم . ما از خداوند به آنگونه که اورا درک می کنیم درخواست کرده ایم که کمبودهای ما را برطرف کند . و با ایمان ، اصول برنامه را به بهترین شکلی که می توانستیم تمرین کرده ایم ، اما ممکن است که ببینیم هنوز با نواقص خود دست به گریبان هستیم و اغلب بدون اینکه فرصت فکر کردن داشته باشیم از روی انها عمل می کنیم . بطور حتم ، ما دیگر در حال مصرف نیستسم و شرایط زندگی مان بهتر شده و شاید روابط مان با دیگران باثبات تر گردیده ، اما ایا تغییر کرده ایم ؟ آیا انسان بهتری شده ایم؟
به موقع درک خواهیم کرد که خداوند بر زندگی ما تأثیر گذاشته است . حتی ممکن است ما بلوغ روحانیتی خاص درروبر شدن با شرایطی مشابه شرایط قدیم از خود نشان دهیم که باعث بهت و تعجت مان گردد . یک روز متوجه خواهیم شد به همان اندازه که اصول روحانی اوایل برایمان نا آشنا بودند حال بعضی از رفتارهای غلط گذشته برای ما غریبه شده اند . بعد از این اوهام تازه ، ما ممکن است به فکر دورانی بیفتیم که تازه به جلسات معتادان گمنام پیوسته بودیم و ببینیم که دیگر شباهتی به آن شخص نداریم .
· آیا مواقعی بوده که بتوانیم از عمل از روی نواقص خود اجتناب کنم و به جای آن یک اصل روحانی تمرین نمایم ؟ ایا اینان را بعنوان عمل و تأثیر خداوند بر زندگیم تشخیص می دهم ؟
· کدام یک از کمبودهای من در زندگی برطرف شده اند یا از قدرتشان کاسته شده ؟
· چرا قدم هفتم احساس آرامش را پرورش می دهد ؟
ما زندگی روحانی تری را شروع می کنیم . از این فکر که چه چیز از دنیا یا حتی بهبودی گیرمان می آید دست برمی داریم و بدنبال راهی می گردیم که اعانه و بخشش کنیم . کارهایی را که برای تقویت و تغذیه روح خود انجام می دهیم ، برایمان بصورت عادت در خواهند آمد و حتی مشتاق به انجام آنها خواهیم شد . درمی یابیم که در شرایط مختلف زندگی حق انتخاب داریم . از گله کردن در مورد ناملایمات زندگی ، گردن خود را با وقار برافراشته و درستکاری خود را حفظ کنیم . هر قدر که با خود و نفس روحانی مان راحت تر می شویم اشتیاق ما برای ترمیم روابطمان نیز افزایش می یابد . ما فرآیند قدم هشت را شروع می کنیم .
« ما با فروتنی از او خواستیم تا کمبودهای اخلاقی ما را برطرف کند . »
اگرچه هر یک از قدمهای دوازده گانه برای خود یک فرآیند جداگانه می باشند ، اما همه آنها تا اندازه ای نیز با یکدیگر درمی آمیزند چون اجزاء یکی باعث فعل و انفعالاتی در دیگری می گردد ، مثلاً جنبه هایی از قدم یک با قدم دو درمی آمیزد ، یا اجزاء قدم چهار در قدمهای متعاقب آن درگیر می شوند . شاید ظریف ترین و نازکترین خط و مرز بین قدم شش و هفت باشد . در نگاه اول ممکن است قدم هفت فقط یک چاره اندیشی برای قدم شش به نظر رسد . ما وقت و تلاش زیادی صرف کردیم تا اگاهی خود را در مورد نواقص شخصیتی مان در قدم شش افزایش دهیم و به جایی برسیم که کاملاً آمادگی داشته باشیم که آنها برطرف شوند . حال تنها کاری که نیاز است انجام دهیم ، درخواست است ، مگر نه ؟
نه این درست نیست . این قدم مفهومی فراتر از آن دارد که از نیروی برتر یک درخواستی بکنیم و منتظر جواب باشیم . نیاز به آمادگی روحانی داریم . لازم است درکی از لغت (( فروتنانه )) در این قدم داشته باشیم . نیاز است تا ما راهی شخصی برای این درخواست پیدا کنیم ، راهی که فقط در مسیر روحانی شخص خود ما قرار می گیرد و نیاز است که ما اصول روحانی را به جای نواقص اخلاقی خود تمرین کنیم .
آمادگی جهت کارکرد قدم هفت
ما تا اینجا مقدار زیادی از آمادگی لازم جهت کارکرد قدم هفت را بدست آورده ایم . مهم است تا ما رابطه ای بین کاری که انجام داده ایم و نتایج حاصل از آن کار برقرار کنیم .
تمام قدمهای قبلی سعی در کاشتن بذر فروتنی در روح ما را داشته اند . اکثر ما با مفهوم فروتنی مشکل داریم . اگرچه در قدم شش به این مسئله می پردازیم ، ولی شایسته است که در قدم هفت نیز به آن توجه ویژه داشته باشیم . ما لازم است که درک کنیم فروتنی برای ما چه مفهومی دارد و حضور آن ، خود را در زندگی ما به چه شکل نشان می دهد .
ما نباید فروتنی را با تحقیر و تن به هر کار دادن اشتباه بگیریم . وقتی ما تحقیر می شویم یا تن به هر کار می دهیم ، خجالت زده می شویم و احساس بی ارزشی می کنیم . فروتنی تقریباً نقطه مقابل این احساس است . از طریق کارکرد قدمها ما لایه های انکار ، خودخواهی ، و خودمحوری را از خود دور می کنیم و درهمان حال تصویری مثبت از خود می سازیم و اصول روحانی را تمرین می کنیم . در گذشته ، ما نمی توانستیم توانایی های خود را ببینیم ، زیرا قسمت خوب و سالم ما پشت بیماری اعتیاد پنهان شده بود . اما حالا می توانیم و این فروتنی است . چند مثال در مورد اینکه فروتنی به چه شکل خود را نشان می دهد ، به ما کمک می کند تا بهتر مفهوم آن را درک کنیم .
ما با یک سری عقاید قراردادی و ثابت ، پا در بهبودی نهادیم . اما از زمان شروع بهبودی ، تمام چیزهایی که در گذشته باور داشتیم به چالش کشیده شد . ما توسط ایده ها و عقاید جدید بمباران شدیم . برای مثال ، اگر باور داشتیم که همه چیز تحت کنترل ما است ، همین حقیقت که عاقبت سر از جلسات معتادان گمنام درآوردیم و به عجز خود اقرار کردیم ، احتمالاً جهت تغییر دیدگاه ما کافی است . به علت اعتیادمان ما نتوانستیم درسهای زندگی در مورد اینکه واقعاً یک فرد تا چه حدی بر مسائل کنترل دارد را بیاموزیم . از طریق پرهیز کامل و کارکرد شش قدم اول ، ما چیزهای فراوانی در مورد اینکه چگونه باید زندگی کنیم یاد گرفتیم .
اکثر ما با افکار و منطق خیابانی به جلسات معتادان گمنام آمدیم . تنها راهی که ما برای دست یافتن به چیزهایی که خواهان آن بودیم ، می شناختیم ، سوء استفاده از دیگران و دست یافتن غیرمستقیم بود . ما تشخیص نمی دادیم که می توانیم رک و صریح باشیم و هنوز هم ، اگر نه بیشتر حداقل به همان اندازه فرصت برطرف کردن نیازهایمان را داشته باشیم و هنوز هم ، اگر نه بیشتر حداقل به همان اندازه فرصت برطرف کردن نیازهایمان را داشته باشیم . ما سالها وقت تلف کردیم تا یاد بگیریم که چگونه چهره ای بی تفاوت و بی احساس از خود نشان دهیم ، احساساتمان را پنهان کنیم ، و خود را سخت و بی رحم سازیم . تا زمانی که ورد جلسات معتادان گمنام شویم در انجام این کارها بسیار حرفه ای بودیم – آن قدر خوب و حرفه ای که احتمالاً معتادان مبتدی به ما به عنوان الگو نگاه می کردند ، همانگونه که ما در اوائل مصرف به معتادان قدیمی تر از خود نگاه می کردیم . ما یاد گرفته بودیم که چگونه انسانیت را پایمال کنیم و در خیلی از موارد کاملاً غیرانسانی عمل کنیم .
جدا شدن و ترک کردن استادیوم و ورزشگاهی که در آن اینگونه مسابقات و بازیها انجام می شود . ما را در معرض ایده های جدید قرار می دهد . ما یاد گرفته ایم که نه تنها ایرادی ندارد ، بلکه خیلی هم خوب است که ما احساسات داشته باشیم و آنها را بروز بدهیم . ما فهمیده ایم که منطق و قواعد بازی در خیابان ، فقط در همان جا کاربرد دارد ، اما در زندگی واقعی احمقانه و بعضی واقع خطرناک هستند ، ما نرمتر و آسیب پذیرتر شده ایم و دیگر مهربانی را با ضعف اشتباه نمی گیریم .
تغییر اینگونه رفتارها ، تأثیر بسزائی دارد و اغلب اوقات حتی باعث تغییر در وضع ظاهر ما نیز می شود . ابروهای گره کرده و فکهای منقبض تبدیل به لبخند می شود . اشکها به راحتی سرازی می شوند و روح در حال غرق شدن ما را رها می سازد .
اکثر ما وقتی به جلسات معتادان گمنام پیوستیم باور داشتیم که قربانی شانس بد ، شرایط نامناسب ، و دسیسه هایی جهت خنثی کردن نیت خیرمان ، شده ایم . ما اعتقاد داشتیم که انسانهای خوبی هستیم که دیگران در موردمان به شدت دچار سوءتفاهم شده اند . وقتی به دیگران آسیب می رسانیم ، یا اصلاً متوجه نمی شدیم یا آن را به عنوان دفاع از خود توجیه می کردیم . این نوع رفتار همیشه با احساس تأسف به حال خود همراه بود . ما از رنج بردن لذت می بردیم ، و مرموزانه در درون خود می دانستیم که جایزه تحمل این درد و رنج این است که ما هرگز مجبور نیستیم به نقش خود در مسائل نگاه کنیم .
اما شش قدم اول ما را دقیقاً به انجام این کار وادار می کند تا به نقش خود در مسائل نگاه کنیم . زمانی ما فکر می کردیم که اتفاقات خاصی برای ما رخ می دهد ، اما حالا می بینیم که این اتفاقات خاصی برای ما رخ می دهد ، اما حالا می بینیم که این اتفاقات چگونه توسط خود ما خلق شده اند . ما درباره همه فرصتهایی که از دست داده ایم آگاه می شویم و از سرزنش دیگران به خاطر نصیب و قسمتی که در زندگی داشته ایم ، دست برمی داریم . ما شروع به درک این مسئله می کنیم که انتخابهایی که ما در گذشته بیشترین سهم را در تعیین شرایط و اوضاع امروز ما دارند .
فروتنی این احساس است که ما نیز انسان هستیم . اگر این اولین تجربه ما به قدم هفت است ، احتمالاً برای اولین بار نسبت به خود احساس مهربانی می کنیم . اینکه برای اولین بار تشخیص می دهیم ما نیز در واقع یک انسان هستیم و داریم بیشترین سعی خود را می کنیم ، واقعاً تکان دهنده است . ما هم تصمیمات درست می گیریم و هم غلط ، و همیشه امیداوریم که نتیجه این تصمیمات خوب باشد . از طریق شناخت خود ، تشخیص می دهیم که همانقدر که ما سعی و تلاش برای خوب بودن می کنیم ، دیگران نیز سعی خود را می کنند و درک اینکه همه ما در معرض عدم امنیتها و شکستهای مشابه ای هستیم وهمه برای آینده خود رؤیاهایی داریم ، باعث بروز احساس و داشتن رابطه ای قوی با دیگران می شود .
حال نیاز است که ما فروتنی را در خود تشخیص دهیم و کشف کنیم که فروتنی چگونه در زندگی روزمره ما بروز می کند .
· کدامیک از رفتارهای من از آغاز بهبودیم تغییر کرده ؟ در چه جاها و شرایطی مسائل غلو شده دوباره به اندازه طبیعی خود بازگشته اند ، و کجا جزء و قسمتی سالم در خود کشف کرده ام ؟
· فروتنی چگونه بر بهبودی من تأثیر گذاشته ؟
· چگونه آگاهی از فروتنی خودم ، به من در کارکرد این قدم کمک می کند ؟
کارکرد قدمهای قبلی به ما کمک کرد تا رابطه ای با خداوند به آنگونه که او را درک می کنیم ، بوجود آوریم . اجر اینکار در فرآیند قدم هفت به بهترین نحو به ما خواهد رسید . در قدم دو ، برای اولین بار ، به این مسئله فکر کردیم که یک نیروی برتر می تواند به ما کمک کند تا از اعتیادمان بهبود یابیم . از آنجا به قدم سوم رفتیم و تصمیم گرفتیم که به نیروی برتر اعتماد کنیم و زندگی و اراده خود را به او بسپاریم . ما از این نیرو بارها کمک خواسته ایم تا بتوانیم قدم چهار خود را تکمیل کنیم ، در قدم پنجم خصوصی ترین و پوشیده ترین مسائل زندگیمان را با این نیرو در میان گذاشتیم . در قدم شش کشف کردیم که خداوند به آنگونه که اورا درک می کنیم به غیر از پاک نگهداشتن ما ، قادر به انجام خیلی کارهای دیگر می باشد .
· درک من از نیروی برتر ، چگونه در قدمهای قبلی رشد کرده ؟ رابطه من چگونه با نیروی برتر توسعه یافته ؟
· کارکرد قدمهای قبلی ، چگونه به من کمک کرد تا برای انجام قدم هفت آماده شوم ؟
درخواست برای رفع شدن کمبودهایمان
چگونه می توانیم از خداوند با آنگونه که او را درک می کنیم ، درخواست نمائیم تا کمبودهایمان را برطرف سازد ؟ جواب به احتمال قوی بستگی به نوع درک ما از خداوند دارد . راهها و طریقه های مختلف و متنوعی برای درک خداوند وجود دارد . آنقدر متنوع که امکان ذکر چند مثال از اینکه چگونه مسیر روحانی هر عضو بر روی کارکرد قدم هفت او تأثیر گذاشته را برای ما ناممکن می سازد و فقط به این بسنده می کنیم که بگوئیم ، نحوه کارکرد قدمها ، انعکاس دهنده مسیر روحانی است که ما طی می کنیم .
به عنوان یک فرد ، ما ممکن است تشریفاتی خاص یا روشنی را به عنوان عادت برگزینیم تا از نیروی برترما ن درخواست کنیم که کمبودهای ما را مرتفع سازد . که در این کتاب ما اسم این عمل را دعا می گذاریم . لغت دعا در انجمن ما ، به طور گسترده به معنی راهی جهت برقراری رابطه با نیروی برتر ، پذیرفته شده است و نحوه درخواست ما در نفس لغت فروتنی نهفته است . ما باید از صادق ترین و روحانی ترین قسمت وجود خود درخواست کنیم که کمبودهای ما برطرف شوند .
· من چگونه از خداوند به آنگونه که او را درک می کنم ، درخواست خواهم کرد کمبودهای مرا برطرف کند ؟
· آیا معتادان در حال بهبود دیگری ، می توانند به من کمک کنند تا راهی مناسب برای درخواست پیدا کنم ؟ آیا از آنها خواسته ام که تجربه ، نیرو و امیدشان را با من به مشارکت بگذارند ؟ آیا از راهنمای خود درخواست کمک کرده اند ؟
مانند دیگر اصول برنامه ما فقط یکبار درخواست نمی کنیم که کمبودهایمان برطرف شوند ، بلکه اینکار را بارها و بارها در طول زندگی انجام می دهیم . هیچیک از کارهایی که در این مقطع انجام می دهیم به معنی این نیست که تا آخر باید به همین روش از کارکرد قدم هفتم ارائه دهیم .
از راه کنار رفتن
اکثر ما احتمالاً تشخیص می دهیم که در این قدم کاری بیشتر از فقط دعا کردن برای برطرف شدن کمبودهایمان ، لازم است . ما نیاز است تا اقدامی جهت دعوت از خداوند به آنگونه که او را درک می کنیم ، انجام دهیم تا او در زندگی ما تأثیر بگذارد . ما نمی توانیم از خداوند درخواست کنیم که کمبودی را در ما برطرف کند ، اما در همان حال با تمام قوا به آن بچسبیم . هرچه بیشتر از خداوند فاصله بگیریم کمتر حضور او را در زندگی خود احساس می کنیم . ما باید آگاهی را که در مورد خود در قدم ششم پیدا کردیم ، حفظ کنیم و این علم را که خداوند در زندگی ما کار می کند به آن بیفزائیم .
· اصل روحانی تسلیم را چگونه می توان برای از سرراه خداوند کنار رفتن به کار بست ، تا او بتواند در زندگی ما تأثیر گذارد ؟
· منافع اینکه اجازه دهم خداوند در زندگی من کار کند ، چیست ؟
· درمورد اینکه یک نیروی برتر ا ز من مراقبت می کند ، و بر زندگی من اثر می گذارد ، چه احساسی دارم ؟
اصول روحانی
در قدم هفتم ، ما بر روی تسلیم ، اعتماد و ایمان ، صبر و فروتنی تمرکز می کنیم . در قدم هفتم ، ما تسلیم خود را عمیقتر می نمائیم . کاری را که در قدم یک با تشخیص اعتیادمان شروع کردیم با تشخیص کمبودهایی که اعتیاد ما به همراه دارد ، کامل تر می شود . ما همچنین تسلیم قدم دوم را عمیقتر می کنیم . ما به این باور می رسیم که نیروی برترمان از اینکه فقط به ما کمک کند پاک بمانیم ، می تواند بای مان انجام دهد . ما به این نیروی برتر برای کمک جهت رهایی از کمبودهایمان نیز چشم امید داریم. هر قدر که زمان بگذرد اعتماد ما به نیروی برتر و فرایند بهبودی بیشتر و بیشتر می شود .
· آیا عجز خود را در برابر کمبودهایم در کنار عچزم در برابر اعتیاد پذیرفته ام ؟ توضیح دهید .
· تسلیم چگونه عمیقتر شده ؟
اصول روحانی اعتماد ایمان در مرکز قدم هفتم قرار دارند . ما باید به نیروی برترمان به اندازه کافی اطمینان داشته باشیم که نیروی برترمان کاری برای آنها خواهد کرد وگرنه چگونه می توانیم با ایمان از او درخواست کنیم که آنها را برطزف سازد ؟ ما باید از قضاوت در این مورد که خداوند چگونه نواقص ما را برطرف خواهد کرد اجتناب کنیم . خیلی سخت نیست که ببینیم این نوع طرزفکر به کجا خواهد شد . اگر آن مدت زمانی را که انتخاب کرده ایم و با خود قرار گذاشته ایم بگذرد و ببینیم که هنوز بعضی از نواقص شخصیتی ما برطزف نشده اند در عوض یاید بر روی کارهایی که لازم است انجام دهیم تمرکز کنیم . کارهایی مانند : درخواست فرئتنانه ف تمرین کردن اصول روحانی ، و از سر راه خداوند کنار رفتن ،نتیجه کارکرد قدم هفتم ممکن است فوری قابل لمس نباشد ، اما به وقتش این اتفاق خواهد فتاد .
· آیا باور دارم که نیروی برتر من کمبودهای مرا بطرف می کند با مرا از شر اینکه به اجبار از روی آنها عمل کنم رهایی خواهد بخشید ؟ آیا باور دارم در نتیجه کارکرد این قدم به انسان برتری تبدیل خواهد شد ؟
· چگونه ایمان من به خداوند که او را درک می کنم در نتیجه کارکرد این قدم قویتر می شود ؟
اعتماد وایمان به تنهایی هرگز برای کارکرد این قدم کافی نخواهد بود . نیاز است که ما صبر و حوصله را تمرین کنیم . حتی اگر مدتها از زمانی که درخواست کرده ایم تا کمبودهایمان برطرف شوند می گذرد ، باز هم باید صبر داشته باشیم . در واقع ممکن است بی حوصلگی یکی از نواقص ما باشد . ما می توانیم به زمانی که نیاز است تا صبر کنیم به عنوان یک هدیه و نعمت نگاه کنیم – چون این مدت زمان به ما اجازه می دهد تا اصل روحانی صبر را تمرین کنیم . بهرحال یکی از مطمئن ترین راه ها برای پیشرفت این است که بر موانعی که بر سر راه رشد روحانی قرار می گیرند فائق آییم .
· اخیراًچه فرصت هایی جهت رشد برای من بوجود آمده اند ؟ ار آنها چگونه بهره بردم ؟
نهایتاًما باید آگاهی خود را نسبت به اصل روحانی فروتنی بیش از هر چیز دیگری در این قدم حفظ کنیم . راه آسان برای اینکه تشخیص دهیم که آیا این قدم را با فروتنی انجام می دهیم یا نه ، این است که سؤالات زیر را پاسخ دهیم .
· آیا باور دارم که فقط نیروی برتر می تواند کمبودهای مرا برطرف کند؟ یا سعی کرده ام خودم نیز آنها را برطرف کنم ؟
· آیا از اینکه کمبودهای من بلافاصله بعد از درخواستم برطرف نشده اند دچار بی حوصلگی شده ام ؟ یا اینکه اطمینان داردم هر وقت که خدا بخواهد انها را برطرف خواهند کرد ؟
· آیا حس تناسب وتعادل من ،اخیراً بهم خورده است ؟ آیا خود را تواناتر و زرنگتر از آن چیزی که هستم ،تصور می کنم ؟
" حرکت به جلو "
در این برهه از زمان ممکن است که ندانیم چگونه احساسی باید داشته باشیم . ما از خداوند به آنگونه که اورا درک می کنیم درخواست کرده ایم که کمبودهای ما را برطرف کند . و با ایمان ، اصول برنامه را به بهترین شکلی که می توانستیم تمرین کرده ایم ، اما ممکن است که ببینیم هنوز با نواقص خود دست به گریبان هستیم و اغلب بدون اینکه فرصت فکر کردن داشته باشیم از روی انها عمل می کنیم . بطور حتم ، ما دیگر در حال مصرف نیستسم و شرایط زندگی مان بهتر شده و شاید روابط مان با دیگران باثبات تر گردیده ، اما ایا تغییر کرده ایم ؟ آیا انسان بهتری شده ایم؟
به موقع درک خواهیم کرد که خداوند بر زندگی ما تأثیر گذاشته است . حتی ممکن است ما بلوغ روحانیتی خاص درروبر شدن با شرایطی مشابه شرایط قدیم از خود نشان دهیم که باعث بهت و تعجت مان گردد . یک روز متوجه خواهیم شد به همان اندازه که اصول روحانی اوایل برایمان نا آشنا بودند حال بعضی از رفتارهای غلط گذشته برای ما غریبه شده اند . بعد از این اوهام تازه ، ما ممکن است به فکر دورانی بیفتیم که تازه به جلسات معتادان گمنام پیوسته بودیم و ببینیم که دیگر شباهتی به آن شخص نداریم .
· آیا مواقعی بوده که بتوانیم از عمل از روی نواقص خود اجتناب کنم و به جای آن یک اصل روحانی تمرین نمایم ؟ ایا اینان را بعنوان عمل و تأثیر خداوند بر زندگیم تشخیص می دهم ؟
· کدام یک از کمبودهای من در زندگی برطرف شده اند یا از قدرتشان کاسته شده ؟
· چرا قدم هفتم احساس آرامش را پرورش می دهد ؟
ما زندگی روحانی تری را شروع می کنیم . از این فکر که چه چیز از دنیا یا حتی بهبودی گیرمان می آید دست برمی داریم و بدنبال راهی می گردیم که اعانه و بخشش کنیم . کارهایی را که برای تقویت و تغذیه روح خود انجام می دهیم ، برایمان بصورت عادت در خواهند آمد و حتی مشتاق به انجام آنها خواهیم شد . درمی یابیم که در شرایط مختلف زندگی حق انتخاب داریم . از گله کردن در مورد ناملایمات زندگی ، گردن خود را با وقار برافراشته و درستکاری خود را حفظ کنیم . هر قدر که با خود و نفس روحانی مان راحت تر می شویم اشتیاق ما برای ترمیم روابطمان نیز افزایش می یابد . ما فرآیند قدم هشت را شروع می کنیم .