2013-11-07، 08:04
قدم دوازدهم
با بیداری معنوی از برداشتن این قدمها، سعی کردیم این پیام را به دیگران برسانیم و این اصول را در تمام موارد زندگی خود به اجرا درآوردیم.
گفته می شود که تمام برنامه الانان در قدم دوازدهم جمع شده است. ما نتیجه تلاشمان یک بیداری معنوی را به اطلاع دیگران رساندیم و در ثمره آن با دیگران شریک شدیم و می دانیم که زندگی معنوی سیری تکاملی است.
راه جدید برای زندگی کردن در الانان یافتیم و برای اینکه آنچه را که یافته ایم، حفظ کنیم باید به بها دادن به نتیجه ای که بدست آورده ایم ادامه دهیم و آن را با دیگران سهیم شویم سه قسمت قدم دوازدهم سه سؤال را مطرح می کند.
بیداری معنوی چیست؟
چطور می توانیم این پیام را منتقل کنیم؟
نکات عمده ای که ما آنها را در زندگی به کار می بنیدم کدام است؟
یکی از تجربیات خارق العاده کار کردن روی قدمهای دوازده گانه، بیداری معنوی است. چگونه بفهمیم که آنر ا به دست آورده ایم؟ برخی از ما با تجربیات قوی و مؤثری آگاه شدیم که به وضوح، بیداری معنوی مان بودند. ما احساس کردیم در بعضی از رفتارهای دائمی بطور آشکار تغییر کردیم و می دانستیم که دیگر مانند گذشته نخواهیم بود. به هر حال برخی از ما بیداری معنوی خود را تجربه ای آرامتر و لطیف تر یافتیم. بیشتر شبیه شکفتن یک گل، گلبرگ به گلبرگ بود. تا شبیه یک جرقه نور.
وقتی بیداری ما، آرام و درونی و ساکت است. اغلب متوجه آن نمی شویم. گاهی از خودمان می پرسیم، آیا اصلاً اتفاقی افتاده؟ بخصوص وقتی مشکلات آشنا و همیشگی در زندگی ما ادامه پیدا می کند. بیداری روحی برای ما چگونه به نظر می آید؟ مسلماً جواب این سؤال برای هر فرد متفاوت است. اما بسیاری از ما تجربیایت مشابه داریم. به جای پیش داوریها و سرزنش کردن های مداوم، آرامش درونی بیشتری پیدا کردیم. علاقه کمتری به قضاوت کردن در مورد خودمان با دیگران داریم. لحظات تحسین کردن مسائل کوچک اغلب تکرار می شوند. گاهی ما احساس یکی شدن با طبیعت و لذت بردن از آن را تجربه می کنیم. یا خودمان را رها می کنیم. می بنییم که عشق بلاعوض را از دیگران دریافت می کنیم و آن را به دیگران نثار می کنیم به طور ناگهانی، آگاه می شویم که برخی از این احساسات مثبت در زندگمان وارد شده اند اما دقیقاً نمی دانیم چه موقع این اتفاق افتاده است.
با آگاه شدن از اینکه ما از نظر روحی تغییر کرده ایم، حالا آماده هستیم و سعی می کنیم که این پیام را به دیگران برسانیم. قبل از جلسات الانان، اغلب تنها و منزوی بودیم. حضور در جلسات و سهیم شدن در برنامه به ما کمک کرده که انزوای خود را بشکنیم. یاد گرفته ایم که با دیگران ارتباط برقرار کنیم و از قدرت برترمان، یک راهنما و گروه خانواده خود تقاضای کمک کنیم. حالا نوبت ماست که دین خود را ادا کنیم.
وقتی آزادانه با دیگران مشارکت می کنیم. در می یابیم که این کار احساس رضایت را در ما به وجود می آورد. ما جلسات خود را با حضورمان حمایت می کنیم چرا که می خواهیم این جلسات هر وقت که کسی به آن نیاز داشت در دسترس باشد. وقتی تلفن می کنیم. اغلب مواقع چیزی را می شنویم که نیاز به شنیدن آن داریم. وقتی کمک کردن به یک گروه یا منطقه را می پذیریم. می بینیم که مشارکت کردن با دیگر اعضاء فعالان الانان، میزان درک و توانایی های ما را گسترش می دهد. کار کردن تازه واردینی که هنوز رنج می برند. آغاز راه خودمان را به ما یادآوری می کند. مسیری طولانی را به ما نشان می دهد که خیلی راه را باید بپییماییم تا به انتهای آن برسیم. حتی وظیفه آماده کردن قهوه، کیک و خوشامدگویی به عنوان عضوی از گروه، در قدم دوازدهم کار مهمی محسوب می شود.
وقتی خودمان را وقف این تلاشها می کنیم، گاهی در می یابیم که نواقص شخصیتی مان مشخص می شوند. در گذشته، اغلب ما وقت زیادی را صرف توجه و مراقبت از دیگران کردیم، تلاش برای کنترل شخص الکلی یا توانا کردن فرد الکلی، بخش اعظم رشد ما یادگیری این نکته بوده است که روی خودمان تمرکز کنیم و نیازهای دیگران را مقدم بر نیازهای خود ندانیم. ما می بایست یاد می گرفتیم که بگوییم: نه، قدم دوازدهم ممکن است ما را وسوسه کند که موقعیت فرد دیگری را بیش از حد کنترل کنیم یا نصحیت کنیم، که اغلب نتایج ناخوشایندی به همراه دارد. ممکن است که خانواده یا دوستانمان را به خاطر این که سعی کرده ایم روشنایی را ببینند، آزاده باشیم. لازم است یاد بگیریم که در قبال انجام کاری توقعی نداشته باشیم و هر زمان که سعی می کنیم کسی را اصلاح کنیم، خود را کنترل کنیم. ما در جستجوی این هستیم که یک تعادل بین مراقبت از خودمان و کمک کردن به دیگران پیدا کنیم. می توانیم در دسترس کسانی باشیم که می خواهیم به آنها کمک کنیم. بدون اینکه تمام بار مشکلات آنها را به دوش بکشیم ما تجربیات، نیرو و امید خود را با آنها سهیم می شویم و عشق و پذیرش خود را تقدیم می کنیم و بعد رها می کنیم. می توانیم به خاطر مهربانی و توجهی که به دیگران داریم به خودمان افتخار کنیم. هر بار که اشتباهی با حسن نیت انجام می دهیم، از آن عبرت می گیریم و به رشد خود ادامه می دهیم.
انتقال پیام می تواند از طریق متفاوتی مثل تشویق کردن یک تازه وارد به خدمت کردن در هر سطحی از گروه گرفته تا سطح کمک جهانی انجام شود. بهترین پیام ما این است که یک نمونه خوب از یک فرد الانانی باشیم. این بهترین کاری است که می توانیم برای خودمان و دیگران انجام دهیم.
زندگی کردن طبق اصول برنامه، قسمت آخر قدم دوازدهم را تشریح می کند که می گوید: "در تمام مسائل زندگی این نکات را به کار بندید". اصولی که لازم به تمرین کردن هستند در قدمهای دوازده گانه مطالعه کرده ایم. ما می دانیم که مسول هیچ چیز نیستم، یک قدرت برتر وجود دارد که ما می توانیم به طور مداوم از آن نیرو راهنمایی طلب کنیم و زندگیمان را به او بسپاریم. به طور مداوم نقاط ضعف و قوت خود را تجزیه و تحلیل می کنیم و هر جا که لازم بود، اشتباهات خود را جبران می کنیم. به وسیله دعا کردن، تمرکز و کار کردن، روی قدمها، یک بیداری معنوی حاصل کردیم و اعتماد ما به خدا و دیگران افزایش پیدا کرد ما قادر هستیم که عشق بلاعوض را از دیگران دریافت کنیم و به آنها عشق نثار کنیم، قدم دوازدهم از ما می خواهد در راه خود برای به دست آوردن بهبودی ثابت قدم باشیم.
ما باید به کارهای خود ادامه دهیم. بنابراین به گذشته و الگوهای قدیم بر نخواهیم گشت. برای ادامه دادن، لازم است تمام آنچه که به ما داده شده را با خانواده های دیگر و دوستان الکلی سهیم شویم. برای نگهداری آن، باید آن را با دیگران تقسیم کنیم.
در جلسات الانان، در راه این بهبودی، تجربیات، نیرو و امیدمان را با دیگران سهیم می شویم. در جلسات و یا دوستان الانانی خود، اصول الانان را با هم تمرین می کنیم. تمرین کردن این اصول در تمام مراحل زندگی، اساس بهبودی مان است و تلاشی است که مانع بازگشت ما به گذشته می شود. زندگی به طور مداوم ما را با مشکلات جدید روبرو می کند و فرصت هایی می دهد که قدمهای خود را عملی کنیم.
رابطه ای که با عزیزانمان برقرار می کنیم. یعنی نزدیکترین افراد زندگی مان، مهمترین و اغلب مشکل سازترین ارتباطاتی است که می تواندموثرترین تست بهبودی باشد. این افراد اغلب کسانی هستند که اولین بار به خاطر آنها به الانان آمدیم. ممکن است از نظر مادی، احساسی یا قانونی به آنها وابسته شده باشیم. لازم است تا برنامه الانان را به طور مداوم در تمام این ارتباطات به کار بندیم. معمولاً اینجا بزرگترین میدان مبارزه است. بنابراین برای کسب بزرگترین بهبودی نیازمند بیشترین نیرو می باشد. برای بسیاری از ما ایجاد روابط دوستانه با نزدیکانمان، مهمترین هدف می باشد. انجام این کار نیازمند تمرین مداوم تمام قدمهاست و درست به همان اندازه نیازمند ابزارهایی است که در سنتها و مفاهیم پیدا می شود.
به کار بردن اصول برنامه در تمام زندگی، شغل، ارتباط ما با مراکز مذهبی، با خانواده و دوستانمان با جهت بهبودی و آرامش ما مهم است. در می یابیم که به کاربردن این اصول به همان اندازه که برای افراد مورد علاقه ما مفید است برای کسانی که در مورد برنامه دوازده قدم هرگز چیزی نشنیده اند. نیز مفید واقع می شود. اینها اصول معنوی و جهانی هستند که به ما کمک می کنند با عشق و آرامش زندگی کنیم.
همه با مشکلاتی در زندگی مواجه شده ایم: ناامیدی، فقر و داغ عزیزان، برنامه بهبودی ما را از مشقات زندگی دور نگه نمی دارد، بلکه ما را قادر می کند که کاملتر زندگی کنیم و وقتی مشکلات در زندگی پیدا می شوند با آنها کنار بیائیم، الانان ما را تحت حمایت انسانی و حمایت یک نیروی برتر قرار می دهد که ما را هدایت وحمایت نماید. همچنین دوازده قدم را که بوسیله آن زندگی کنیم.
به کار بردن قدمهای دوازده گانه در زندگی روح ما را دوباره زنده می کند. ارتباط برقرار کردن با دیگران به ما کمک می کند تا دیدگاه های دیگری را زندگی خود به دست آوریم. ما به وسیله الگوهای دیگران تشویق شده ایم. هر روز آزردگیها فرو می ریزد و مشکلات بزرگ زندگی قابل تحمل تر به نظر می رسد. تمرین کردن این اصول در تمام زندگی به وضوح به ما ثابت می کند که قدمهای دوازده گانه، خود راهی از زندگی است که هیچ راه دیگری شبیه آن وجود ندارد
با بیداری معنوی از برداشتن این قدمها، سعی کردیم این پیام را به دیگران برسانیم و این اصول را در تمام موارد زندگی خود به اجرا درآوردیم.
گفته می شود که تمام برنامه الانان در قدم دوازدهم جمع شده است. ما نتیجه تلاشمان یک بیداری معنوی را به اطلاع دیگران رساندیم و در ثمره آن با دیگران شریک شدیم و می دانیم که زندگی معنوی سیری تکاملی است.
راه جدید برای زندگی کردن در الانان یافتیم و برای اینکه آنچه را که یافته ایم، حفظ کنیم باید به بها دادن به نتیجه ای که بدست آورده ایم ادامه دهیم و آن را با دیگران سهیم شویم سه قسمت قدم دوازدهم سه سؤال را مطرح می کند.
بیداری معنوی چیست؟
چطور می توانیم این پیام را منتقل کنیم؟
نکات عمده ای که ما آنها را در زندگی به کار می بنیدم کدام است؟
یکی از تجربیات خارق العاده کار کردن روی قدمهای دوازده گانه، بیداری معنوی است. چگونه بفهمیم که آنر ا به دست آورده ایم؟ برخی از ما با تجربیات قوی و مؤثری آگاه شدیم که به وضوح، بیداری معنوی مان بودند. ما احساس کردیم در بعضی از رفتارهای دائمی بطور آشکار تغییر کردیم و می دانستیم که دیگر مانند گذشته نخواهیم بود. به هر حال برخی از ما بیداری معنوی خود را تجربه ای آرامتر و لطیف تر یافتیم. بیشتر شبیه شکفتن یک گل، گلبرگ به گلبرگ بود. تا شبیه یک جرقه نور.
وقتی بیداری ما، آرام و درونی و ساکت است. اغلب متوجه آن نمی شویم. گاهی از خودمان می پرسیم، آیا اصلاً اتفاقی افتاده؟ بخصوص وقتی مشکلات آشنا و همیشگی در زندگی ما ادامه پیدا می کند. بیداری روحی برای ما چگونه به نظر می آید؟ مسلماً جواب این سؤال برای هر فرد متفاوت است. اما بسیاری از ما تجربیایت مشابه داریم. به جای پیش داوریها و سرزنش کردن های مداوم، آرامش درونی بیشتری پیدا کردیم. علاقه کمتری به قضاوت کردن در مورد خودمان با دیگران داریم. لحظات تحسین کردن مسائل کوچک اغلب تکرار می شوند. گاهی ما احساس یکی شدن با طبیعت و لذت بردن از آن را تجربه می کنیم. یا خودمان را رها می کنیم. می بنییم که عشق بلاعوض را از دیگران دریافت می کنیم و آن را به دیگران نثار می کنیم به طور ناگهانی، آگاه می شویم که برخی از این احساسات مثبت در زندگمان وارد شده اند اما دقیقاً نمی دانیم چه موقع این اتفاق افتاده است.
با آگاه شدن از اینکه ما از نظر روحی تغییر کرده ایم، حالا آماده هستیم و سعی می کنیم که این پیام را به دیگران برسانیم. قبل از جلسات الانان، اغلب تنها و منزوی بودیم. حضور در جلسات و سهیم شدن در برنامه به ما کمک کرده که انزوای خود را بشکنیم. یاد گرفته ایم که با دیگران ارتباط برقرار کنیم و از قدرت برترمان، یک راهنما و گروه خانواده خود تقاضای کمک کنیم. حالا نوبت ماست که دین خود را ادا کنیم.
وقتی آزادانه با دیگران مشارکت می کنیم. در می یابیم که این کار احساس رضایت را در ما به وجود می آورد. ما جلسات خود را با حضورمان حمایت می کنیم چرا که می خواهیم این جلسات هر وقت که کسی به آن نیاز داشت در دسترس باشد. وقتی تلفن می کنیم. اغلب مواقع چیزی را می شنویم که نیاز به شنیدن آن داریم. وقتی کمک کردن به یک گروه یا منطقه را می پذیریم. می بینیم که مشارکت کردن با دیگر اعضاء فعالان الانان، میزان درک و توانایی های ما را گسترش می دهد. کار کردن تازه واردینی که هنوز رنج می برند. آغاز راه خودمان را به ما یادآوری می کند. مسیری طولانی را به ما نشان می دهد که خیلی راه را باید بپییماییم تا به انتهای آن برسیم. حتی وظیفه آماده کردن قهوه، کیک و خوشامدگویی به عنوان عضوی از گروه، در قدم دوازدهم کار مهمی محسوب می شود.
وقتی خودمان را وقف این تلاشها می کنیم، گاهی در می یابیم که نواقص شخصیتی مان مشخص می شوند. در گذشته، اغلب ما وقت زیادی را صرف توجه و مراقبت از دیگران کردیم، تلاش برای کنترل شخص الکلی یا توانا کردن فرد الکلی، بخش اعظم رشد ما یادگیری این نکته بوده است که روی خودمان تمرکز کنیم و نیازهای دیگران را مقدم بر نیازهای خود ندانیم. ما می بایست یاد می گرفتیم که بگوییم: نه، قدم دوازدهم ممکن است ما را وسوسه کند که موقعیت فرد دیگری را بیش از حد کنترل کنیم یا نصحیت کنیم، که اغلب نتایج ناخوشایندی به همراه دارد. ممکن است که خانواده یا دوستانمان را به خاطر این که سعی کرده ایم روشنایی را ببینند، آزاده باشیم. لازم است یاد بگیریم که در قبال انجام کاری توقعی نداشته باشیم و هر زمان که سعی می کنیم کسی را اصلاح کنیم، خود را کنترل کنیم. ما در جستجوی این هستیم که یک تعادل بین مراقبت از خودمان و کمک کردن به دیگران پیدا کنیم. می توانیم در دسترس کسانی باشیم که می خواهیم به آنها کمک کنیم. بدون اینکه تمام بار مشکلات آنها را به دوش بکشیم ما تجربیات، نیرو و امید خود را با آنها سهیم می شویم و عشق و پذیرش خود را تقدیم می کنیم و بعد رها می کنیم. می توانیم به خاطر مهربانی و توجهی که به دیگران داریم به خودمان افتخار کنیم. هر بار که اشتباهی با حسن نیت انجام می دهیم، از آن عبرت می گیریم و به رشد خود ادامه می دهیم.
انتقال پیام می تواند از طریق متفاوتی مثل تشویق کردن یک تازه وارد به خدمت کردن در هر سطحی از گروه گرفته تا سطح کمک جهانی انجام شود. بهترین پیام ما این است که یک نمونه خوب از یک فرد الانانی باشیم. این بهترین کاری است که می توانیم برای خودمان و دیگران انجام دهیم.
زندگی کردن طبق اصول برنامه، قسمت آخر قدم دوازدهم را تشریح می کند که می گوید: "در تمام مسائل زندگی این نکات را به کار بندید". اصولی که لازم به تمرین کردن هستند در قدمهای دوازده گانه مطالعه کرده ایم. ما می دانیم که مسول هیچ چیز نیستم، یک قدرت برتر وجود دارد که ما می توانیم به طور مداوم از آن نیرو راهنمایی طلب کنیم و زندگیمان را به او بسپاریم. به طور مداوم نقاط ضعف و قوت خود را تجزیه و تحلیل می کنیم و هر جا که لازم بود، اشتباهات خود را جبران می کنیم. به وسیله دعا کردن، تمرکز و کار کردن، روی قدمها، یک بیداری معنوی حاصل کردیم و اعتماد ما به خدا و دیگران افزایش پیدا کرد ما قادر هستیم که عشق بلاعوض را از دیگران دریافت کنیم و به آنها عشق نثار کنیم، قدم دوازدهم از ما می خواهد در راه خود برای به دست آوردن بهبودی ثابت قدم باشیم.
ما باید به کارهای خود ادامه دهیم. بنابراین به گذشته و الگوهای قدیم بر نخواهیم گشت. برای ادامه دادن، لازم است تمام آنچه که به ما داده شده را با خانواده های دیگر و دوستان الکلی سهیم شویم. برای نگهداری آن، باید آن را با دیگران تقسیم کنیم.
در جلسات الانان، در راه این بهبودی، تجربیات، نیرو و امیدمان را با دیگران سهیم می شویم. در جلسات و یا دوستان الانانی خود، اصول الانان را با هم تمرین می کنیم. تمرین کردن این اصول در تمام مراحل زندگی، اساس بهبودی مان است و تلاشی است که مانع بازگشت ما به گذشته می شود. زندگی به طور مداوم ما را با مشکلات جدید روبرو می کند و فرصت هایی می دهد که قدمهای خود را عملی کنیم.
رابطه ای که با عزیزانمان برقرار می کنیم. یعنی نزدیکترین افراد زندگی مان، مهمترین و اغلب مشکل سازترین ارتباطاتی است که می تواندموثرترین تست بهبودی باشد. این افراد اغلب کسانی هستند که اولین بار به خاطر آنها به الانان آمدیم. ممکن است از نظر مادی، احساسی یا قانونی به آنها وابسته شده باشیم. لازم است تا برنامه الانان را به طور مداوم در تمام این ارتباطات به کار بندیم. معمولاً اینجا بزرگترین میدان مبارزه است. بنابراین برای کسب بزرگترین بهبودی نیازمند بیشترین نیرو می باشد. برای بسیاری از ما ایجاد روابط دوستانه با نزدیکانمان، مهمترین هدف می باشد. انجام این کار نیازمند تمرین مداوم تمام قدمهاست و درست به همان اندازه نیازمند ابزارهایی است که در سنتها و مفاهیم پیدا می شود.
به کار بردن اصول برنامه در تمام زندگی، شغل، ارتباط ما با مراکز مذهبی، با خانواده و دوستانمان با جهت بهبودی و آرامش ما مهم است. در می یابیم که به کاربردن این اصول به همان اندازه که برای افراد مورد علاقه ما مفید است برای کسانی که در مورد برنامه دوازده قدم هرگز چیزی نشنیده اند. نیز مفید واقع می شود. اینها اصول معنوی و جهانی هستند که به ما کمک می کنند با عشق و آرامش زندگی کنیم.
همه با مشکلاتی در زندگی مواجه شده ایم: ناامیدی، فقر و داغ عزیزان، برنامه بهبودی ما را از مشقات زندگی دور نگه نمی دارد، بلکه ما را قادر می کند که کاملتر زندگی کنیم و وقتی مشکلات در زندگی پیدا می شوند با آنها کنار بیائیم، الانان ما را تحت حمایت انسانی و حمایت یک نیروی برتر قرار می دهد که ما را هدایت وحمایت نماید. همچنین دوازده قدم را که بوسیله آن زندگی کنیم.
به کار بردن قدمهای دوازده گانه در زندگی روح ما را دوباره زنده می کند. ارتباط برقرار کردن با دیگران به ما کمک می کند تا دیدگاه های دیگری را زندگی خود به دست آوریم. ما به وسیله الگوهای دیگران تشویق شده ایم. هر روز آزردگیها فرو می ریزد و مشکلات بزرگ زندگی قابل تحمل تر به نظر می رسد. تمرین کردن این اصول در تمام زندگی به وضوح به ما ثابت می کند که قدمهای دوازده گانه، خود راهی از زندگی است که هیچ راه دیگری شبیه آن وجود ندارد