2013-11-12، 03:08
برداشت خود را از قدم اول بنویسید؟
من به عنوان يك بيمار نمي دانستم چطور زندگي كنم وزندگي را ان طور كه بود نمي توانستم واردش شوم وحتما بايد هميشه به يك چيزي متصل ومتوسل مي شدم تا احساس راحتي كنم .قدم ها كاري كه براي من مي كند اين است كه به من جدول ضرب زندگي را ياد مي دهد ويك سري اصول را در اختيار من مي گذارد كه به كمك اون اصول بتوانم وارد زندگي شوم بدون پرخوري،بدون مصرف الكل،بدون داشتن ماشين انچناني در كل بدون داشتن هر گونه وابستگي.اول عددي كه در اين جدول ضرب امده عدد يك است.قدم يك ؛يك قدم زير بنايي است مانند اينكه يك زمين با كليه اطلاعات و مي خواهيم يك اپارتمان 12 طبقه بسازيم پس بايد زير بناي ان محكم باشد.وقتي قدم اول را سلولي كار كنيم زير بناي محكمي براي بهبودي مان ساخته ايم.قدم يك محور فكري واحساسي من را عوض كرد.قبلا من فكر مي كردم كاري كه من مي كنم وكلك هايي كه من مي زنم تا مورد تاييد وقبول ديگران واقع شوند وبراي به دست اوردن هر چيزي بايد جنگ كنم واين طريقه زندگي من بود.دروغ گفتن؛كنترل كردن،سعي بر تغيي ديگران؛قهر،خجالت وغرور اينها ابزار زندگي من بود ولي از وقتي كه قدم يك را كار كردم طريقه زندگيم عوض شد ومن ديگر فكر نمي كنم فرار از زندگي مشكلاتم را حل كند.ابزار هاي گذشته من ابزار بيماري ونابودي من بوده است نه بهبودي.ابزار بهبودي صداقت است،پذيرش،فروتني،محبت وصلح.قدم يك به من ياد داد تا بتوانم خودم را در حد توانايي هايم بپذيرم وبيشتر از حد توانايي از خودم انتظار نداشته باشم.قدم يك مي خواهد جاي من در دنيا نشان دهدوديگر اينكه من ناتوانم در برابر كائنات وانسان هاي ضعيفي هستم ونياز به يك نيروي برتر دارم.من هميشه در كله خودم يك اسطوره بودم وقدم يك اين اسطوره را درهم مي شكند.اين قدم قدم پذيرش است وپذيرش يعني پايان جنگ وپس از پايان هر جنگي بايد شروع كرد به ساخت وساز وساخت وساز ما كاركرد قدم اول وقدم هاي بعدي انجام مي شود. من باید ذهنم را از افکار الوده خالی کنم واین کار با تسلیم و پذیرفتن عجز امکان پذیر است
من به عنوان يك بيمار نمي دانستم چطور زندگي كنم وزندگي را ان طور كه بود نمي توانستم واردش شوم وحتما بايد هميشه به يك چيزي متصل ومتوسل مي شدم تا احساس راحتي كنم .قدم ها كاري كه براي من مي كند اين است كه به من جدول ضرب زندگي را ياد مي دهد ويك سري اصول را در اختيار من مي گذارد كه به كمك اون اصول بتوانم وارد زندگي شوم بدون پرخوري،بدون مصرف الكل،بدون داشتن ماشين انچناني در كل بدون داشتن هر گونه وابستگي.اول عددي كه در اين جدول ضرب امده عدد يك است.قدم يك ؛يك قدم زير بنايي است مانند اينكه يك زمين با كليه اطلاعات و مي خواهيم يك اپارتمان 12 طبقه بسازيم پس بايد زير بناي ان محكم باشد.وقتي قدم اول را سلولي كار كنيم زير بناي محكمي براي بهبودي مان ساخته ايم.قدم يك محور فكري واحساسي من را عوض كرد.قبلا من فكر مي كردم كاري كه من مي كنم وكلك هايي كه من مي زنم تا مورد تاييد وقبول ديگران واقع شوند وبراي به دست اوردن هر چيزي بايد جنگ كنم واين طريقه زندگي من بود.دروغ گفتن؛كنترل كردن،سعي بر تغيي ديگران؛قهر،خجالت وغرور اينها ابزار زندگي من بود ولي از وقتي كه قدم يك را كار كردم طريقه زندگيم عوض شد ومن ديگر فكر نمي كنم فرار از زندگي مشكلاتم را حل كند.ابزار هاي گذشته من ابزار بيماري ونابودي من بوده است نه بهبودي.ابزار بهبودي صداقت است،پذيرش،فروتني،محبت وصلح.قدم يك به من ياد داد تا بتوانم خودم را در حد توانايي هايم بپذيرم وبيشتر از حد توانايي از خودم انتظار نداشته باشم.قدم يك مي خواهد جاي من در دنيا نشان دهدوديگر اينكه من ناتوانم در برابر كائنات وانسان هاي ضعيفي هستم ونياز به يك نيروي برتر دارم.من هميشه در كله خودم يك اسطوره بودم وقدم يك اين اسطوره را درهم مي شكند.اين قدم قدم پذيرش است وپذيرش يعني پايان جنگ وپس از پايان هر جنگي بايد شروع كرد به ساخت وساز وساخت وساز ما كاركرد قدم اول وقدم هاي بعدي انجام مي شود. من باید ذهنم را از افکار الوده خالی کنم واین کار با تسلیم و پذیرفتن عجز امکان پذیر است