2013-11-28، 02:14
21 تیر ……………………………. صبر
«در تله نیاز به ارضای فوری که مواد مخدر در ما ایجاد کرده بود، به دام افتادیم.»
کتاب پایه
v
«چیزی را میخواهم که دلم میخواهد و آن را همین حالا میخواهم!» این تقریباً میزان صبری است که اکثر ما همواره در دوران اعتیاد فعال خود داشتیم. وسوسه و اجبار ناشی از بیماری ما، طرز فکری "یکسویه" به ما داد؛ وقتی چیزی را میخواستیم، تمام فکر ما به آن معطوف میشد. موادی که مصرف میکردیم، به ما آموخت که ارضای فوری هرگز بیشتر از یک دوز با ارضای فوری بعدی ما فاصله ندارد. تعجبی نیست اکثر ما وقتی به معتادان گمنام آمدیم، تقریباً صبرمان ته کشیده بود.
مسئله این است که ما همواره نمیتوانیم هر چیزی را که میخواهیم درست وقتی آن را میخواهیم، به دست آوریم. برخی از آرزوهای ما کاملاً خواب و خیال هستند؛ اگر درباره این موضوع فکر کنیم، متوجه خواهیم شد دلیلی ندارد باور کنیم این آرزوها در طول مدت عمر ما بر آورده خواهند شد. احتمالاً حتی نمیتوانیم همه تمایلات واقعبینانه خود را ارضاء کنیم؛ مطمئناً نمیتوانیم همه آنها را به یکباره ارضاء نماییم. برای دستیابی به برخی چیزها مجبور به قربانی کردن برخی چیزهای دیگر هستیم.
در دوران اعتیاد فعال، به دنبال ارضای فوری بودیم و قابلیتهای خود را ضایع میکردیم. در دوران بهبودی باید اولویتبندی را بیاموزیم، گاهی اوقات از ارضای برخی از تمایلات خود به منظور تحقق اهداف طولانی مدت مهمتر امتناع کنیم. انجام این کار به صبر نیاز دارد. برای دست یافتن به این صبر، برنامه بهبودی خود را اجرا میکنیم و نوعی بیداری روحانی پرمایه را جستجو میکنیم که امکان زندگی و لذت بردن از آن را همان طور که هست، برای ما فراهم میکند.
v
فقط برای امروز: نیروی برتر به من کمک کن آنچه را در زندگیام اهمیت دارد، کشف کنم. کمکم کن صبر را یاد بگیرم تا قابلیتهای خود را به مهمترین چیزها اختصاص دهم.
«در تله نیاز به ارضای فوری که مواد مخدر در ما ایجاد کرده بود، به دام افتادیم.»
کتاب پایه
v
«چیزی را میخواهم که دلم میخواهد و آن را همین حالا میخواهم!» این تقریباً میزان صبری است که اکثر ما همواره در دوران اعتیاد فعال خود داشتیم. وسوسه و اجبار ناشی از بیماری ما، طرز فکری "یکسویه" به ما داد؛ وقتی چیزی را میخواستیم، تمام فکر ما به آن معطوف میشد. موادی که مصرف میکردیم، به ما آموخت که ارضای فوری هرگز بیشتر از یک دوز با ارضای فوری بعدی ما فاصله ندارد. تعجبی نیست اکثر ما وقتی به معتادان گمنام آمدیم، تقریباً صبرمان ته کشیده بود.
مسئله این است که ما همواره نمیتوانیم هر چیزی را که میخواهیم درست وقتی آن را میخواهیم، به دست آوریم. برخی از آرزوهای ما کاملاً خواب و خیال هستند؛ اگر درباره این موضوع فکر کنیم، متوجه خواهیم شد دلیلی ندارد باور کنیم این آرزوها در طول مدت عمر ما بر آورده خواهند شد. احتمالاً حتی نمیتوانیم همه تمایلات واقعبینانه خود را ارضاء کنیم؛ مطمئناً نمیتوانیم همه آنها را به یکباره ارضاء نماییم. برای دستیابی به برخی چیزها مجبور به قربانی کردن برخی چیزهای دیگر هستیم.
در دوران اعتیاد فعال، به دنبال ارضای فوری بودیم و قابلیتهای خود را ضایع میکردیم. در دوران بهبودی باید اولویتبندی را بیاموزیم، گاهی اوقات از ارضای برخی از تمایلات خود به منظور تحقق اهداف طولانی مدت مهمتر امتناع کنیم. انجام این کار به صبر نیاز دارد. برای دست یافتن به این صبر، برنامه بهبودی خود را اجرا میکنیم و نوعی بیداری روحانی پرمایه را جستجو میکنیم که امکان زندگی و لذت بردن از آن را همان طور که هست، برای ما فراهم میکند.
v
فقط برای امروز: نیروی برتر به من کمک کن آنچه را در زندگیام اهمیت دارد، کشف کنم. کمکم کن صبر را یاد بگیرم تا قابلیتهای خود را به مهمترین چیزها اختصاص دهم.