2013-12-07، 12:52
سؤالات خاص قدم اوّل:
1- آیا من دیگران را کنترل میکنم؟ به چه صورت؟
2- تفاوت بین عجز و توانمندی برایم چیست؟
3- وقتی دیگران را كنترل و قضاوت نميكنم، چگونه توانمند میشوم؟
4- با این کار چگونه زمام اختیار زندگی را دوباره به دستم میگیرم؟
5- چگونه ترس از افکار دیگران نسبت به خودم را آزاد کنم؟
6- چگونه از خودم مواظبت کنم؟
7- چگونه "پذیرفتن عجز در مقابل عادتها و روابط ناسالم با دیگران" در انجام این امر به من كمك میکند؟
8- کدام عادتهای تبديل شده به وابستگیهای ناسالم در من به عنوان نواقص شخصیتی، مانع از این میشود که در مسير قدم اول گام نهم؟
9- چرا این قدم میگوید:"ما اقرار کردیم که در مقابلِ عادت و رفتارهای ناسالم و وابستگیها عاجزیم" به جای این که بگوید:
"من اقرار کردم که در مقابل دیگران عاجزم؟"
10- امروز، عجز و از دست دادن اختیار زندگی برای من چه معنایی دارد؟
11- چه علائم و مشخصاتی را مشاهده میکنم که به من نشان میدهند هنوز هم در انکارم؟
12- معنی تسلیم شدن براي من چیست؟
13- چرا من باید خود را تسلیم کنم؟
14- به خاطر چه چیزی باید خود را تسلیم کنم، در مقابل چه كسي بايد خود را تسلیم كنم؟
15- چه وقت میفهمم که به حد کافی روی این امر کار کردهام؟
16- علائم از دست دادن اختیار زندگی در من چیست؟ (یک فهرست كامل تهیّه کنید)
17- چرا همیشه میخواهم دیگران را کنترل و قضاوت کنم؟ از كنترل آنها چه چيزي عاید من ميشود؟
18- آیا من حاضرم بفهمم که تلاش برای تغيير دادن دیگران، باعث از دست دادن اختیار زندگی و آشفتگی، خصومت و انزجار من از خودم و ديگران شد؟
19- آیا من در برابر رفتارها، عادتها و وابستگیهای ناسالم خود عاجزم؟ از كجا اين عادت به مرور تبديل به وابستگي شده است؟
سؤالات قدم دوّم
*- وسوسهی فکری و رفتاری از نظر شما چیست؟
1) آیا قبل از آشنایی با گروه آواز رهایی اعتقاد داشتید كه فكرتان قدرتمند است و قادرید به كمك آن تمام مشكلات عادتي و زندگي خود را حل كنید؟
2) آیا اعتقاد مذهبی دارید یا داشتهاید؟
3) آیا اعتقاد داشتید الگوهای مذهبی میتوانستند در پیشگیری از عادتها و رفتارهای ناسالم و وابستگیهای مخرب به شما کمک کنند؟
4) آیا اعتقاد داشتید پايبندي به یک مذهب شناخته شده میتوانست حال بد را به به حال خوب تبديل نمايد؟
5) آیا اعتقاد داشتید وابستگی و پیروی از اصول ادیان میتوانست شما را از وسوسهی فکری و رفتاری رها سازد ؟ توضیح دهید.
6) آیا اعتقاد داشتيد باورها و اعتقادات مذهبی، شما را از عادتهای ناسالم و وابستگیهای مخرب، رها ميسازد؟ توضيح دهيد.
7) آیا اعتقاد داشتید تقویت ارزشها و دیدگاههای مذهبی میتوانست به شما در ترک عادتهای ناسالم کمک کند؟ توضیح دهید.
8) آیا اعتقاد داشتید كه قدرتی مافوق قدرت شما وجود دارد؟ اگر جواب مثبت است نشانههای وجود آن چیست و در زندگی شما چه نقشی دارد؟
9) آیا اعتقاد دارید قلب نوجوان همچون زمینی خالی است، که هر بذری را كه در آن افکنده شود میپذیرد؟ توضیح دهید.
10) آیا اعتقاد دارید چنانچه خودتان به طور عینی و واقعی عمل کننده دستورات دینی باشید، در صورت پرهيز از سرزنش و ملامت دیگران (كه يك عادت ناسالم است)، تأثیرگذاری بیشتری خواهيد داشت؟
11) آیا اوّلین دروغی را که گفتید، به یاد دارید؟ آيا ميپذيريد در اثر ادامه همان يك دروغ تبديل به فرد دروغگويي شدهاید؟ توضیح دهید و چند مثال زنده بزنید.
12) آیا احساس میکردید خلأيی در وجود شماست، که باید آن را به کمک دروغ، پرکنید؟ پس از هر دروغ چه احساسی به شما دست میداد؟ احساس گناه یا بیکفایتی؟ پنج مثال زنده بزنید.
13) آیا تا به حـال به چیـزی ایمـان داشتهاید؟
14) چه درکی از خداوند و قدرت برتر دارید؟ آیا مثبت است و به شما کمک میکند؟
15) آیا اعتقاد دارید که بیماریها و عادتهای ناسالم در یک خانه نهاده شده و کلید آن دروغ است؟
16) آیا در زندگیتان ترسی دارید؟ مانند:
*- ترس از خدا، چه كسي شما را از خداوند ترسانده است، چگونه و با چه تعريفي شما را ترساندند و شما دچار چه وسواسي شديد؟
*- ترس از مردم، چرا از مردم ميترسيد، فكر ميكنيد آنها چگونه به شما آسيب ميرسانند؟
*- عدم امنیت اجتماعی، شما از دزديها و جنايات و تجاوزها و دعواها و آشوبها به وسيلهي چه كسي و چگونه ترسيديد؟
*- امنيت اقتصادی، شما چگونه از اين مسئله ترس و خوف به دل داريد؟
17) آیا اعتقاد دارید کسانی که از مذهب و دین به عنوان یک ابزار استفاده می کنند عادتهای ناسالم دارند ؟ چند مثال زنده بزنید.
18) آیا میتوانید خود محوریهای خود را از دوران كودكي به خاطر بياوريد و بنويسيد كه چرا آنها را با خودتان تا بزرگسالي در زندگی به همراه داشتهايد؟
19) آیا اعتقاد دارید اگر از کودکی به جای ترس و تهدید، به ما ارزش و معناي (معرفت) دین و خدا را آموزش میدادند هرگز دچار عادتها و افکار و رفتارهای ناسالم، وابستگیها و هموابستگی نمیشدیم؟ توضیح دهید.
20) در چه بخشی از زندگیتان احساس میكنید كه كنترل كم و یا اصلاً كنترلي روي آنها نداشتهاید؟
21) آیا فکر میکنید با افـراد عـادی كه در اطرافتان هستند، تفاوت دارید؟ آیا پرهیـز از رفتارها و عادتهاي ناسالم و وابستگی یا قطع وابستگی شما را به افـراد عـادی كه در اطراف ميبينيد تبدیل میکند؟
22) آیا روش فکر کردن شما با دیگـران تفـاوت دارد؟
23) چه عواملی افکار بیمارگونهي شما را تشدید و فعّال ميكند؟
24) آیا پس از لغزشهایتان (در ارتباط با موارد قطع عادتها و وابستگیها) فکر میکردید که این بار با دفعـات دیگـر تفـاوت دارد؟
25) چرا نمیتوانیم از تجربههای دردآور گذشته برای خودداری از عود و بروز عادتها و رفتارهاي ناسالم و وابستگیهاي جدید استفاده کنیـم؟
26) آیا هرگز به عواقب اوّلینبار شروع وسواسي عادتهاي ناسالم و وابستگی در افكار و رفتارهای ناسالم پس از پرهیز فکر کردهاید؟ (در گذشته و حال)
27) آیا خود را فردی مثبت و موفق میدانید یا منفی و ناموفق؟
28) در کدام قسمت از زندگی میتوان گفت که شناخت و دیدگاههای مذهبی به شما کمک كرده است؟ توضیح دهید.
29) در كدام قسمت از زندگیتان مثبت و موفق یا منفی و ناموفق بودهاید؟
30) عقیدهي شما در مورد شخصیت كاذب چیست؟ ( كارگردان بیماریای كه كنترل زندگی شما را به دست میگیرد)
31) شخصیت واقعی درونی خود را تشریح كنید، شما چگونه آدمي هستيد؟
32) ناعاقلانهترین كارهایی را كه قبل از ورود به برنامه انجام دادهاید بنوسید. پنج مثال زنده بزنید.
33) ناعاقلانهترین كارهایی را كه بعداز ورود به برنامه انجام دادهاید بنوسید. پنج مثال زنده بزنید.
34) در مورد رفتار عاقلانهی خود چند مثال زنده بزنید.
35) آیا فكر میكنید كه خداوند میتواند سلامت عقل را به شما بازگرداند، تا بتوانيد كارهاي موفق و مثبتي انجام دهيد؟ چگونه؟
36) چه اقداماتی برای انجام درخواست کمک از خداوند لازم است؟ چگونه میتوانید بگویید که این کار را با موفقیت انجام میدهید؟
37) لیست مسئولیتهای خـود را برای تداوم بهبـودی و نجات از عادتهای ناسالم را بنویسید.
مرحلهي دوّم سؤالات قدم دوّم:
1) آیا میدانید ادامهی عادتهاي ناسالم كه تبدیل به وابستگیهاي مخرب شده و مشكلاتی كه در زندگیتان داشتهاید، همگی زاییدهی فكـر بیمار خـودتان بوده است؟
2) آیا خداوند را در زندگی خود كنار گذاشتهاید، آیا او را قبلاً كنار گذاشته بودید؟
3) در حال حاضر درك شما از خداوند چیست؟
4) مفهـوم هــوای نفس كه اسير آن هستيد از نظـر شما چیست؟
5) در مورد میل و ارادهی شخصی (هوای نفس) كه هميشه باعث تباهی و بروز مشكلات در زندگیتان شده است چند مثـال زنده بيان كنيد.
6) علت عادتهاي ماندگار و وابستگیهای خود را در چه میدانید؟
7) در صورتی که به خداوند متکّی نباشیم، چگونه میتوانیم نیـازهای خـود را در این دنیـا برآورده کنیـم؟ آیا ما مجبـور نیستیم مطابق عادتناسالم به دیگـران وابسته باشیـم؟
«بسیاری از ما زماني كه كتاب اصول خودیاری را مطالعه ميكنيم و به سؤالات آن پاسخ ميدهيم، متوجه میشویم به دليل نداشتن رابطه و شناخت کافی از خداوند، گرایش وابستهگونه به مردم، به روابط یا مسائل دنیوی که در ابتدا به نظرمان مثبت است، پيدا كردهايم، امّا به مرور مشکلات و مسائلی را که به ما لطمه میزند را تجربه میکنیـم»
8) آیا عادت و وابستگی به والدین برای شما مفید بوده است؟ اگر بوده، تا چند وقت چنين بود، الان وضع چگونه است؟
9) در چه زمانها و يا قسمتهایی و چه اندازه میتوانیم به والدین و دوستان خود اعتماد کنیم؟
10) احساسی که نسبت به اعضاي خانوادهی خود دارید احساس تعلّق است یا تملک؟ عشق است یا عادت و یا وابستگی؟ تعصّب است یا دلبستگی؟ هر يك از احساسات مثبت و منفی را بررسی و پاسخ آن را بنویسید.
11) پس از رهایی و نجات از عادتهای ناسالم به افراد خانواده و روابط، ما بيشك به دوستان وابسته میشویم، به نظر شما آیا عادت و وابستگی به دوستاني که به آنها احساس تعلّق داریم ضررهايي برايمان دارد؟
12)آيا امكان ترك رفتارها و عادتهاي ناسالم براي شما وجود دارد؟ چگونه؟
13) آیا به نظر شمـا امکان قطع وابستگی برايتان وجود دارد؟ چگـونه؟
14) در حال حاضر به چه عادتهاي ناسالمي، وابستگی پيدا كردهايد كه هنوز هم برايتان مشكل ساز است؟
15) آیا ممکن است بتوانیم عادتهای ناسالم خود را به جـای چیـزهـا، افراد، مكانها و روابطی که بیمـاری ما را تشدید میکنند، به منبع دیگـری معطوف و منتقل کنیم که در جهت عکس بیمـاری، ما را به سوی رُشد، تعالی و نجات از وابستگیهای ناسالم، منفی و بیمارگونه هدایت کنـد؟
16) مفهوم دعـای آرامش از نظـر شما چیست؟
17) آیا عجز به عادتهای ناسالم شما را براي نجات آماده كرده است؟
18) آیا احساس میكنید كه در حقیقت تمایل دارید زندگی خود را به خدا بسپارید؟
19) این سؤالات چه احساسی را در شما برمیانگیزد؟
20) آیا جواب دادن به این سؤالات برایتان مشكل است؟ چرا؟
سؤالات قدم سوّم
1) از نظر شما تصمیمگیری برای سپردن مشكلات به خدا چیست؟
2) چه چیزهایی را میخواهید به خدا بسپارید؟
3) لیست چیـزهايی را كه نمیخـواهید به خـدا بسپارید، تهيّه كنيد.
4) آیا اعتقاد دارید که خداوند بهتر میتواند اراده و زندگی شما را هدایت کند؟
5) شما به خدا اعتقاد دارید یا اعتماد؟
6) آيا اعتقاد داريد كه خداوند ميتواند ما را از بيماري روحي و رواني در امان بدارد؟
7) از نتایج مواقعی که اراده و زندگی شما توسط خداوند مهربان هدایت شده چند مثال زنده بزنید.
8) آیا به خدا اعتماد دارید که اراده و زندگی خود را به او بسپارید؟
9) از نظر شما تصمیمگیری برای سپردن مشكلات به خدا چیست؟
10) آیا اعتقاد دارید که خداوند بهتر میتواند اراده و زندگی شما را هدایت کند؟
11) آيا اعتقاد داريد كه خداوند ميتواند ما را از بيماري روحي و رواني در امان بدارد؟ چند مثال بزنید!
12) آیا به خدا اعتماد دارید که اراده و زندگی خود را به او بسپارید؟
13) در صورت سپردن زندگی به خدا ممکن است چه چیزی را از دست بدهید؟
14) چه ارتباطی بین شما و خداوند وجود دارد؟
15) مراحل ايمان آوري: باور+ اعتقاد+ اعتماد= ايمان:::: توضیح دهید برایتان چه مفهومی دارد؟
16) چه حركت و اقدامی از جانب شما لازم است تا بتوانید بگویید در تصمیمگیری برای سپردن اراده و قدرت شخصی خود به خداوند در مسیر زندگی جدید آماده هستيد؟
17) چه چیزهایی در زندگی دارید که باید به خاطر آنهـا شكرگذار باشید؟
18) آیا برای فرو نشاندن ترستان، هنوز دیگران را كنترل میكنید؟
19) آیا اجازه میدهید كه دیگران به دليل ترس از بیتوجهی یا سوءاستفاده، شما را كنترل كنند؟
20) آیا به دليل تإييد ديگران، رفتارتان را با آنها تغيير يا تطبيق دادهاید؟
21) آیا به عنوان یك فرد بیمار، بهاء و ارزش خود را از طریق قضاوت دیگران میسنجید؟
22) آیا به منظور داشتن امنیت، از دیگران اجتناب میكنید؟
23) آیا بیشتر به خارج از خودتان توجه دارید؟
24) آیا اجازه میدهید كه دیگران به دليل ترس از بیتوجهی یا سوءاستفاده، شما را كنترل كنند؟
25) آیا به دليل تإييد ديگران، رفتارتان را با دیگران تغيير يا تطبيق دادهاید؟
26) از کجا یاد گرفتیم هنگامی که خود یا دیگران مورد بدرفتاری قرار گرفته بودیم، خود را به ناآگاهی زده و اعمال انجام شده را انكار كنيم؟
27) چه کسی در دوران کودکی این راه و روش و رفتار را به من یاد داد که موضوع فوق را به دیگران نگویم، یا در مورد اين احساساتمان با دیگران مشورت نكنم؟
28) از کجا و چه کسی یاد گرفتیم که فرار از دیگران برای ما بهتر از درگیر شدن با آنها است؟
29) از کجا آموختهایم که برای كاهش ترسهایمان، خود و دیگران را کنترل کنیم؟
30) چگونه ياد گرفتیم و احساس كردیم که ما بهاندازهی کافی خوب نیستیم یا بر عکس از دیگران خیلی بهتریم؟
31) چه وقت، کجا و چگونه یاد گرفتیم که افکار، احساسات و خواستهی خود را به خاطر دیگران انکار کنیم و یا بر عکس، فکر کنیم که دنیا بر وفق مراد ما میچرخد؟
32) چگونه میدانستیم که هرگز اسرار خانوادگی را آشکار نکنیم، چرا؟
33) از کجا بدرفتاریای که منجر به صدمهی فکری، احساسی، بدنی، جنسی یا معنوی به دیگران میشود را آموختهایم؟
34) از کجا یاد گرفتیم که رفتارهای فوق را اغلب از طریق سکوت یا خشونت ابراز کنیم؟
35) چگونه یاد گرفتیم که اجازه دهیم تا با ما چنین رفتاری داشته باشند؟
36) از کجا و چگونه یاد گرفتیم که داشتن یک رابطهی جنسی میتواند ما را آرام کند؟
37) آیا این رفتارها را از طریق حرفها یا اعمال دیگران یاد گرفتیم؟ اگر چنین است، از رفتار و اعمال چه کسی؟
38) چگونه به این نتیجه رسیدهایم که به جای آزاد زیستن، با استفاده از رفتارهای ناسالم زندگیمان را خراب کنیم؟
39) احساس واقعی ما دربارهی این سؤالات چیست؟
برداشت کلی خود را از این قدم ها در دو صفحه جداگانه توضیح دهید!
1- آیا من دیگران را کنترل میکنم؟ به چه صورت؟
2- تفاوت بین عجز و توانمندی برایم چیست؟
3- وقتی دیگران را كنترل و قضاوت نميكنم، چگونه توانمند میشوم؟
4- با این کار چگونه زمام اختیار زندگی را دوباره به دستم میگیرم؟
5- چگونه ترس از افکار دیگران نسبت به خودم را آزاد کنم؟
6- چگونه از خودم مواظبت کنم؟
7- چگونه "پذیرفتن عجز در مقابل عادتها و روابط ناسالم با دیگران" در انجام این امر به من كمك میکند؟
8- کدام عادتهای تبديل شده به وابستگیهای ناسالم در من به عنوان نواقص شخصیتی، مانع از این میشود که در مسير قدم اول گام نهم؟
9- چرا این قدم میگوید:"ما اقرار کردیم که در مقابلِ عادت و رفتارهای ناسالم و وابستگیها عاجزیم" به جای این که بگوید:
"من اقرار کردم که در مقابل دیگران عاجزم؟"
10- امروز، عجز و از دست دادن اختیار زندگی برای من چه معنایی دارد؟
11- چه علائم و مشخصاتی را مشاهده میکنم که به من نشان میدهند هنوز هم در انکارم؟
12- معنی تسلیم شدن براي من چیست؟
13- چرا من باید خود را تسلیم کنم؟
14- به خاطر چه چیزی باید خود را تسلیم کنم، در مقابل چه كسي بايد خود را تسلیم كنم؟
15- چه وقت میفهمم که به حد کافی روی این امر کار کردهام؟
16- علائم از دست دادن اختیار زندگی در من چیست؟ (یک فهرست كامل تهیّه کنید)
17- چرا همیشه میخواهم دیگران را کنترل و قضاوت کنم؟ از كنترل آنها چه چيزي عاید من ميشود؟
18- آیا من حاضرم بفهمم که تلاش برای تغيير دادن دیگران، باعث از دست دادن اختیار زندگی و آشفتگی، خصومت و انزجار من از خودم و ديگران شد؟
19- آیا من در برابر رفتارها، عادتها و وابستگیهای ناسالم خود عاجزم؟ از كجا اين عادت به مرور تبديل به وابستگي شده است؟
سؤالات قدم دوّم
*- وسوسهی فکری و رفتاری از نظر شما چیست؟
1) آیا قبل از آشنایی با گروه آواز رهایی اعتقاد داشتید كه فكرتان قدرتمند است و قادرید به كمك آن تمام مشكلات عادتي و زندگي خود را حل كنید؟
2) آیا اعتقاد مذهبی دارید یا داشتهاید؟
3) آیا اعتقاد داشتید الگوهای مذهبی میتوانستند در پیشگیری از عادتها و رفتارهای ناسالم و وابستگیهای مخرب به شما کمک کنند؟
4) آیا اعتقاد داشتید پايبندي به یک مذهب شناخته شده میتوانست حال بد را به به حال خوب تبديل نمايد؟
5) آیا اعتقاد داشتید وابستگی و پیروی از اصول ادیان میتوانست شما را از وسوسهی فکری و رفتاری رها سازد ؟ توضیح دهید.
6) آیا اعتقاد داشتيد باورها و اعتقادات مذهبی، شما را از عادتهای ناسالم و وابستگیهای مخرب، رها ميسازد؟ توضيح دهيد.
7) آیا اعتقاد داشتید تقویت ارزشها و دیدگاههای مذهبی میتوانست به شما در ترک عادتهای ناسالم کمک کند؟ توضیح دهید.
8) آیا اعتقاد داشتید كه قدرتی مافوق قدرت شما وجود دارد؟ اگر جواب مثبت است نشانههای وجود آن چیست و در زندگی شما چه نقشی دارد؟
9) آیا اعتقاد دارید قلب نوجوان همچون زمینی خالی است، که هر بذری را كه در آن افکنده شود میپذیرد؟ توضیح دهید.
10) آیا اعتقاد دارید چنانچه خودتان به طور عینی و واقعی عمل کننده دستورات دینی باشید، در صورت پرهيز از سرزنش و ملامت دیگران (كه يك عادت ناسالم است)، تأثیرگذاری بیشتری خواهيد داشت؟
11) آیا اوّلین دروغی را که گفتید، به یاد دارید؟ آيا ميپذيريد در اثر ادامه همان يك دروغ تبديل به فرد دروغگويي شدهاید؟ توضیح دهید و چند مثال زنده بزنید.
12) آیا احساس میکردید خلأيی در وجود شماست، که باید آن را به کمک دروغ، پرکنید؟ پس از هر دروغ چه احساسی به شما دست میداد؟ احساس گناه یا بیکفایتی؟ پنج مثال زنده بزنید.
13) آیا تا به حـال به چیـزی ایمـان داشتهاید؟
14) چه درکی از خداوند و قدرت برتر دارید؟ آیا مثبت است و به شما کمک میکند؟
15) آیا اعتقاد دارید که بیماریها و عادتهای ناسالم در یک خانه نهاده شده و کلید آن دروغ است؟
16) آیا در زندگیتان ترسی دارید؟ مانند:
*- ترس از خدا، چه كسي شما را از خداوند ترسانده است، چگونه و با چه تعريفي شما را ترساندند و شما دچار چه وسواسي شديد؟
*- ترس از مردم، چرا از مردم ميترسيد، فكر ميكنيد آنها چگونه به شما آسيب ميرسانند؟
*- عدم امنیت اجتماعی، شما از دزديها و جنايات و تجاوزها و دعواها و آشوبها به وسيلهي چه كسي و چگونه ترسيديد؟
*- امنيت اقتصادی، شما چگونه از اين مسئله ترس و خوف به دل داريد؟
17) آیا اعتقاد دارید کسانی که از مذهب و دین به عنوان یک ابزار استفاده می کنند عادتهای ناسالم دارند ؟ چند مثال زنده بزنید.
18) آیا میتوانید خود محوریهای خود را از دوران كودكي به خاطر بياوريد و بنويسيد كه چرا آنها را با خودتان تا بزرگسالي در زندگی به همراه داشتهايد؟
19) آیا اعتقاد دارید اگر از کودکی به جای ترس و تهدید، به ما ارزش و معناي (معرفت) دین و خدا را آموزش میدادند هرگز دچار عادتها و افکار و رفتارهای ناسالم، وابستگیها و هموابستگی نمیشدیم؟ توضیح دهید.
20) در چه بخشی از زندگیتان احساس میكنید كه كنترل كم و یا اصلاً كنترلي روي آنها نداشتهاید؟
21) آیا فکر میکنید با افـراد عـادی كه در اطرافتان هستند، تفاوت دارید؟ آیا پرهیـز از رفتارها و عادتهاي ناسالم و وابستگی یا قطع وابستگی شما را به افـراد عـادی كه در اطراف ميبينيد تبدیل میکند؟
22) آیا روش فکر کردن شما با دیگـران تفـاوت دارد؟
23) چه عواملی افکار بیمارگونهي شما را تشدید و فعّال ميكند؟
24) آیا پس از لغزشهایتان (در ارتباط با موارد قطع عادتها و وابستگیها) فکر میکردید که این بار با دفعـات دیگـر تفـاوت دارد؟
25) چرا نمیتوانیم از تجربههای دردآور گذشته برای خودداری از عود و بروز عادتها و رفتارهاي ناسالم و وابستگیهاي جدید استفاده کنیـم؟
26) آیا هرگز به عواقب اوّلینبار شروع وسواسي عادتهاي ناسالم و وابستگی در افكار و رفتارهای ناسالم پس از پرهیز فکر کردهاید؟ (در گذشته و حال)
27) آیا خود را فردی مثبت و موفق میدانید یا منفی و ناموفق؟
28) در کدام قسمت از زندگی میتوان گفت که شناخت و دیدگاههای مذهبی به شما کمک كرده است؟ توضیح دهید.
29) در كدام قسمت از زندگیتان مثبت و موفق یا منفی و ناموفق بودهاید؟
30) عقیدهي شما در مورد شخصیت كاذب چیست؟ ( كارگردان بیماریای كه كنترل زندگی شما را به دست میگیرد)
31) شخصیت واقعی درونی خود را تشریح كنید، شما چگونه آدمي هستيد؟
32) ناعاقلانهترین كارهایی را كه قبل از ورود به برنامه انجام دادهاید بنوسید. پنج مثال زنده بزنید.
33) ناعاقلانهترین كارهایی را كه بعداز ورود به برنامه انجام دادهاید بنوسید. پنج مثال زنده بزنید.
34) در مورد رفتار عاقلانهی خود چند مثال زنده بزنید.
35) آیا فكر میكنید كه خداوند میتواند سلامت عقل را به شما بازگرداند، تا بتوانيد كارهاي موفق و مثبتي انجام دهيد؟ چگونه؟
36) چه اقداماتی برای انجام درخواست کمک از خداوند لازم است؟ چگونه میتوانید بگویید که این کار را با موفقیت انجام میدهید؟
37) لیست مسئولیتهای خـود را برای تداوم بهبـودی و نجات از عادتهای ناسالم را بنویسید.
مرحلهي دوّم سؤالات قدم دوّم:
1) آیا میدانید ادامهی عادتهاي ناسالم كه تبدیل به وابستگیهاي مخرب شده و مشكلاتی كه در زندگیتان داشتهاید، همگی زاییدهی فكـر بیمار خـودتان بوده است؟
2) آیا خداوند را در زندگی خود كنار گذاشتهاید، آیا او را قبلاً كنار گذاشته بودید؟
3) در حال حاضر درك شما از خداوند چیست؟
4) مفهـوم هــوای نفس كه اسير آن هستيد از نظـر شما چیست؟
5) در مورد میل و ارادهی شخصی (هوای نفس) كه هميشه باعث تباهی و بروز مشكلات در زندگیتان شده است چند مثـال زنده بيان كنيد.
6) علت عادتهاي ماندگار و وابستگیهای خود را در چه میدانید؟
7) در صورتی که به خداوند متکّی نباشیم، چگونه میتوانیم نیـازهای خـود را در این دنیـا برآورده کنیـم؟ آیا ما مجبـور نیستیم مطابق عادتناسالم به دیگـران وابسته باشیـم؟
«بسیاری از ما زماني كه كتاب اصول خودیاری را مطالعه ميكنيم و به سؤالات آن پاسخ ميدهيم، متوجه میشویم به دليل نداشتن رابطه و شناخت کافی از خداوند، گرایش وابستهگونه به مردم، به روابط یا مسائل دنیوی که در ابتدا به نظرمان مثبت است، پيدا كردهايم، امّا به مرور مشکلات و مسائلی را که به ما لطمه میزند را تجربه میکنیـم»
8) آیا عادت و وابستگی به والدین برای شما مفید بوده است؟ اگر بوده، تا چند وقت چنين بود، الان وضع چگونه است؟
9) در چه زمانها و يا قسمتهایی و چه اندازه میتوانیم به والدین و دوستان خود اعتماد کنیم؟
10) احساسی که نسبت به اعضاي خانوادهی خود دارید احساس تعلّق است یا تملک؟ عشق است یا عادت و یا وابستگی؟ تعصّب است یا دلبستگی؟ هر يك از احساسات مثبت و منفی را بررسی و پاسخ آن را بنویسید.
11) پس از رهایی و نجات از عادتهای ناسالم به افراد خانواده و روابط، ما بيشك به دوستان وابسته میشویم، به نظر شما آیا عادت و وابستگی به دوستاني که به آنها احساس تعلّق داریم ضررهايي برايمان دارد؟
12)آيا امكان ترك رفتارها و عادتهاي ناسالم براي شما وجود دارد؟ چگونه؟
13) آیا به نظر شمـا امکان قطع وابستگی برايتان وجود دارد؟ چگـونه؟
14) در حال حاضر به چه عادتهاي ناسالمي، وابستگی پيدا كردهايد كه هنوز هم برايتان مشكل ساز است؟
15) آیا ممکن است بتوانیم عادتهای ناسالم خود را به جـای چیـزهـا، افراد، مكانها و روابطی که بیمـاری ما را تشدید میکنند، به منبع دیگـری معطوف و منتقل کنیم که در جهت عکس بیمـاری، ما را به سوی رُشد، تعالی و نجات از وابستگیهای ناسالم، منفی و بیمارگونه هدایت کنـد؟
16) مفهوم دعـای آرامش از نظـر شما چیست؟
17) آیا عجز به عادتهای ناسالم شما را براي نجات آماده كرده است؟
18) آیا احساس میكنید كه در حقیقت تمایل دارید زندگی خود را به خدا بسپارید؟
19) این سؤالات چه احساسی را در شما برمیانگیزد؟
20) آیا جواب دادن به این سؤالات برایتان مشكل است؟ چرا؟
سؤالات قدم سوّم
1) از نظر شما تصمیمگیری برای سپردن مشكلات به خدا چیست؟
2) چه چیزهایی را میخواهید به خدا بسپارید؟
3) لیست چیـزهايی را كه نمیخـواهید به خـدا بسپارید، تهيّه كنيد.
4) آیا اعتقاد دارید که خداوند بهتر میتواند اراده و زندگی شما را هدایت کند؟
5) شما به خدا اعتقاد دارید یا اعتماد؟
6) آيا اعتقاد داريد كه خداوند ميتواند ما را از بيماري روحي و رواني در امان بدارد؟
7) از نتایج مواقعی که اراده و زندگی شما توسط خداوند مهربان هدایت شده چند مثال زنده بزنید.
8) آیا به خدا اعتماد دارید که اراده و زندگی خود را به او بسپارید؟
9) از نظر شما تصمیمگیری برای سپردن مشكلات به خدا چیست؟
10) آیا اعتقاد دارید که خداوند بهتر میتواند اراده و زندگی شما را هدایت کند؟
11) آيا اعتقاد داريد كه خداوند ميتواند ما را از بيماري روحي و رواني در امان بدارد؟ چند مثال بزنید!
12) آیا به خدا اعتماد دارید که اراده و زندگی خود را به او بسپارید؟
13) در صورت سپردن زندگی به خدا ممکن است چه چیزی را از دست بدهید؟
14) چه ارتباطی بین شما و خداوند وجود دارد؟
15) مراحل ايمان آوري: باور+ اعتقاد+ اعتماد= ايمان:::: توضیح دهید برایتان چه مفهومی دارد؟
16) چه حركت و اقدامی از جانب شما لازم است تا بتوانید بگویید در تصمیمگیری برای سپردن اراده و قدرت شخصی خود به خداوند در مسیر زندگی جدید آماده هستيد؟
17) چه چیزهایی در زندگی دارید که باید به خاطر آنهـا شكرگذار باشید؟
18) آیا برای فرو نشاندن ترستان، هنوز دیگران را كنترل میكنید؟
19) آیا اجازه میدهید كه دیگران به دليل ترس از بیتوجهی یا سوءاستفاده، شما را كنترل كنند؟
20) آیا به دليل تإييد ديگران، رفتارتان را با آنها تغيير يا تطبيق دادهاید؟
21) آیا به عنوان یك فرد بیمار، بهاء و ارزش خود را از طریق قضاوت دیگران میسنجید؟
22) آیا به منظور داشتن امنیت، از دیگران اجتناب میكنید؟
23) آیا بیشتر به خارج از خودتان توجه دارید؟
24) آیا اجازه میدهید كه دیگران به دليل ترس از بیتوجهی یا سوءاستفاده، شما را كنترل كنند؟
25) آیا به دليل تإييد ديگران، رفتارتان را با دیگران تغيير يا تطبيق دادهاید؟
26) از کجا یاد گرفتیم هنگامی که خود یا دیگران مورد بدرفتاری قرار گرفته بودیم، خود را به ناآگاهی زده و اعمال انجام شده را انكار كنيم؟
27) چه کسی در دوران کودکی این راه و روش و رفتار را به من یاد داد که موضوع فوق را به دیگران نگویم، یا در مورد اين احساساتمان با دیگران مشورت نكنم؟
28) از کجا و چه کسی یاد گرفتیم که فرار از دیگران برای ما بهتر از درگیر شدن با آنها است؟
29) از کجا آموختهایم که برای كاهش ترسهایمان، خود و دیگران را کنترل کنیم؟
30) چگونه ياد گرفتیم و احساس كردیم که ما بهاندازهی کافی خوب نیستیم یا بر عکس از دیگران خیلی بهتریم؟
31) چه وقت، کجا و چگونه یاد گرفتیم که افکار، احساسات و خواستهی خود را به خاطر دیگران انکار کنیم و یا بر عکس، فکر کنیم که دنیا بر وفق مراد ما میچرخد؟
32) چگونه میدانستیم که هرگز اسرار خانوادگی را آشکار نکنیم، چرا؟
33) از کجا بدرفتاریای که منجر به صدمهی فکری، احساسی، بدنی، جنسی یا معنوی به دیگران میشود را آموختهایم؟
34) از کجا یاد گرفتیم که رفتارهای فوق را اغلب از طریق سکوت یا خشونت ابراز کنیم؟
35) چگونه یاد گرفتیم که اجازه دهیم تا با ما چنین رفتاری داشته باشند؟
36) از کجا و چگونه یاد گرفتیم که داشتن یک رابطهی جنسی میتواند ما را آرام کند؟
37) آیا این رفتارها را از طریق حرفها یا اعمال دیگران یاد گرفتیم؟ اگر چنین است، از رفتار و اعمال چه کسی؟
38) چگونه به این نتیجه رسیدهایم که به جای آزاد زیستن، با استفاده از رفتارهای ناسالم زندگیمان را خراب کنیم؟
39) احساس واقعی ما دربارهی این سؤالات چیست؟
برداشت کلی خود را از این قدم ها در دو صفحه جداگانه توضیح دهید!