15) در وابستگي بدنبال چه مي‌گشتيد؟ توضيح دهيد.

ب دنبال این بودم ک خلا تو وجودم رو پر کنم ,یا اینکه حامی وپشتیبانم باشه .دنبال این بودم ک خود کم بینمو یه جوری جبران کنم .
من تو وجودم یه احساس تهی داشتم بارها از خودم میپرسیدم من کیم و چیم تنها جواب من واسه این سوال احساس تهی بودن ک بعدش میکردم و این احساس رو دوس نداشتم میخواستم با رابطه با دیگران پر بشم و هویت پیدا کنم .

من درهمه وابستگی هام دنبال ارزش بودم دنبال این بودم خودم یا به همه نشون بدهم یا میخواستم خودم به خودم ثابت کنم دنبال خلا های درونی بودم دنبال اعتماد به نفس بودم دنبال سرپوش گذاشتن بروی احساساتم بود دنبال شادی بودم میخواستم از غم ها فرارکنم گذشته ام فراموش کنم.میخواستم تنها نباشم وقتی به کسی وابسته میشدم این احساس پیدا میکردم که اره منم مثل همه میتونم این کار انجام بدهم فکر میکردم یک پشتیبان دارم وبهم کمک میکنه که هیچ وقت اینجورنشد وهمه انها باعث خلا بیشتر من شدند وبیشتر احساس بی ارزشگی میکردم وتنهایی بیشتر.

برای پرکردن خلا ناشی از مشکل جسمیم بودم من معلول بودم دنبال کسی بودم که باهاش احساس خوشی بهم دست بده کسی که منو درک کنه باهام بمونه اما نشد بیشتر سرخورده شدم چون فقط من بودم که وابسته میشدم

تو وابستگی میخواستم همه چیز طبق رای و نظر خودم باشم و همه چیزو کنترل کنم . و این دلیلش باور نداشتن به خودم و توانایی ها و ارزشهام بود.
اما الان با ایمان به نیروی برترم و باور خودم به دنبال خود واقعی ام میگردم که در بین نواقصم گم و گمرنگ شده.

من دقیقا نمیدونم دنبال چی هستم فقط میدونم نیاز به وابستگی دارم میرم سمت وابستگی ولی نمیتونم ادامه بدم