2014-02-04، 09:12
زندگي كردن با الكليسم باعث شده بود تا فكر كنم هيچ روزنه اميدي وجود ندارد و بنظر ميرسد كه همه اميدهايم نابود شده اند يادگيريها بسياري دردناك بودند با گذشت زمان همانطور كه اميدم را از دست ميدادم ، احساس نا اميدي و درماندگي عميقي ميكردم . اما در حقيقت در مقابل احساساتم ايستاده و از كنترل كردن و اميد به چيزهاي محال صرفنظر كردم . در خلال قدمهاي 12 گانه ، معنويتي را كشف كردم كه بمن اجازه داد تا باور كنم دليلي براي اميدواري وجود دارد . به كمك نيروي برترم و بدون در نظر گرفتن مقتضيات و شرايط پيرامون در هر لحظه از زندگيم احساس سرزندگي ميكردم و از اين احساس لذت مي بردم درسهاي دردناك يك شبه آموخته نمي شوند ، اما الانان به من كمك كرد تا امنيت و اميدواري را حتي در رويا داشته باشم . ياد بگيريم اين طبيعي است كه سالم و اميدوار بوده و حتي آرزو داشته باشم.
ياد آوري امروز
مراقبت كردن از خود راهي سخت است چرا كه ممكن است نا اميد شوم . پس جهت مراقبت از خويش به هنگام درد و رنج بايد تلاش كنم كه خود را به كلي از خوشي ها و لذت هايي كه زندگي به من مي بخشد ، دور نكنم امروز بهتر و كاملتر زندگي خواهم كرد . " گذر سالها ممكن است پوست را چروكيده كند (جسم ما فرسوده شود) اما رها كردن شور و اشتياق روان را مريض ميكند .
ياد آوري امروز
مراقبت كردن از خود راهي سخت است چرا كه ممكن است نا اميد شوم . پس جهت مراقبت از خويش به هنگام درد و رنج بايد تلاش كنم كه خود را به كلي از خوشي ها و لذت هايي كه زندگي به من مي بخشد ، دور نكنم امروز بهتر و كاملتر زندگي خواهم كرد . " گذر سالها ممكن است پوست را چروكيده كند (جسم ما فرسوده شود) اما رها كردن شور و اشتياق روان را مريض ميكند .
حتی روز " مرگم " هم تفاهم نخواهیم داشت
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه