2013-11-22، 10:00
تحمل عواطف خود 16 آذر
«از ابزاری که در اختیار داریم، استفاده میکنیم و توانایی تحمل عواطف خود را به دست میآوریم.»
کتاب پایه
v
برخی از ما میگوییم: «عواطف خود را تحمل کنم؟». «حتماً شوخی میکنید!» در دوران مصرف، هرگز به خود این فرصت را ندادیم که روش تحمل آنها را یاد بگیریم. تصور میکردیم نباید احساسات خود را تحمل کنیم، بلکه باید آنها را تخدیر کنیم. مشکل این بود که "درمان" عواطف غیر قابل تحمل از طریق مصرف مواد، ما را از بین میبرد. در این هنگام به معتادان گمنام آمدیم، شروع به کارکرد قدمهای دوازدهگانه کردیم و در نتیجه به تدریج از لحاظ عاطفی رشد کردیم.
بسیاری از ما آرامش عاطفی را درست از همان آغاز به دست آوردیم. از تظاهر به اینکه اعتیاد و زندگی ما تحت کنترل است، خسته شدیم؛ در واقع وقتی سرانجام اقرار کردیم که کنترلی بر آنها نداریم، احساس خوبی پیدا کردیم. پس از مشارکت کردن ترازنامه خود با راهنما، به تدریج احساس کردیم نباید انکار کنیم چه کسی هستیم یا برای پذیرفته شدن چه احساسی داریم. وقتی جبران خسارت را به اتمام رساندیم، میدانستیم نباید از احساس گناه رنج ببریم؛ خود به تنهایی میتوانستیم آن را تحمل کنیم و این احساس ما را از بین نمیبرد. هر چه بیشتر برنامه NA را انجام دادیم، نسبت به زندگی همان طور که برای ما پیش میآمد، احساس بهتری پیدا کردیم.
امروز برنامه مؤثر است، همان طور که تا به حال مؤثر بوده است. از طریق ارزیابی زندگی روزمره خود، صداقت داشتن درباره نقش خود در آن و تسلیم شدن در برابر واقعیت، میتوانیم احساساتی را که زندگی پیش روی ما قرار میدهد، تحمل کنیم. با استفاده از ابزاری که در اختیار داریم، توانایی تحمل عواطف خود را به دست آوردهایم.
v
فقط برای امروز: احساسات خود را انکار نمیکنم. صداقت و تسلیم را در زندگی همان طور که هست، به کار میبندم. از ابزار این برنامه برای تحمل عواطف خود استفاده میکنم.
«از ابزاری که در اختیار داریم، استفاده میکنیم و توانایی تحمل عواطف خود را به دست میآوریم.»
کتاب پایه
v
برخی از ما میگوییم: «عواطف خود را تحمل کنم؟». «حتماً شوخی میکنید!» در دوران مصرف، هرگز به خود این فرصت را ندادیم که روش تحمل آنها را یاد بگیریم. تصور میکردیم نباید احساسات خود را تحمل کنیم، بلکه باید آنها را تخدیر کنیم. مشکل این بود که "درمان" عواطف غیر قابل تحمل از طریق مصرف مواد، ما را از بین میبرد. در این هنگام به معتادان گمنام آمدیم، شروع به کارکرد قدمهای دوازدهگانه کردیم و در نتیجه به تدریج از لحاظ عاطفی رشد کردیم.
بسیاری از ما آرامش عاطفی را درست از همان آغاز به دست آوردیم. از تظاهر به اینکه اعتیاد و زندگی ما تحت کنترل است، خسته شدیم؛ در واقع وقتی سرانجام اقرار کردیم که کنترلی بر آنها نداریم، احساس خوبی پیدا کردیم. پس از مشارکت کردن ترازنامه خود با راهنما، به تدریج احساس کردیم نباید انکار کنیم چه کسی هستیم یا برای پذیرفته شدن چه احساسی داریم. وقتی جبران خسارت را به اتمام رساندیم، میدانستیم نباید از احساس گناه رنج ببریم؛ خود به تنهایی میتوانستیم آن را تحمل کنیم و این احساس ما را از بین نمیبرد. هر چه بیشتر برنامه NA را انجام دادیم، نسبت به زندگی همان طور که برای ما پیش میآمد، احساس بهتری پیدا کردیم.
امروز برنامه مؤثر است، همان طور که تا به حال مؤثر بوده است. از طریق ارزیابی زندگی روزمره خود، صداقت داشتن درباره نقش خود در آن و تسلیم شدن در برابر واقعیت، میتوانیم احساساتی را که زندگی پیش روی ما قرار میدهد، تحمل کنیم. با استفاده از ابزاری که در اختیار داریم، توانایی تحمل عواطف خود را به دست آوردهایم.
v
فقط برای امروز: احساسات خود را انکار نمیکنم. صداقت و تسلیم را در زندگی همان طور که هست، به کار میبندم. از ابزار این برنامه برای تحمل عواطف خود استفاده میکنم.