2013-11-22، 09:06
4بهمن از جدایی به وصل
«بیماری اعتیاد ما را منزوی کرد... به خاطر کینهتوزی، رنجش، خودمحوری و خودجویی
خود را از دنیای خارج جدا کردیم.»
کتاب پایه
v
اعتیاد یک بیماری منزویکننده است، رابطه ما را با جامعه، خانواده و خود قطع میکند. ما پنهان شدیم. دروغ گفتیم. زندگی دیگران را که مطمئناً دور از دسترس ما بود، به تمسخر گرفتیم. بدتر ازهمه، به خود گفتیم هیچ مشکلی نداریم، گرچه میدانستیم به شدت بیمار هستیم. ارتباط ما با دنیا و واقعیت قطع شده بود. زندگی برای ما معنای خود را از دست داده بود و بیشتر و بیشتر از واقعیت دور میشدیم.
برنامه NA به طور ویژه برای افرادی مثل ما طراحی شده است. این برنامه به ما کمک میکند با روش درستی که باید بر اساس آن زندگی میکردیم، دوباره ارتباط برقرار کنیم و ما را از انزوا نجات میدهد. دیگر درباره وضعیتمان به خود دروغ نمیگوییم؛ عجز خود و غیر قابل اداره بودن زندگیمان را میپذیریم. ایمان داریم که زندگی ما میتواند بهتر شود، بهبودی ممکن است و خوشبختی دائماً دور از دسترس ما نیست. صداقت پیدا میکنیم؛ دیگر خود را پنهان نمیکنیم، «حاضر میشویم و حقیقت را میگوییم»، مهم نیست این حقیقت چه باشد. با این کار، زندگی فردی خود را با زندگی دنیای اطرافمان پیوند میدهیم.
ما معتادان نباید در انزوا زندگی کنیم. اگر قدمهای دوازدهگانه را انجام دهیم، این قدمها میتوانند ارتباط ما با زندگی و زندگی کردن را برقرار سازند.
v
فقط برای امروز: جزیی از زندگی اطراف خود هستم. برنامه خود را انجام میدهم تا ارتباطم را با دنیا تقویت کنم.
«بیماری اعتیاد ما را منزوی کرد... به خاطر کینهتوزی، رنجش، خودمحوری و خودجویی
خود را از دنیای خارج جدا کردیم.»
کتاب پایه
v
اعتیاد یک بیماری منزویکننده است، رابطه ما را با جامعه، خانواده و خود قطع میکند. ما پنهان شدیم. دروغ گفتیم. زندگی دیگران را که مطمئناً دور از دسترس ما بود، به تمسخر گرفتیم. بدتر ازهمه، به خود گفتیم هیچ مشکلی نداریم، گرچه میدانستیم به شدت بیمار هستیم. ارتباط ما با دنیا و واقعیت قطع شده بود. زندگی برای ما معنای خود را از دست داده بود و بیشتر و بیشتر از واقعیت دور میشدیم.
برنامه NA به طور ویژه برای افرادی مثل ما طراحی شده است. این برنامه به ما کمک میکند با روش درستی که باید بر اساس آن زندگی میکردیم، دوباره ارتباط برقرار کنیم و ما را از انزوا نجات میدهد. دیگر درباره وضعیتمان به خود دروغ نمیگوییم؛ عجز خود و غیر قابل اداره بودن زندگیمان را میپذیریم. ایمان داریم که زندگی ما میتواند بهتر شود، بهبودی ممکن است و خوشبختی دائماً دور از دسترس ما نیست. صداقت پیدا میکنیم؛ دیگر خود را پنهان نمیکنیم، «حاضر میشویم و حقیقت را میگوییم»، مهم نیست این حقیقت چه باشد. با این کار، زندگی فردی خود را با زندگی دنیای اطرافمان پیوند میدهیم.
ما معتادان نباید در انزوا زندگی کنیم. اگر قدمهای دوازدهگانه را انجام دهیم، این قدمها میتوانند ارتباط ما با زندگی و زندگی کردن را برقرار سازند.
v
فقط برای امروز: جزیی از زندگی اطراف خود هستم. برنامه خود را انجام میدهم تا ارتباطم را با دنیا تقویت کنم.