2013-10-15، 05:26
بله . در قدم اول اقرار می کنیم که خودمحوری واحساس خودکفایی کذایی مان ، ما را به این روز انداخته ، به نحوی که اراده و کنترلی بر روی اعمال و رفتارمان نداریم و زندگیمان غیر قابل اداره شده است . وقتی به این نقطه می رسیم راه کمک باز می شود . آماده می شویم به مشارکت های دیگران گوش فرا دهیم و به جای تفاوت ها به دنبال وجه اشتراک هایمان می گردیم .
اتحاد ما با اعضائ دیگر از این نقطه شروع می شود . در جلسات حضور پیدا می کنیم و مشتاقانه به مشارکت ها گوش می دهیم ، کم کم خودمان هم شروع به مشارکت می کنیم . راهنما و پست خدماتی می گیریم . خودمان راهنمای تازه واردان می شویم . به گروه های دیگر می رویم و تجربیاتمان را با آنها تقسیم می کنیم و گاهی برای پیشبرد هدف مشترکمان ، خدمت در گروه های دیگر را قبول می کنیم . به تولدها می رویم و در جلسات اداری گروه شرکت می کنیم . به کارگاههای قدم و سنت می رویم و با گروه وسیع تری از همدردان آشنا می شویم . همه این کارها یی که انجام می دهیم رعایت سنت اول است . با انجام این فعالیت ها به بهبودی فردی و استحکام انجمن و گروه کمک می کنیم .
اتحاد ما با اعضائ دیگر از این نقطه شروع می شود . در جلسات حضور پیدا می کنیم و مشتاقانه به مشارکت ها گوش می دهیم ، کم کم خودمان هم شروع به مشارکت می کنیم . راهنما و پست خدماتی می گیریم . خودمان راهنمای تازه واردان می شویم . به گروه های دیگر می رویم و تجربیاتمان را با آنها تقسیم می کنیم و گاهی برای پیشبرد هدف مشترکمان ، خدمت در گروه های دیگر را قبول می کنیم . به تولدها می رویم و در جلسات اداری گروه شرکت می کنیم . به کارگاههای قدم و سنت می رویم و با گروه وسیع تری از همدردان آشنا می شویم . همه این کارها یی که انجام می دهیم رعایت سنت اول است . با انجام این فعالیت ها به بهبودی فردی و استحکام انجمن و گروه کمک می کنیم .
خداوندا
تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری
شکست قلب من جانا به عهده خود وفا کن
تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری
شکست قلب من جانا به عهده خود وفا کن