2014-01-31، 06:49
سیزدهم فروردین
الانان با تشویق من در پیدا کردن یک درک شخصی از خدا ،آزادی روحانی بزرگی به من میبخشد و بمن می آموزد تا همین آزادی را به دیگران نیز بدهم . تا وقتی که نم توانستم به خداوند انگونه که برای من مفهوم داشت فکر کنم قادر نبودم تا زندگی خود را واقعا به دست او بسپارم ..
تصور من از خدا متغیر است . همچنانکه من به تغییر و رشد ادامه میدهم این تصویر نیز تغییر میکند .چه عالی ست حالا نیروی برترم را که مثل خودم زنده است ،احساس میکنم .هرگز فکر نمی کنم ، در زندگی به چنین سر چشمه ای از آرامش ،جرات و بینش برسم . در سفر زندگی من یک هدف مشخص و منحصر به فرد وجود دارد . من تنها کسی هستم که میتواند آنرا طی کند و برای اینکار به کمک خدایی "که من می فهمم "
احتیاج دارم . با تکیه بر ایمانم میتوانم محکم به راهم ادامه دهم و با اعتماد به نفس با آینده روبرو شوم .
یاد آوری امروز
زمانی از زندگی کردن برای خودم میترسیدم . به خاطر اینکه نمیدانستم چطور اینکار را انجام دهم و فکر میکردم هیچکس نیست آنرا بمن نشان دهد . حالا منبعی عمیق در درونم دارم که مرا در راههای متعدد راهنمایی میکند . من در سفرم تنها نیستم .در بطن زمستان بالاخره دریافتم که در من تابستان شکست ناپذیر وجود داشته .
الانان با تشویق من در پیدا کردن یک درک شخصی از خدا ،آزادی روحانی بزرگی به من میبخشد و بمن می آموزد تا همین آزادی را به دیگران نیز بدهم . تا وقتی که نم توانستم به خداوند انگونه که برای من مفهوم داشت فکر کنم قادر نبودم تا زندگی خود را واقعا به دست او بسپارم ..
تصور من از خدا متغیر است . همچنانکه من به تغییر و رشد ادامه میدهم این تصویر نیز تغییر میکند .چه عالی ست حالا نیروی برترم را که مثل خودم زنده است ،احساس میکنم .هرگز فکر نمی کنم ، در زندگی به چنین سر چشمه ای از آرامش ،جرات و بینش برسم . در سفر زندگی من یک هدف مشخص و منحصر به فرد وجود دارد . من تنها کسی هستم که میتواند آنرا طی کند و برای اینکار به کمک خدایی "که من می فهمم "
احتیاج دارم . با تکیه بر ایمانم میتوانم محکم به راهم ادامه دهم و با اعتماد به نفس با آینده روبرو شوم .
یاد آوری امروز
زمانی از زندگی کردن برای خودم میترسیدم . به خاطر اینکه نمیدانستم چطور اینکار را انجام دهم و فکر میکردم هیچکس نیست آنرا بمن نشان دهد . حالا منبعی عمیق در درونم دارم که مرا در راههای متعدد راهنمایی میکند . من در سفرم تنها نیستم .در بطن زمستان بالاخره دریافتم که در من تابستان شکست ناپذیر وجود داشته .
حتی روز " مرگم " هم تفاهم نخواهیم داشت
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه