2014-02-04، 10:22
9 مهر ياد گرفتهام تا بپذيرم درد کشیدن بخشي از زندگيام در برنامه است. ما با درد و تغییرات به دنیا میآییم و درد يك امر غيرقابل اجتناب در ماست. امروز قادر هستم تا شرايط سخت و دردناك را بهتر از قبل تحمل كنم. ميدانم كه درد جزئي از زندگيم ميباشد. امروز ميدانم كه بسياري از آرزوهايم در اثر وابستگي به مواد مخدر و نیکوتین و الکل و...نابود شدهاند. اين امر باعث نااميدي من نيست. حتي با خوشايندترين احساسات آنها را پذيرفته و برخوردم با خود دوستانه است. دوست داشتن خودم و ديگران يكي از مهمترين بخشهاي زندگي فعليم در برنامهی خودیاری ميباشد. درد يكي از مراحل جديد زندگي به عنوان يك هديه از طرف دوست، قابل پذيرش است. امروز نيازي ندارم كه بدون درد باشم. عادت كردن به زندگي با درد قابل تحملتر از زندگي بدون درد و بدون مشكلات است. امروز اجباري ندارم كه به انساني متفاوت تبديل شوم، تا ثابت کنم که تافتهی جدا بافته هستم. اکنون هرآنچه که هستم، آنرا پذیرفته و خدمت کردن به او را قبول دارم. عشق در هر صورت جاریست و این ما هستیم که باید آنرا کسب کنیم. به عشق اجازه ورود ميدهیم!
مشگل اینه که به بعضیا بیشتر از حدشون بها دادم