9- به کدام دلایل و با چه کسی و در چه شرایطی من راحتتر می توانم تجربیات روحانی یا معنوی را بیان کنم؟

من دردرجه اول تجرببات روحانی ام راحت باخود نیروی برتر درمیان میگذارم وسعی میکنم که بااین تجربیات مثبت روز به روز به او نزدیکترشوم وبیشتر به اوتکیه کنم ودردرجات بعدی باراهنمایم که دراین تجربیات مراهمراه بوده وتجربیات خودرا دراین راه دراختیارمن گداشته وبعد دوستان هم بهبودی وهمدردانم که تجربیاتی مشابه تجربیات من دارند ودراین مسیر از تجارب روحانی آنها هم میتوانم استفاده کنم. 

تجربیات روحانی یک احساس درونی است و خودم میتوانم آنرا حس کنم ولی نمیتوانم آنرا تشریح کنم.تجربیات روحانی باعث میشود که یک بیمار به بیمار دیگر کمک کند،تجربیات روحانی باعث میشود که من در جلسه بمانم.من تجربیات روحانی ام را با راهنما ،دوستان بهبودی در میان میگذارم زیرا آنها مرا درک میکنند و قضاوتم نمیکنند،گمنامی مرا نمشکنند.

وقتی به دنبال دلائل میگردم با نقصهایم روبرو میشوم من خودم را فردی میدانستم با تجربیات بسیار زیاد چه غیر روحانی چه معنوی چه غیر معنوی چون دنبال تاییدطلبی بودم که خودم را به دیگران القا کنم امروز خوشحالم که نااگاه بودم چون اموزشهای غلط دیده بودم اما امروز با حضور در جلسات درک شدم دیدم تنها نیستم. تجربه ها و مشارکتها را شنیدم حس خاصی پیدا کردم متوجه شدم حق انتخاب دارم  امروز از درک شدن و درک کردن صحبت میشود. جایی احساس امنیت کردم و اگاهی را در دیگران دیدم  متوجه شدم که من هم میتوانم  یاد بگیرم و خودم را باور کنم.که قضاوت نمیشوم  امروز بهتر فکر و سعی میکنم با بهتر فکر کردن بهترین ها رابه زبان بیاورم.