2013-11-07، 09:33
13)در مورد تجربه وبهانه های پرخوریمان که یک قسمت از بیماری ماست توضیح دهید؟
توجيه كردن ودليل اوردن از عوارض علايم بيماري ما هستند در اصل ما نمي توانستيم زندگي را همان طور كه هست بپذيرم ولين نشان مي دهد كه قدرت مقاومت در برابر دردهاي جسمي وروحي را ندارد بنابراين فكر ما سريعا توجيه مي اوردويا بهانه ميكند ومن فكرم هميشه مشغول باشد.اگر نباشد كه انگار يم كم وكسري دارد.من زندگي ارام وبي دغدغه را اسمش را بي حوصله گي وبيهودگي مي گذاشتم ودر يك زندگي ارام حوصه ام سر مي رفت.ما حتي در زمان بهبودي براي خودمان مشكل درست مي كنيم،خيلي راحت حرف مي زنيم حرفهايي كه لزوم ندارد بگوييم مسيله درست مي كنيم بعد مسئله مي چرخد ومي ايد سراغ خودمان مشكل كه گريبان گير خودمان شد شروع مي كنيم به توجيه كردن كه نه اين طوري نيست واگر فلاني ان كارنمي كرداين طوري نمي شدمثلا نارحتيم وراحت نيستيم اما ظاهر سازي مي كنيم وبه خودت مي گويي چرا ناراحت باشم من كه وضعم خوبه وهمه چيز دارم واين مي شود.توجيه زيرا اين حرف ها فكر من است ودر درون من چنين احساسي نيست.