2013-11-24، 08:51
گذشتن از قدم پنجم26 شهریور
«شاید تصور کنیم با نوشتن درباره گذشته خود به قدر کافی کار خود را انجام دادهایم. نمیتوانیم تاوان این اشتباه را بپردازیم.»
کتاب پایه
v
برخی از ما در قدم چهارم خود به نوشتن چندان علاقمند نیستیم؛ برخی دیگر نیز آن را یک عمل گزاف و افراطی در نظر میگیریم. به خاطر ابراز نگرانی فزاینده راهنما، بارها و بارها از خود ترازنامه تهیه میکنیم. به همه چیزهایی که باید درباره علت وضعیت گذشته خود بدانیم، پی میبریم. بر این عقیده هستیم که فکر کردن، نوشتن و صحبت کردن درباره گذشته کافیست. به هیچ یک از توصیههای راهنما جهت آمادگی کامل برای رفع نواقص خود یا جبران خسارت صدماتی که به بار آوردهایم، گوش نمیدهیم. صرفاً درباره این نواقص بیشتر مینویسیم و دیدگاههای تازه خود را با خوشحالی در میان میگذاریم. سرانجام راهنما که از دست ما خسته شده، در حالت دفاع از خود از ما عقبنشینی میکند.
اگرچه این ماجرا ممکن است افراطی به نظر رسد، اما بسیاری از ما خود را در چنین موقعیتی یافتهایم. فکر کردن، نوشتن و صحبت کردن درباره خطاهای خود موجب شد احساس کنیم همه قضیه را تحت کنترل خود داریم. اما دیر یا زود فهمیدیم که در مشکلات خود سردرگم شدهایم و راه حل آنها در معرض دید ما نیست. میدانستیم اگر بخواهیم زندگی خود را تغییر دهیم، باید از قدم پنجم عبور کنیم و برنامه خود را ادامه دهیم. برای اینکه نیروی برتر نواقص شخصیتی ما را که از آنها کاملاً آگاه شده بودیم، برطرف نماید، تلاش خود را برای پیدا کردن تمایل شروع کردیم. خساراتی را که در اثر عمل کردن بر اساس این نواقص به دیگران وارد کرده بودیم، جبران نمودیم. تنها پس از انجام این کار آزادی حاصل از بیداری روح خود را تجربه کردیم. امروز، دیگر قربانی نیستیم؛ برای پیشرفت در مسیر بهبودی خود آزاد هستیم.
v
فقط برای امروز: قدمهای چهارم و پنجم اگرچه لازم هستند، اما به تنهایی بهبودی عاطفی و روحانی را موجب نمیشوند. این قدمها را کار میکنم و سپس بر اساس آنها عمل میکنم.