2013-12-30، 04:54
مرکز استان: بندرعباس
مساحت : 67000 کيلومتر مربع
جمعیت: 1198061 نفر
شهرهای مهم: بندر عباس، میناب، بندر لنگه، رودان (دهبارز)، جاسک، قشم، حاجیآباد، ابوموسی، بستک و گاوبندی
استان های همسایه از شمال به استانهاى کرمان و فارس؛ ازجنوب به درياى عمان و خليج فارس؛ از شرق به استانهاى کرمان و سيستان و بلوچستان و از غرب به خليج فارس محدود است.
جغرافیا: استان هرمزگان بر اساس تقسيم بندى زمين شناسى ـ ساختارى ايران، گستره اى است که از شمال به زون ايران مرکزى، از غرب و شمال غرب به واحد ساختارى زاگرس مرتفع، از شرق به واحد ساختارى زاگرس چين خورده و از جنوب شرق به واحد ساختارى مکران و از جنوب به خليج فارس محدود مىگردد .
بررسی نظامی استان
موقعيت جغرافيايى- به دليل پيوستگى سرزمينى کرمان با سواحل خليج فارس ودرياى عمان برسى نظامى اين مناطق يک جا مورد تجزيه وتحليل قرار گرفته است.
کرمان در جنوب کوير وشمال خليج فارس وغرب استان سيستان وبلوچستان قرار دارد. حد شمالى آن حوزه شهداد وراور به طول 650 کيلومتر وحدجنوبى آن بندرعباس است. از سمت غرب ارتفاعات فارس مانند سد مرتفعى کرمان را محدود کرده و اين دو منطقه به وسيله چند گردنه به يکديگر مربوط هستند. در سمت شرق آن اراضى پست و باتلاقى تشکيل گودال وسيعى را داده که کرمان را از کشور افغانستان واستان سيستان ويلوچستان جدا مى نمايد.
اين وضعيت طبيعى باعث شده که راههايى که منطقه کرمان را به ساير مناطق مربوط مى سازند، بسيار محدود باشد. ولى چون اين منطقه در جنوب کويرهاى باير واقع شده لذا شاهراه بزرگى به طرف شرق محسوب مى گردد.
وضعيت زمين وارتفاعات
ارتفاع زمين در کرمان از غرب به شرق تنزل مى نمايد.ارتفاع کوه هاى باخترى در حدود 3000 متر است ، ولى در ناحيه مرکزى بتدريج پست مى شود تا اينکه از شوره گز ، هامون مجدداً به ارتفاع آنها اضافه مى گردد. امتداد کوه ها عموماً از شمال غرب به جنوب شرق است. در شمال غرب بم بلندترين ارتفاعات موسوم به کوه هزار است که دنباله قهرود محسوب مى شود وشهر کرمان را سيرجان جدا مى کند وارتفاعش در حدود 4500 متر است. امتداد اين رشته در جنوب شرق موسوم به جبال بارز است. در غرب رشته کوه هاى ديگرى ديده مى شود که موازى يکديگر قرار دارند.اين رشته ارتفاعات موازى قسمتى در شمال وقسمتى در جنوب کرمان بهم گره خورده وسپس از همين رشته ها دو رشته يکى در شمال وديگرى در جنوب از محل اتصال اين کوهستان مشترک جدا گشته واز کرمان خارج مى شود.
در وسط هر يک از اين کوهستان ها ،دره هاى حاصلخيز ومجارى چندى بوجود آمده که سهر يک از لحاظ کشاورزى وبهره بردارى داراى محسنات معينى است.
اين وضع قارگيرى ارتفاعات موجب گرديده که پنج بخش متمايز در اين ناحيه ايجاد گردد: سه دهليز در شمال ، يک منطقه جنوب ويک بخش ساحلى مشرف به خليج فارس.
اين پنج بخش به واسطه چهار رشته کوهستان شمالى و دو رشته کوهستان جنوبى که به وسيله ارتفاعات هزار لاله زار بهم گره خورده است ، تشکيل مى گردند.اينک به شرح يکايک اين بخشها مى پردازيم.
الف: دهليز اول(زرند ، کرمان) ارتفاعات مرکزى فلات ايران که از جنوب جندق وبيابانک شروع مى شود.
در زير آب دو رشته به طرف جنوب امتداد مى يابد.
يکى از اين دو رشته بين کرمان وزرند در حاليکه تدريجاً مرتفع تر مى گردد به طرف جنوب رفته ودر شمال شرقى بم خاتمه مى يابد.
يکى از اين دو رشته بين کرمان وزرند در حالى که تدريجاً مرتفع تر مى گردد به طرف جنوب رفته ودر شمال شرقى بم خاتمه مى يابد.
رشته دوم از سمت شرق در جهت شمال غربى- جنوب شرقى امتداد خود را طى کرده و در ناحيه کرمان خاتمه پيدا مى کند .ولى دنباله آن را رشته ارتفاعات جوپار امتداد مى دهد.
اين دو رشته ارتفاع که در بالا ذکر شد در ارتفاعات سيه جهان گره خورده ودر نتيجه يک دهليز به طول 390 کيلومتر وبه عرض 40 تا 60 کيلومتر بين آنها تشکيل شده است.اين دهليز کاملاً صاف وبدون عارضه نيست ورودخانه سار بانا در آن جارى است که با رودخانه شور وارد کوير نمک مى شود .قسمت شمالى اين دهليز بيابان وشوره زار بوده ولى هر قدر به طرف جنوب امتداد پيدا مى کند، آبادتر ومسکونى تر مى گردد.به طورى که جلگه زرند يکى از مناطق حاصلخيز اين ناحيه محسوب مى گردد.از لحاظ نظامى اين دهليز داراى اهميت زيادى نيست.فقط از لحاظ اينکه منطقه کرمان را نطر ارتباطى به خراسان از طريق کوير متصل مى سازد حائز اهميت است.
ب- دهليز دوم(يزد ورفسنجان): اين دهليز بين ارتفاعات غربى دهليز اول وارتفاعات کاشان ويزد وچهار گنبد واقع شده است. در وسط آن نيز ارتفاعات کوچکى به چشم مى خورد. از ارتفاعات باخترى اين دهليز شبکه آبهايى جارى است که از طرف شمال غربى آن رودخانه يزد و از طرف جنوب شرقى آن رودهاى لاله زار وباغين توليد شده سپس کليه اين مجارى در شمال بهم متصل شده از ارتفاعات داخل مى شوند.
به واسطه وجود مجارى زيادى که از کوهستان هاى غربى جارى است اين دهليز خيلى آبادتر از دهليز اولى مى باشد وبه همين مناسبت نقاط آباد آن نيز بيشتر است. اين دهليز به کلى مسطح وبدون مانع بوده و مى توان بدون زحمت تا قم حرکت کرد وجاده کرمان، يزد ،کاشان ،قم ، در اين دهليز از لحاظ نظامى به مناسبت دستيابى به مرکز فلات واز نظر اقتصادى به مناسبت وجود مجارى ارتباطى به خصوص وجود خطوط بين کرمان، بم، کاشان واصفهان ، قابل توجه است .
پ- دهليز سوم( اصفهان،ابرقو، سعيدآباد): رشته ارتفاعات غرب ايران از بختيارى وجنوب اصفهان وده بيد وشمال نيريز عبور کرده به موازات رشته ارتفاعات کاشان ويزد و چهار گنبد امتدا مى يباد .اين رشته ارتفاعات کاشان،يزد ورفسنجان تشکيل دهليزى را مى دهند که طول آن حدود 760 کيلومتر وعرض آن 160 تا 190 کيلومتر است.سراسر اين دهليز پوشيده از اراضى شنزار است، به طورى که کليه مجارى که از ارتفاعات مجاوروارد اين دره مى شود در شنزارهاى مزبور فرو مى رود. در اين دهليز شهرهاى مهمى از قبيل گلپايگان ،اصفهان ،ابرقو، وسعيد آباد واقع گرديده است.
ت- منطقه جنوبى: ارتفاعات شمالى- جنوبى منطقه که به ارتفاعات هزار ولاله زار متصل مى گردند. در قسمت جنوبى خيلى بريده ومقطع است، مخصوصاً قسمت جنوبى آن که به موازات ساحل واقع گرديده است
در نتيجه وجود اين دو رشته ارتفاعات سه ناحيه مشخص ملاحظه مى شود:
1- در شمال رشته اول جلگه ريگان ونرماشير که به طرف کوير لوت ادامه مى يابد.
2- در وسط دهليز وسيع هليل رود رودبمپور که جازموريان در آن واقع است.
3- بخش ساحلى
منطقه نرماشير وريگان شامل اراضى کاملاً خشک ولغزنده بوده وآب در اين ناحيه بسيار کم وحرارت زياد است .اين منطقه تا بم ناحيه گرمسيرى محسوب مى شود.
رودخانه هليل رود که مهمترين رود اين منطقه مى باشد، در دهليز هليل رود قرار دارد ومحدوده دهليز نيز گرمسيرى است.
ث- بخش پس ساحلى: در قسمت ساحلى يک رشته ارتفاعات فرعى به موازات کرانه قرار گفته که به واسطه رودخانه ومجارى متعددى که به طرف دريا سرازير مى شود بريده شده ودر نتيجه تعدادى جلگه ودهليزهاى شمالى وجنوبى در اين منطقه بوجود آورده که قسمت عمده آنها از سيستان وبلوچستان هستند.
کرانه هاى منطقه کرمان- هرمزگان
منطقه کرمان داراى 480 کليومتر کرانه است که از بندر خمير تا خاور جاسک امتداد دارد واراضى آن دامنه ارتفاعات وچين خوردگى هاى فلات ايران است.
اراضى کرانه عموماً از مواد رسوبى وزمين هاى پست وتپه هاى شنى تشکيل يافته ، جلگه کرانه در اثر دور ونزديک شدن ارتفاعات کم و بيش عريض مى شودوعريض ترين قسمت بين بندرعباس وميناب واقع است. در طول کرانه به استثناى ميناب، آب مشروب کم است و عموماً از آب چاه که کمى شور است، استفاده مى شود. عمق آب در کرانه هاى ساحل طورى است که کشتيهاى بزرگ مجبورند دورتر از کرانه لنگر انداخته ومحمولات آنها به وسيله قايق به کرانه حمل شود.
با تجديد بناى اسکله بندرعباس اين عيب به کلى مرتفع واسکله جديد بندرعباس که طول آن 1:100 متر است،در آن واحد مى تواند شش کشتى اقيانوس پيما را پهلو دهد.
در طول کرانه هيچ نقطه اى به اهميت نظامى بندرعباس نيست،زيرا اين محل در مجاورت تنگه هرمز قرار گرفته ومدخل خليج فارس محسوب مى شود.جزاير هرمز، لارک، قشم وهنگام که در بخش خليج فارس به آن اشاره شد به منزله نقاط کنترلى اين بندر است. ضمناً جاده آسفالته اى که در عقب بندرعباس کشيده شده وراه نفوذى به طرف کرمان وداخل فلات است ، اهميت نظامى ابن بندر را ثابت مى کند ، محورهاى ديگرى از بندرعباس به شرح زير کشيده شده که آن را به فارس وساير نقاط کشور متصل مى سازد.
1- راه اصلى سيرجان- شيراز که فارس را بندرعباس با استفاده از اين راه مواد معدنى رودان به سرعت به بندر حمل مى گردد.
2- راه ساحلى ، بندرعباس ، بندر خمير،بندر لنگه ،بندر بوشهر.
3- راه فرعى ميناب ،سيريک ، جاسک.
4- راه اصلى رودان به بندرعباس با استفاده از اين راه مواد معدنى رودان به سرعت به بندر حمل مى گردد.
5- راه فرعى داراب روستاى فوک که از راه سيرجان به بندرعباس منتهى مى گردد.
اطلاعات زمین شناسی استان
استان هرمزگان در جنوب ايران و در شمال تنگه هرمز قرار دارد. جايگاه جغرافيائى اين استان و قرارگيرى آن در فصل مشترک سه پهنه ساختارى ـ رسوبى زاگرس، مکران و ايران مرکزى سبب گرديده تا استان هرمزگان جايگاه زمينشناسى و خاصههاى ساختارى ويژهاى داشته باشد. به همين لحاظ ، از نگاه زمينشناسى مىتوان استان هرمزگان را به سه پهنه جداگانه زير تقسيم کرد.
ويژگيهاى زمينشناسى عمومى و ساختارى سه پهنه مذکور را متوان به شرح زير خلاصه کرد.
الف ـ پهنه مکران
در نواحى واقع در خاور شهرستان و گسل ميناب، به عنوان بخشى از پهنه ساختارى رسوبى مکران، ويژگيهاى بىسنگى و الگوى ساختارى ويژهاى حاکم است که با ساير نواحى استان هرمزگان تفاوتهاى آشکار داد.
در اين بخش، برخلاف بخش مربوط به زاگرس، پى سنگ از نوع پوستههاى اقيانوسى است که با توالى نسبتاً ضخيمى (حدود 10000 متر) از نهشتههاى فليشى و مولاسى کرتاسه پسين ـ پليوسن پوشيده شدهاند. بخش افيوليتى پىسنگ در حاشيه شمالى و رسوبهاى فليشى ـ مولاسى) در قسمتهاى ميانى و جنوبى رخنمون دارد.
پوسته اقيانوسى پس سنگ شامل مجموعهاى از سنگهاياولترامافيک دگگونه نظير پريدوتيت، گابرو، دياباز به همراه رسوبهاى راديولاريتى و کربنتاى پلاژيک است که به شدت با يکديگر مخلوط شده و با "آميزههاى رنگين" ساير نواحى ايران قابل قياس مىباشند. با وجود نداشتن رخنمون گسترده به لحاظ داشتن کروميت، کانيهاى گروه پلاتين و… مىتواند در خورد توجه باشد.
فليشها و مولاسهاى ترشيارى که پوشش رويى پى سنگ را تشکيل مىدهند. نواحى واقع بين حاشيه شمالى استان تا سواحل درياى عمان را زير پوشش دارند. اين سنگها، در يک روند شمال به جنوب سن کمترى دارند. جوانترين آنها تواليهاى سست و کم سيمان آواريهاى پليوسن است که به ويژه نواحى نزديک به ساحل مکران را پوشاندهاند.
زون گسلى ميناب، در يک روند شمالى ـ جنوبى، سب گرديده تا در حد خاورى بخش مکران استان هرمزگان ساختارها دگر شکلى قابل توجه داشته باشند. ولى در ساير نواحى، ساختارهاى تکتونيکى روند خاورى ـ باخترى دارند که در نتيجه عملکرد گسلهاى تراستى به صورت منشورهاى فزآينده نابرجا به سمت جنوب حرکت کردهاند به همين دليل در بيشتر نواحى خدهاى منشورهاى فزآينده نابرجا به سمت جنوب حرکت کردهاند به همين دليل در بيشتر نواحى حدهاى زمينشناسى از نوع گسلهاى طولى است که روند آنها با چينهاى ناحيه همخوان و موازى است.
ب ـ پهنه زاگرس
نواحى واقع در شمال و خاور بندرعباس پايانه جنوب خاورى کوههاى زاگرس است که از دو زير پهنه زاگرس مرتفع و زاگرس چين خورده تشکيل شده است کهب ه بخش چين خهورده آن "هينترلند بندرعباس" نام داده شده است. تفاوت عمده اين دو زير پهنه، در بخش مربوط به استان هرمزگان، عمدتاً در راستاى تفاوتهاى ساختارياست ولى از نظر تواليهاى سنگى تفاوت جندانى ندارند. دو زير پهنه واحدهاى تکتونواستراتيگرافيک زير رامىتوان شناساييکرد.
اول، تواليهاى پلاتفرمى پر کامرين پسين ـ ترياس مياني. رديفهاى نمکى اين مجموعه (سرى نمکى هرمز) را مى توان به صورت تعداد زيادى گنبد نمکى در شمال و باختر بندرعباس ديد ولى واحدهاى مربوط به پالئوزوئيک عمدتاً در 40 کيلومترى شمال بندرعباس و در کوههاى گهکم و فراقون برونزد دارند. در اين برونزدها تواليهاى پالئوزوئيک کامل نيست و داشتن ايستهاى روبى بزرگ بين شيلهاى گراپتوليتدار سيلورين (سازند سر چاهان) و سنگ ماسههاى سفيد رنگ دونين (سازند فراقون) و همچنين وقفه رسوى بين سنگهاى دونين بالا و اواريهاى قاعده سازند کربناتى دالان به سن پرمين، به بزرگى حدود 70 ميليون سال از ويژگيهاى آن است.
دوم، رديفهاى کربناتى ژوراسيک کرتاسه بالائى که در کنتيننتال شلف اقيانوس "تتيس جوان انباشته شدهاند و امروزه، به ويژه بخش کرتاسه آن، در هسته تاقدسها برونزد دارند.
سوم، تواليهاى همزمان کوهزائى سنوزوئيک که ممکن است دريائى يا غيردريائى باشند.
بخش پائينى اين توالى کربناتهاى پلاتفرمى ائوسن و اوليو ـ ميوسن (سازندهاى جهرم و آسمارى) هستند که هستة پارهاى از تاقديسهاى بلند استان را مىسازند سنگهاى ميوسن بيشتر سکانسهاى آوارى هزمان باکوهزائىاند که در محيطهاى دريائى پسرونده، به سمت جنوب، رسوب کردهاند و در فرهنگ چينهشناسى زاگرس گروه فارس" نام داند.
گروه فارس با انباشتههاى گچى "سازند گچسران و يا هم ارزهاى آوارى آن (سازند رازک) آغاز مىشود و در پى آن مارنهاى دريائى سازند ميشان و بالاخره انباشتههاى آوارى قرمز رنگ سازند آغاجارى قرار دارد. جوانترين سنگهاى اين مجموعه انباشتههاى کنگلومرائى سازند بختيارى است که در نواحى کم ارتفاع تاقديسها و يا در هسته ناوديسها رخنمون دارد.
از نگاه تکتونيکى، ساختاها ناحيه بيشتر تناوبى از تاقديسها و ناوديسهاى موازىاند که روند عمومى آنها کم و بيش خاورى ـ باخترى است.
معهذا، در مجاورت با گنبدها نمکى سرى هرمز تغييراتى در روند چينها ديده مىشود. بيشترين تغيير در مجاورت گسل، شمال ـ جنوبى، ميناب ديده مىشود که حرکتها امتداد لغز و شيب لغز آن تغييرات قابل توجهى در روند چينها ايجاد نموده است.
در نواحى شمال ـ شمال باخترى و باختر استان هرمزگان عوامل مؤثر در چينخوردگى کماکان پويا هستند به همين دليل زمين حرکتهاى رو به بالا دارد که با فشردگى و کوتاه شدگى پوسته و در نتيجه تمرکز انرژى همراه است. رها شدن انرژى تقريباً دائمى است به همين لحاظ تکانهاى زمين به صورت زمين لرزه زياد است که گاهى، نظير زمين لرزه، باويرانى زياد و تلفات انسانى هراه مىباشد.
ج ـ پهنه ايران مرکزى
نواحى واقعى حاشيه شمالى استان هرمزگان (شمال حاجىآباد) ويژگيهاى زمينشناسى کاملاً متفاوتى با ساير بخشهاى استان دارد. ه گفته ديگر نواحى مورد نظر، به عنوان پايانه جنوب خاورى زون سنندج ـ سيرجان، نوعى گودى ژرف ميان بلوک ست که ه وسيله زون راندگى اصلى زاگرس از ساير قسمتهاى استان هرمزگان (زاگرس و مکران) جدا شده است.
دگرگون و دگر شکل بودن سنگها از خاصههاى اين بخش است که فراوانى سنگهاى آتشفشانى و تودهها نفوذى به سنهاى گوناگون، بر ويژگى آن مىافزايد.
پى سنگ اين ناحيه ممکن است از نوع اولترامافيکهاى دگرگونه باشد. سنگهاى پالئوزوئيک بيشتر دگرگونههاى انباشته شده بر روى پلاتفرمهاى ناپايدارند به همين لحاظ عموماً ساختهاى آشفته دارند. سنگهاى مزوزوئيک پايينى ( ترياس پسى ـ ژوراسيک ميانى) انباشتههاى شيلى گودهاى پويا هستند که داراى سنگهاى آتشفشانى فراوان مىباشند.
در اين بخش مجموعهاى از افيوليت و راديولاريتهاى نابرجا مربوط به نواحى خاکى وجود دارد که بيشتر به سن کرتاسه پسين مىباشند.
الگوى ساختارى حاکم بر اين ناحيه از نوع ساختمانهاى دوپلکس و راندگيهاى هم آغوشى بزرگ مقياس است که در اثر آن ورقهاى دگرگون شده و نادگرگونه به مقدار متفاوتى به سمت جنوب باختر جابجا و رانده شدهاند. فرآيندهاى دگرگونى، ماگماتيسم سبب گرديده تا توان معدنى اين بخش از استان هرمزگان در خور توجه باشد به همين علت است که بخش بيشتر معادن استان در اين قسمت پراکندهاند.