2013-10-10، 11:09
سنت
تجربهء ما در معتادان گمنام نشان داده است .
1 - هر يك از اعضاي معتادان گمنام فقط جزء كوچكي از كلّ است . نتيجتاً معتادان گمنام بايد به حيّات خود ادامه دهد . والا اكثر ما يقيناً خواهيم مرد . بنابر اين منافع مشترك ما در رأس قرار دارد و رفاه فردي بلافاصله بدنبال آن قرار مي گيرد .
2 - در ارتباط گروهيء ما فقط يك مرجع نهائي وجود دارد و آن خداوند مهرباني است كه خود را دروجدان گروه بيان كند ، پيشوايان ما خدمتگزاران صادقند و حكومت نمي كنند .
3 - عضويّت ما بايد تمام افرادي را كه مبتلا به اعتياد هستند در بر گيرد ، بنابراين به هيچ يك از كساني كه تمائل به بهبودي دارند جواب رد داده نخواهد شد و هرگز عضويّت ما به پول يا تمكّن بستگي نخواهد داشت . وقتي دو يا سه معتاد بمنظور هشياري دور هم جمع شوند ، ميتوانند خود را يك گروه معتادان گمنام بنامند ، مشروط بر آن كه بعنوان گروه به هيچ جا بستگي نداشته باشند .
4 - هر گروه در مورد مسائل مربوط بخود فقط بايد به وجدان گروه مراجعه كند و به هيچ مرجع ديگري جوابگو نباشد ، امّا در صورتيكه اين مسائل بر گروه هاي ديگر نيز تأثير بگذارد ، مشورت با آنها لازم است . هيچ كس يا گروه يا كميته ايالتي هرگز نبايد بدون مشورت با هيأت امناي كميته خدمات عمومي ، به اقدامي دست بزند كه اين اقدام تأثير مهمّي در سرنوشت معتادان گمنام داشته باشد . در مورد اين گونه مطالب منافع مشترك ما اولويت دارد .
5 - هر گروه معتادان گمنام بايد موجوديّت روحاني داشته باشد و تنها هدفش رساندن پيام خود به معتادان دردمند باشد .
6 - مسائل مالي ، ملكي و مرجعيّت بآساني ممكن است ما را از هدف روحاني و اصليء خود منحرف كند ، بنابراين بنظرما هر ملك قابل ملاحظه اي كه واقعاً مورد نياز باشد ، بايد بطور مجزّا بثبت برسد و اداره شود ، تا بدين ترتيب مسائل مالي از روحاني جدا باشد. گروه هاي معتادان گمنام هرگز نبايد وارد هيچ كار تجارتي شوند و اماكن مورد استفاده معتادان گمنام ،مانند كلوپها و بيمارستانهائيكه نياز به محلّ و مديريّت دارند ، بايد جداگانه اداره شوند تا گروه بتواند آزادانه و بدون تعهد در صورت لزوم با آنها قطع رابطه كند . اين گونه مؤسسات نبايد از نام معتادان گمنام استفاده كنند و ادارهء آنها بايد فقط در مسئوليّت كساني باشد كه از نظر مالي مؤسسات مذكور را تأمين ميكنند . براي كلوپها معمولاً مديرانيكه عضو معتادين گمنام هستند ترجيح داده مي شوند ، امّا بيمارستانها و مكانهاي بازسازي بايد كاملاً از معتادان گمنام مجزا باشند و تحت نظر پزشكي اداره شوند . با آنكه گروههاي معتادان گمنام ميتوانند با هركس همكاري كنند ، امّا اين همكاري هرگز نبايد بطور مستقيم به حدّ بستگي و يا تأئيد برسد . گروه هاي معتادان گمنام هرگز نبايد خود را به هيچ چيز وابسته كنند .
7 - گروه هاي معتادان گمنام بايد كاملاً خود كفا باشند و فقط از طريق كمك داوطلبانه اعضاي خود تأمين شوند . بنظر ما همه گروهها ، بايد هر چه زودتر خود را باين هدف برسانند . جمع آوري هرگونه اعانات خارجي چه از طريق گروه ها ، كلوپها ، بيمارستانها و يا مؤسسات ديگر با استفاده از نام معتادان گمنام بسيار خطرناك است . قبول كردن پيشكش هاي بزرگ و هرگونه اعانه اي كه نوعي تعهد بدنبال داشته باشد عاقلانه نيست . اگر موجوديهاي مالي معتادان گمنام ، بدون هدف مشخصي رويهم انباشته شود و مقدار آن از ذخيره معيّني بالاتر رود باعث نگراني ما ميشود . تجربه بارها به ما نشان داده است كه هيچ چيز باندازهء كشمكش هاي مالي و مرجعيّت نميتواند ميراث روحاني ما را به خطر اندازد .
8 - معتادان گمنام بايد براي هميشه غير حرفه اي باقي بمانند . مفهوم حرفه اي از نظر ما مددكاري يا مشاوره با معتادين در مقابل پول و يا بعنوان شغل است . امّا ما ميتوانيم معتادين را استخدام كنيم تا همان خدماتي را انجام دهند كه در صورت نبودن آنها به غير معتادين واگذار ميشود . براي اين گونه خدمات مخصوص ميتوان حقوق مناسب پرداخت كرد ، امّا براي كار دوازدهم قدم معمولي ، هرگز نميتوان مزدي پرداخت .
9 - هر گروه معتادان گمنام به حداقل تشكيلات و سازمان نياز دارد و بهتر است رهبريء گروه بين اعضإ در گردش باشد . گروههاي بزرگ ميتوانند منشي انتخاب كنند . گروههاي بزرگتري هم كه در مناطق پر جمعيّت هستند ميتوانند دفتر مركزي يا دفتر ارتباطات تشكيل دهند . براي اين گونه دفاتر معمولاً يك منشي تمام وقت استخدام ميكنند . هئيت امناي مركز خدمات عمومي ما در واقع كميته خدمات عمومي معتادان گمنام هستند . آنها نگهبانان سنّّت هاي معتادان گمنام و دريافت كنندگان اعانات داوطلبانهء ما ميباشند ،از طريق اين اعانات مخارج دفتر خدمات عموميء معتادان گمنام تأمين ميشود . كميته هئات امنااز طرف گروهها اجازه دارد روابط عموميء ما را در مجموع اداره كند و تماميّت و كمال مجلّه اصليء جمعيّت ما را تضمين نمايد . آرمان تماميء اين نمايندگي ها خدمت است و خدمتگزاران مورد اعتماد و با تجربهء ما در واقع پيشوايان حقيقيء ما هستند . آنها از سمت هاي خود بعنوان پايگاه مرجعيّت استفاده نميكنند آنها حكومت نمي كنند و كليد ثمر بخشيء آن احترام به هستي است .
10 - گروهها و يا اعضاي آنها بطريقي كه جمعيّت معتادان گمنام درگير شود هرگز نبايد هيچ عقيده اي در مورد مسائل بحث انگيز خارجي ابراز كنند . بخصوص در مسائل سياسي، مسائل مربوط به موّاد ( تخديري ، سكر آور ، روان گردان ) و فرقه هاي مذهبي ، گروههاي معتادان گمنام با هيچكس هيچگونه مخالفتي ندارند و در مورد اين گونه مسائل نميتوانند هيچگونه عقيده اي ابراز كنند .
11 - برخورد اجتماعيء ما در سطح عمومي بايد با رعايت گمناميء شخصي همراه باشد . بنظر ما اعضاي معتادان گمنام بايد از تبليغات پر سروصدا پرهيز كنند . اسامي و تصاوير ما بعنوان اعضإ معتادان گمنام نبايد از راديو يا فيلم پخش شود . و يا در روزنامه و امثال آن به چاپ برسد . روابط عموميء ما بايد بنا بر اصل جاذبه باشد نه تبليغ . ما هرگز نياز به تعريف از خود نداريم و بهتر است بگذاريم دوستانمان ما را توصيه كنند .
12 - ما اعضاي معتادان گمنام اعتقاد داريم اصل گمنامي از لحاظ روحاني اهميّت فراواني دارد و ياد آور آن است كه اصول اخلاقي را به غرائض شخصي ترجيح دهيم . فروتنيء واقعي را در زندگيء خود حقيقتاً رعايت كنيم و هميشه مراقب باشيم كه محبّت هاي بزرگي كه شامل حالمان شده است باعث ضايع شدنمان نشود و تا ابد در حالت شكر گذاري از آفريدگار خود باقي بمانيم
تجربهء ما در معتادان گمنام نشان داده است .
1 - هر يك از اعضاي معتادان گمنام فقط جزء كوچكي از كلّ است . نتيجتاً معتادان گمنام بايد به حيّات خود ادامه دهد . والا اكثر ما يقيناً خواهيم مرد . بنابر اين منافع مشترك ما در رأس قرار دارد و رفاه فردي بلافاصله بدنبال آن قرار مي گيرد .
2 - در ارتباط گروهيء ما فقط يك مرجع نهائي وجود دارد و آن خداوند مهرباني است كه خود را دروجدان گروه بيان كند ، پيشوايان ما خدمتگزاران صادقند و حكومت نمي كنند .
3 - عضويّت ما بايد تمام افرادي را كه مبتلا به اعتياد هستند در بر گيرد ، بنابراين به هيچ يك از كساني كه تمائل به بهبودي دارند جواب رد داده نخواهد شد و هرگز عضويّت ما به پول يا تمكّن بستگي نخواهد داشت . وقتي دو يا سه معتاد بمنظور هشياري دور هم جمع شوند ، ميتوانند خود را يك گروه معتادان گمنام بنامند ، مشروط بر آن كه بعنوان گروه به هيچ جا بستگي نداشته باشند .
4 - هر گروه در مورد مسائل مربوط بخود فقط بايد به وجدان گروه مراجعه كند و به هيچ مرجع ديگري جوابگو نباشد ، امّا در صورتيكه اين مسائل بر گروه هاي ديگر نيز تأثير بگذارد ، مشورت با آنها لازم است . هيچ كس يا گروه يا كميته ايالتي هرگز نبايد بدون مشورت با هيأت امناي كميته خدمات عمومي ، به اقدامي دست بزند كه اين اقدام تأثير مهمّي در سرنوشت معتادان گمنام داشته باشد . در مورد اين گونه مطالب منافع مشترك ما اولويت دارد .
5 - هر گروه معتادان گمنام بايد موجوديّت روحاني داشته باشد و تنها هدفش رساندن پيام خود به معتادان دردمند باشد .
6 - مسائل مالي ، ملكي و مرجعيّت بآساني ممكن است ما را از هدف روحاني و اصليء خود منحرف كند ، بنابراين بنظرما هر ملك قابل ملاحظه اي كه واقعاً مورد نياز باشد ، بايد بطور مجزّا بثبت برسد و اداره شود ، تا بدين ترتيب مسائل مالي از روحاني جدا باشد. گروه هاي معتادان گمنام هرگز نبايد وارد هيچ كار تجارتي شوند و اماكن مورد استفاده معتادان گمنام ،مانند كلوپها و بيمارستانهائيكه نياز به محلّ و مديريّت دارند ، بايد جداگانه اداره شوند تا گروه بتواند آزادانه و بدون تعهد در صورت لزوم با آنها قطع رابطه كند . اين گونه مؤسسات نبايد از نام معتادان گمنام استفاده كنند و ادارهء آنها بايد فقط در مسئوليّت كساني باشد كه از نظر مالي مؤسسات مذكور را تأمين ميكنند . براي كلوپها معمولاً مديرانيكه عضو معتادين گمنام هستند ترجيح داده مي شوند ، امّا بيمارستانها و مكانهاي بازسازي بايد كاملاً از معتادان گمنام مجزا باشند و تحت نظر پزشكي اداره شوند . با آنكه گروههاي معتادان گمنام ميتوانند با هركس همكاري كنند ، امّا اين همكاري هرگز نبايد بطور مستقيم به حدّ بستگي و يا تأئيد برسد . گروه هاي معتادان گمنام هرگز نبايد خود را به هيچ چيز وابسته كنند .
7 - گروه هاي معتادان گمنام بايد كاملاً خود كفا باشند و فقط از طريق كمك داوطلبانه اعضاي خود تأمين شوند . بنظر ما همه گروهها ، بايد هر چه زودتر خود را باين هدف برسانند . جمع آوري هرگونه اعانات خارجي چه از طريق گروه ها ، كلوپها ، بيمارستانها و يا مؤسسات ديگر با استفاده از نام معتادان گمنام بسيار خطرناك است . قبول كردن پيشكش هاي بزرگ و هرگونه اعانه اي كه نوعي تعهد بدنبال داشته باشد عاقلانه نيست . اگر موجوديهاي مالي معتادان گمنام ، بدون هدف مشخصي رويهم انباشته شود و مقدار آن از ذخيره معيّني بالاتر رود باعث نگراني ما ميشود . تجربه بارها به ما نشان داده است كه هيچ چيز باندازهء كشمكش هاي مالي و مرجعيّت نميتواند ميراث روحاني ما را به خطر اندازد .
8 - معتادان گمنام بايد براي هميشه غير حرفه اي باقي بمانند . مفهوم حرفه اي از نظر ما مددكاري يا مشاوره با معتادين در مقابل پول و يا بعنوان شغل است . امّا ما ميتوانيم معتادين را استخدام كنيم تا همان خدماتي را انجام دهند كه در صورت نبودن آنها به غير معتادين واگذار ميشود . براي اين گونه خدمات مخصوص ميتوان حقوق مناسب پرداخت كرد ، امّا براي كار دوازدهم قدم معمولي ، هرگز نميتوان مزدي پرداخت .
9 - هر گروه معتادان گمنام به حداقل تشكيلات و سازمان نياز دارد و بهتر است رهبريء گروه بين اعضإ در گردش باشد . گروههاي بزرگ ميتوانند منشي انتخاب كنند . گروههاي بزرگتري هم كه در مناطق پر جمعيّت هستند ميتوانند دفتر مركزي يا دفتر ارتباطات تشكيل دهند . براي اين گونه دفاتر معمولاً يك منشي تمام وقت استخدام ميكنند . هئيت امناي مركز خدمات عمومي ما در واقع كميته خدمات عمومي معتادان گمنام هستند . آنها نگهبانان سنّّت هاي معتادان گمنام و دريافت كنندگان اعانات داوطلبانهء ما ميباشند ،از طريق اين اعانات مخارج دفتر خدمات عموميء معتادان گمنام تأمين ميشود . كميته هئات امنااز طرف گروهها اجازه دارد روابط عموميء ما را در مجموع اداره كند و تماميّت و كمال مجلّه اصليء جمعيّت ما را تضمين نمايد . آرمان تماميء اين نمايندگي ها خدمت است و خدمتگزاران مورد اعتماد و با تجربهء ما در واقع پيشوايان حقيقيء ما هستند . آنها از سمت هاي خود بعنوان پايگاه مرجعيّت استفاده نميكنند آنها حكومت نمي كنند و كليد ثمر بخشيء آن احترام به هستي است .
10 - گروهها و يا اعضاي آنها بطريقي كه جمعيّت معتادان گمنام درگير شود هرگز نبايد هيچ عقيده اي در مورد مسائل بحث انگيز خارجي ابراز كنند . بخصوص در مسائل سياسي، مسائل مربوط به موّاد ( تخديري ، سكر آور ، روان گردان ) و فرقه هاي مذهبي ، گروههاي معتادان گمنام با هيچكس هيچگونه مخالفتي ندارند و در مورد اين گونه مسائل نميتوانند هيچگونه عقيده اي ابراز كنند .
11 - برخورد اجتماعيء ما در سطح عمومي بايد با رعايت گمناميء شخصي همراه باشد . بنظر ما اعضاي معتادان گمنام بايد از تبليغات پر سروصدا پرهيز كنند . اسامي و تصاوير ما بعنوان اعضإ معتادان گمنام نبايد از راديو يا فيلم پخش شود . و يا در روزنامه و امثال آن به چاپ برسد . روابط عموميء ما بايد بنا بر اصل جاذبه باشد نه تبليغ . ما هرگز نياز به تعريف از خود نداريم و بهتر است بگذاريم دوستانمان ما را توصيه كنند .
12 - ما اعضاي معتادان گمنام اعتقاد داريم اصل گمنامي از لحاظ روحاني اهميّت فراواني دارد و ياد آور آن است كه اصول اخلاقي را به غرائض شخصي ترجيح دهيم . فروتنيء واقعي را در زندگيء خود حقيقتاً رعايت كنيم و هميشه مراقب باشيم كه محبّت هاي بزرگي كه شامل حالمان شده است باعث ضايع شدنمان نشود و تا ابد در حالت شكر گذاري از آفريدگار خود باقي بمانيم