2014-02-01، 01:37
24 آذر
گاهی فکرم را به فردا متمرکز میکنم، در اعماق وجودم از پيشرفتم رضايت ندارم. هنوز در مورد حل مسائل و برخورد با مشكلات و رويارويي با واقعيتهای زندگی دچار سردرگمي ميشوم. امروز با در نظر گرفتن عمق بيماري عادتهای ناسالم و نواقص شخصیتی و کمبودهای اخلاقيم و جدي بودن صدمات بيماريم، در برخورد با مشكلات به خودم و عملكردم شك و ترديد دارم. ترس هرروز قبل از من بیدار میشود و حتی در خواب با من است. گاهی احتمال ميدهم كه در اجرای بعضي از اصول خودیاری برنامه كوتاهي ميكنم. با ترازگیری روزانه متوجه میشوم که فقط به خودم کوتاهی کردهام. نتايج عدم درك كافي و يا سهل انگاري در كاركرد قدمهاي خودیاری، به مرور باعث دلزدگي و خستگي از اصول برنامه ميشود. آيا امروز تصميم دارم كه در جلسات مشاركت كرده و از تجربيات و نیازهای خود صحبت كنم؟ آيا امروز در مشاركت دوستان در آرامش و دقت كامل به صحبتهاي آنها گوش ميسپارم؟ آيا ميدانم كه اين رهنمودها و قدمها در عرصههاي مختلف زندگي باعث رُشد و پيشرفت من خواهند بود؟ درك كردهام كه رُشد من در برنامه، باعث پيشرفت معنوي من ميشود!
به خود بیمارت متكي نباش!
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست