2015-01-02، 03:21
عشق به تنهایی برای موفقیت یک رابطه کافی نیست. دادگاههای طلاق پر از کسانی است که عاشق یکدیگرند.
برای مثال اگر من با شما نا شایست رفتار کنم عشق من به چه دردتان می خورد؟ بی ارزش است. اگر بخواهم رابطه ام با
شما عالی باشد ، لازم است اطمینان حاصل کنم که شما مورد عشق بودن را احساس می کنید.
پس چه چیزی تجربه عشق را می آفریند؟ عشق با هدیه دادن پذیرش و قدردانی به وجود می آید. توجه کنید که وقتی کسی
واقعا شما را می پذیرد و قدر می داند چه حس می کنید. احساس فوق العاده ای است. در مورد خودتان و طرف مقابل
احساس بهتری می یابید.
هنگامی هم که شما کس دیگری را می پذیرید و قدردانی می کنید همین رخ می دهد. آن شخص در مورد زندگی و شما
احساس بهتری می کند.سپس شما در مورد آن شخص احساس بهتری می کنید و سپس او هم در مورد شما احساس
بهتری می کند.شما خیلی زود یک چرخه عشق، حمایت و نیرو بخشیدن به یکدیگر می آفرینید
ببینید وقتی کسی شما را محاکمه می کند یا از شما انتقاد می کند چه احساس می کنید. آزرده می شوید. دیوارهای
حفاظتی دور خود می کشید و شما هم در مقابل نا پذیرا می شوید.
هنگامی که شما هم کسی را آنگونه که هست نمی پذیرید همین رخ می دهد. آن شخص ناراحت شده و ناراحتی را به شما
هم باز می گرداند. سپس شما از شخص مقابل رنجیده تر می شوید و او هم از شما رنجیده تر می شود. نا دانسته شما
چرخه ای از درگیری، آزردگی ،حمله و دست کشیدن از یکدیگر به وجود آورده اید.
هر بار که با شخص دیگری برخورد می کنید یا عشق می آفرینید یا آن را نابود می کنید و از هر دستی می دهید از همان
دست پس می گیرید.پس اگر زندگی با عشق می خواهید باید عشق ببخشید.
متاسفانه گفتن آن ساده تر از عمل کردن به آن است. برخی مردم را خیلی سخت می شود پذیرفت. خوشبختانه پذیرش
چیزی جز تسلیم به واقعیت نیست. مردم همان گونه ای هستند که هستند چه شما خوشتان بیاید چه نیاید.
پدیرش یک شخص به این معنا نیست که باید او را دوست بدارید یا با او زندگی کنید. می توانید کسی را بپذیرید ولی با او وقت نگذرانید.
تمام آنچه باید انجام دهید آن است که به واقعیت آنگونه که هست تسلیم شوید و به آن شخص به عنوان یک انسان نیرو
ببخشید. هنگامیکه به اطرافیانتان نیرو می بخشید زندگی پر عشقی می آفرینید.
برای مثال اگر من با شما نا شایست رفتار کنم عشق من به چه دردتان می خورد؟ بی ارزش است. اگر بخواهم رابطه ام با
شما عالی باشد ، لازم است اطمینان حاصل کنم که شما مورد عشق بودن را احساس می کنید.
پس چه چیزی تجربه عشق را می آفریند؟ عشق با هدیه دادن پذیرش و قدردانی به وجود می آید. توجه کنید که وقتی کسی
واقعا شما را می پذیرد و قدر می داند چه حس می کنید. احساس فوق العاده ای است. در مورد خودتان و طرف مقابل
احساس بهتری می یابید.
هنگامی هم که شما کس دیگری را می پذیرید و قدردانی می کنید همین رخ می دهد. آن شخص در مورد زندگی و شما
احساس بهتری می کند.سپس شما در مورد آن شخص احساس بهتری می کنید و سپس او هم در مورد شما احساس
بهتری می کند.شما خیلی زود یک چرخه عشق، حمایت و نیرو بخشیدن به یکدیگر می آفرینید
ببینید وقتی کسی شما را محاکمه می کند یا از شما انتقاد می کند چه احساس می کنید. آزرده می شوید. دیوارهای
حفاظتی دور خود می کشید و شما هم در مقابل نا پذیرا می شوید.
هنگامی که شما هم کسی را آنگونه که هست نمی پذیرید همین رخ می دهد. آن شخص ناراحت شده و ناراحتی را به شما
هم باز می گرداند. سپس شما از شخص مقابل رنجیده تر می شوید و او هم از شما رنجیده تر می شود. نا دانسته شما
چرخه ای از درگیری، آزردگی ،حمله و دست کشیدن از یکدیگر به وجود آورده اید.
هر بار که با شخص دیگری برخورد می کنید یا عشق می آفرینید یا آن را نابود می کنید و از هر دستی می دهید از همان
دست پس می گیرید.پس اگر زندگی با عشق می خواهید باید عشق ببخشید.
متاسفانه گفتن آن ساده تر از عمل کردن به آن است. برخی مردم را خیلی سخت می شود پذیرفت. خوشبختانه پذیرش
چیزی جز تسلیم به واقعیت نیست. مردم همان گونه ای هستند که هستند چه شما خوشتان بیاید چه نیاید.
پدیرش یک شخص به این معنا نیست که باید او را دوست بدارید یا با او زندگی کنید. می توانید کسی را بپذیرید ولی با او وقت نگذرانید.
تمام آنچه باید انجام دهید آن است که به واقعیت آنگونه که هست تسلیم شوید و به آن شخص به عنوان یک انسان نیرو
ببخشید. هنگامیکه به اطرافیانتان نیرو می بخشید زندگی پر عشقی می آفرینید.
خدایا چه کسی تو رادراغوش گرفته که اینچنین ارامی؟ Д Ŧ Ŀ ã s