2013-10-31، 09:51
صمیمیت به معنی مشارکت کردن عمیقترین افکار و احساسات خود با انسانی دیگر است. بسیاری از ما تشنه دوستی و عشقی هستیم که صمیمیت به ارمغان میآورد، اما این چیزها بدون تلاش حاصل نمیشود. در دوران اعتیاد فعال آموختیم که از خود در برابر دیگران محافظت کنیم تا مبادا مصرف ما را تهدید کنند. در دوران بهبودی نحوه اعتماد کردن به دیگران را یاد میگیریم. صمیمیت مستلزم این است که حالتهای تدافعی خود را کاهش دهیم. برای احساس مودتی که صمیمیت به ارمغان میآورد، باید به دیگران اجازه دهیم به ما نزدیک شوند—مای واقعی.
اگر قرار است درونیترین ضمیر خود را با دیگران در میان بگذاریم، ابتدا باید درباره اینکه این درونیترین ضمیر واقعاً چگونه است، عقیدهای داشته باشیم. برای اینکه بفهمیم واقعاً چه کسی هستیم، واقعاً چه چیزی میخواهیم و واقعاً چگونه احساس میکنیم، زندگی خود را به طور منظم بررسی میکنیم. سپس، بر اساس ترازنامههای منظمی که از خود تهیه کردهایم، باید تا حد امکان کاملاً و دائماً با دوستان خود صداقت داشته باشیم.
صمیمیت بخشی از زندگی است و بنابراین بخشی از پاک زندگی کردن است و صمیمیت مانند هر چیزی در بهبودی بهای خود را دارد. بررسی دردناک خویشتن که لازمه صمیمیت است، میتواند کار دشواری باشد. صداقت کامل در صمیمیت نیز اغلب پیچیدگیهای خود را به همراه دارد. اما رهایی از انزوا و تنهایی که صمیمیت به ارمغان میآورد، واقعاً ارزش سعی و تلاش را دارد.
فقط برای امروز: برای رهایی از تنهایی و انزوایی که صمیمیت به ارمغان میآورد، تلاش میکنم. امروز، از طریق تهیه ترازنامهای شخصی، "من واقعی" را میشناسم و صداقت داشتن کامل با دیگران را تمرین میکنم.
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست