2013-10-10، 08:06
"اراده خداوند "
آگاهی و دانشی که ما از طریق دعا و مراقبه بوجود می آید شمه ای از خواست و اراده خداوند برای ما می باشد . کل هدف ما از دعا و مراقبه این است که جویای آگاهی از اراده نیروی برتر برای خود و البته قدرت اجرایش شویم . اما اولین کاری که نیاز است انجام دهیم شناسایی هدفی است که خداوند برایمان در زندگی تعیین کرده است .
به مقدار زیادی روشن بینی نیاز است تا بتوانیم اراده خداوند را درک کنیم . اکثر ما درمی یابیم که راحت تر است تا تشخیص دهیم ک هچه چیز های خواست و اراده خداوند برای مانیست تا اینکه تشخیص دهیم چه چیز هایی خواست و اراده او هست که اصلاً ایرادی هم ندارد . در واقع این خود شروع بسیار خوب است که می تواند ما را به سمت اگاهی بیشتر از خوست و اراد خداوند برای ما رهنمون سازد . اول از همه و واضحتر از همه این است که خواست و اراده خداوند برای ما این نیست که لغزش کنیم . ما می توانیم این واقعیت ساده را بسط دهیم و به این نتیجه برسیم که انجام هر کاری که ممکن است منتهی به لغزش ما شود نیز خواست واراده خداوند یرای ما نمی باشد . لازم نیست که در این مورد زیاد تحلیل کنیم و در مورد کارهای روزمره خود حساس شویم و شک کنیم کهآیا ممکن است باعث لغزش ما شوند یا نه . عوض این کار می توانیم خیلی راحت از دانشی که در مورد خود و الگوهای رفتاریمان از طریق کارکرد قدمهای چهار تا نه تدست اورده ایم استفاده کنیم و بیشترین سعی خود را بکنیم تا از الگوهای رفتاری مخرب اجتناب نماییم . کشف می کنیم که دیگر قادر نیستیم از حربه وامتیاز (( عمل از روی نواقص )) سود ببریم . ما نمی توانیم با این فکر که (( فقط همین یک دفعه سوءاستفاده می کنم و بعد از آن ترازنامه می نویسم و با راهنمایم صحبت می کنم و نهایتاً جبران خسارت می کنم )) با مسائل روبرو شویم . اگر اینگونه عمل کنیم ، نه تنها در شرایط خطراکی هستیم بلکه داریم اگاهانه و از روی عمد تصمیم می گیریم که بر علیه خواست و اراده خداوند عمل کنیم . البته بسیاری از اوقات ما بطور نااگاهانه از روی نواقص خود عمل می کنیم ، اما شرایطی که ما در آن آگاهانه و از روی عمد رفتار مخربی را پیش می گیریم است که نگران کننده می باشد .
در قدم سوم ما حد و مرز باریکی که پیگیری صادقانه و فروتنانه اهداف را از سوءاستفاده زیرکانه و نتایج اجتاری جدا می کند شناسایی کردیم . حال با تجاربی که از طریق کارکرد قدمهای متعاقب آن بدست آورده ایم بهتر می توانیم این حد ومرز را شناسایی کنیم و در طرف درست آن قرار گیریم . وقتی که بدنبال آن چیزهایی که می خواهیم هستیم لازم است تا دائم فاصله خود با این مرز را اندازه بگیریم . برای مثال ممکن است تصمیم بگیریم که رابطه عاشقانه ای برقرار کنیم . این مسئله هیچ اشکالی ندارد ، به شرط اینکه انگیزه ما معنوی باشد و تفاوت بین اراده خودمان و اراده خداوند را دائم در نظر داشته باشیم . اما اگر در این شرایط دروغ بگویم تا خود را جذاب تر جلوه دهیم ، یا دروغ بگویم تا بلهوسی خود را ارضاء کنیم ، آن وقت از روی اراده خود عمل کرده ایم و اگر صادقانه درباره خود صحبت کنیم به احتمال زیاد پیگیر اراده خداوند شده ایم . اگر در رابطه ای سعی کنیم طرف مقابل را به چیزی که نیست تغییر دهیم ،داریم از روی اراده شخصی خود عمل می کنیم . از طرف دیگر اگر از قبل مشخصات خاصی برای شریک زندگی خود در نظر گرفته باشیم و حال طرف مقابل ما بدون هیچ دخالتی از سوی ما دارای همان مشخصات است . احتمالاً در حال تجربه اراده خداند هستیم . به این شکل است که ما می توانیم بگوییم آیا رابطه ای طبق خواست و اراده خداوند هست یا نه . یابرای مثال ما خواهان گرفتن مدرک تحصیلی هستیم . آیا حاضریم برای بدست آوردنش در امتحان مربوطه تقلب کنیم ؟ انجام چنین کاری یک هدف ارزشمند را به عملی از روی اراده شخصی تبدیل می کند . اجتناب از عمل بر روی اراده شخصی مهمترین دلیل ما برای دعا جهت آگاهی از اراده خداوند و قدرت انجام آن می باشد .
· چند مثال از مواقعی که در زندگی روی اراده شخصی خود عمل کرده اید بنویسید ؟ نتایج انها چه بود ؟
· چند مثل از مواقعی که در زندگی کردید تا اراده خود را با اراده خداوند منطبق کنید بنویسید؟ نتایج آنها چه بود ؟
همانگونه که در کتاب چگونگی عملکرد آمده ، خواست و اراده خداوند برای ما این است که توانایی زندگی کردن توأم با وقار و احترام راداشته باشیم ، خود و دیگران را دوست داشته باشیم ، بخندیم و از زیبایی محیط اطرافمان لذت ببریم . صمیمانه آمال و آرزوهایمان در زندگی دارند به واقعیت می پیوندند . نعمتهایی که نمی توان برایشان قیمتی متصور شد دیگر از دسترس ما دور نیستند . همه اینها در حقیقت ذات و واقعیت خواست و اراده خداوند برای ما می باشند . اگر در داشتن زندگی هدفمند و باوقار ، ثبات قدم داشته باشیم ، آن وقت تصویر شخصی ما از اراده خداوند می تواند در چگونگی اوضاع زندگی مان بروز کند . برای مثال ،کمک به دیگران برای پاک ماندن و بهبود پیدا کردن ، نمونه خوبی برای توصیف هدفمند بودن است . راههای شخصی و متفاوتی که ما می توانیم از بین انها انتخاب کنیم ، از این قرار است : راهنما شدن ، مشارکت با تازه واردان در جلسات ، پیام رسانی به زندانها ، همکاری با افراد حرفه ای جهت توسعه برنامه هایی که معتادان بیشتری را به NA رهنمون می سازد .
· چند مثال در مورد اینکه چگونه هدفمند و با وقار زندگی می کنید بزنید .
· تصویرم از اراده خداوند برای من چیست ؟
آگاهی و دانشی که ما از طریق دعا و مراقبه بوجود می آید شمه ای از خواست و اراده خداوند برای ما می باشد . کل هدف ما از دعا و مراقبه این است که جویای آگاهی از اراده نیروی برتر برای خود و البته قدرت اجرایش شویم . اما اولین کاری که نیاز است انجام دهیم شناسایی هدفی است که خداوند برایمان در زندگی تعیین کرده است .
به مقدار زیادی روشن بینی نیاز است تا بتوانیم اراده خداوند را درک کنیم . اکثر ما درمی یابیم که راحت تر است تا تشخیص دهیم ک هچه چیز های خواست و اراده خداوند برای مانیست تا اینکه تشخیص دهیم چه چیز هایی خواست و اراده او هست که اصلاً ایرادی هم ندارد . در واقع این خود شروع بسیار خوب است که می تواند ما را به سمت اگاهی بیشتر از خوست و اراد خداوند برای ما رهنمون سازد . اول از همه و واضحتر از همه این است که خواست و اراده خداوند برای ما این نیست که لغزش کنیم . ما می توانیم این واقعیت ساده را بسط دهیم و به این نتیجه برسیم که انجام هر کاری که ممکن است منتهی به لغزش ما شود نیز خواست واراده خداوند یرای ما نمی باشد . لازم نیست که در این مورد زیاد تحلیل کنیم و در مورد کارهای روزمره خود حساس شویم و شک کنیم کهآیا ممکن است باعث لغزش ما شوند یا نه . عوض این کار می توانیم خیلی راحت از دانشی که در مورد خود و الگوهای رفتاریمان از طریق کارکرد قدمهای چهار تا نه تدست اورده ایم استفاده کنیم و بیشترین سعی خود را بکنیم تا از الگوهای رفتاری مخرب اجتناب نماییم . کشف می کنیم که دیگر قادر نیستیم از حربه وامتیاز (( عمل از روی نواقص )) سود ببریم . ما نمی توانیم با این فکر که (( فقط همین یک دفعه سوءاستفاده می کنم و بعد از آن ترازنامه می نویسم و با راهنمایم صحبت می کنم و نهایتاً جبران خسارت می کنم )) با مسائل روبرو شویم . اگر اینگونه عمل کنیم ، نه تنها در شرایط خطراکی هستیم بلکه داریم اگاهانه و از روی عمد تصمیم می گیریم که بر علیه خواست و اراده خداوند عمل کنیم . البته بسیاری از اوقات ما بطور نااگاهانه از روی نواقص خود عمل می کنیم ، اما شرایطی که ما در آن آگاهانه و از روی عمد رفتار مخربی را پیش می گیریم است که نگران کننده می باشد .
در قدم سوم ما حد و مرز باریکی که پیگیری صادقانه و فروتنانه اهداف را از سوءاستفاده زیرکانه و نتایج اجتاری جدا می کند شناسایی کردیم . حال با تجاربی که از طریق کارکرد قدمهای متعاقب آن بدست آورده ایم بهتر می توانیم این حد ومرز را شناسایی کنیم و در طرف درست آن قرار گیریم . وقتی که بدنبال آن چیزهایی که می خواهیم هستیم لازم است تا دائم فاصله خود با این مرز را اندازه بگیریم . برای مثال ممکن است تصمیم بگیریم که رابطه عاشقانه ای برقرار کنیم . این مسئله هیچ اشکالی ندارد ، به شرط اینکه انگیزه ما معنوی باشد و تفاوت بین اراده خودمان و اراده خداوند را دائم در نظر داشته باشیم . اما اگر در این شرایط دروغ بگویم تا خود را جذاب تر جلوه دهیم ، یا دروغ بگویم تا بلهوسی خود را ارضاء کنیم ، آن وقت از روی اراده خود عمل کرده ایم و اگر صادقانه درباره خود صحبت کنیم به احتمال زیاد پیگیر اراده خداوند شده ایم . اگر در رابطه ای سعی کنیم طرف مقابل را به چیزی که نیست تغییر دهیم ،داریم از روی اراده شخصی خود عمل می کنیم . از طرف دیگر اگر از قبل مشخصات خاصی برای شریک زندگی خود در نظر گرفته باشیم و حال طرف مقابل ما بدون هیچ دخالتی از سوی ما دارای همان مشخصات است . احتمالاً در حال تجربه اراده خداند هستیم . به این شکل است که ما می توانیم بگوییم آیا رابطه ای طبق خواست و اراده خداوند هست یا نه . یابرای مثال ما خواهان گرفتن مدرک تحصیلی هستیم . آیا حاضریم برای بدست آوردنش در امتحان مربوطه تقلب کنیم ؟ انجام چنین کاری یک هدف ارزشمند را به عملی از روی اراده شخصی تبدیل می کند . اجتناب از عمل بر روی اراده شخصی مهمترین دلیل ما برای دعا جهت آگاهی از اراده خداوند و قدرت انجام آن می باشد .
· چند مثال از مواقعی که در زندگی روی اراده شخصی خود عمل کرده اید بنویسید ؟ نتایج انها چه بود ؟
· چند مثل از مواقعی که در زندگی کردید تا اراده خود را با اراده خداوند منطبق کنید بنویسید؟ نتایج آنها چه بود ؟
همانگونه که در کتاب چگونگی عملکرد آمده ، خواست و اراده خداوند برای ما این است که توانایی زندگی کردن توأم با وقار و احترام راداشته باشیم ، خود و دیگران را دوست داشته باشیم ، بخندیم و از زیبایی محیط اطرافمان لذت ببریم . صمیمانه آمال و آرزوهایمان در زندگی دارند به واقعیت می پیوندند . نعمتهایی که نمی توان برایشان قیمتی متصور شد دیگر از دسترس ما دور نیستند . همه اینها در حقیقت ذات و واقعیت خواست و اراده خداوند برای ما می باشند . اگر در داشتن زندگی هدفمند و باوقار ، ثبات قدم داشته باشیم ، آن وقت تصویر شخصی ما از اراده خداوند می تواند در چگونگی اوضاع زندگی مان بروز کند . برای مثال ،کمک به دیگران برای پاک ماندن و بهبود پیدا کردن ، نمونه خوبی برای توصیف هدفمند بودن است . راههای شخصی و متفاوتی که ما می توانیم از بین انها انتخاب کنیم ، از این قرار است : راهنما شدن ، مشارکت با تازه واردان در جلسات ، پیام رسانی به زندانها ، همکاری با افراد حرفه ای جهت توسعه برنامه هایی که معتادان بیشتری را به NA رهنمون می سازد .
· چند مثال در مورد اینکه چگونه هدفمند و با وقار زندگی می کنید بزنید .
· تصویرم از اراده خداوند برای من چیست ؟