2013-11-06، 08:42
قدم دوم
به مرور ایمان آوردیم که یک نیروی برتر از خودمان می تواند سلامت عقل را به ما بازگرداند.
اصل اساسی روحانی مطرح شده در قدم دوم به این موضوع اشاره می کند که یک قدرت برتر از خودمان، ما را به بازگردانیدن سلامت عقل امیدوار می سازد. اعم از اینکه با یک فرد الکلی زندگی کنیم و یا زندگی نکنیم.
مجدداً قدم دوم بر این نکته تأئید می کند که هر چند ممکن است ضعیف باشیم. اما علاج ناپذیر و تنها نیستیم. برای بسیاری از ما، درک یک نیروی برتر از خودمان مشکل است. برخی اساساً بر این عقیده هستند که ما از یک موضوع مذهبی صحبت می کنیم، در صورتی که این طور نیست. ما از یک قدرت دوستانه، حامی و پرورش دهنده یاد می کنیم که ما را در قبال اثرات زندگی کردن با بیماری الکلیسم راهنمایی می کند.
قدم دوم اغلب برای یاد آوری جمله «ایمان آوردیم» مفید است. همانند تمام قدم ها، این قدم بازگو کننده تجربیات تمام افرادی است که قبل از ما آمده اند و نشان می دهد که ما قادر خواهیم بود برای اوضاع سخت و دشوارمان، پاسخ های قاطع و روشن بیابیم. تعدادی از ما وقتی اولین بار به جلسات قدم گذاشتیم معتقد بودیم که یک نیروی برتر از خودمان می توانست خوبی ها را به زندگی مان بیاورد. اگر چنین بود، پس چرا ما اینقدر غمگین و سردرگم بودیم؟ رشد معنوی ما به اندازه کافی شکوفایی افکار را مورد توجه قرار می دهد، بطوریکه در حل مشکلات می تواند به ما کمک کند. ما به تجربیات دیگران گوش می کنیم و خواهان آن چیزی هستیم که آنها دارند: "آرامش، صفا، شادی، ایمان و لذت. تعدادی از اعضاء با اینکه با شک و تردید بسیاری از این کارها را انجام می دهند ولی به یافتن امکانات دیگر نیز تمایل دارند.
تمایل به گوش دادن و توجه کردن به دیگران تنها راه مطمئنی است که برای ما دری را به قدم دوم باز می کند. با قدم دو و به کمک جلسات ما یاد می گیریم که چطور نقش فردی مان را در بیماری خانوادگی الکلیسم، تشخیص داده و بپذیریم، عشق و پذیرشی که ما در الانان پیدا می کنیم به ما یاد می دهد که خودمان را با تمام عیب هایمان دوست داشته و بپذیریم. پذیرش قدم دوم از کار کردن بقیه قدم های الانان مهمتر است. به آسانی گذر کردن از این قدم و رفتن به قدم های دیگر حاکی از عدم پذیرش قدم اول است. تعدادی از اعضاء در هنگام کار کردن این قدم برای بهبودی فردی شان دچار مشکل می شوند. حضور در جلسات تنها یک شروع است ما به راهنمایی یک راهنما نیاز داریم. آگاهی اعضایی که قبلاً این قدم ها را کار کرده اند برای درک پاسخ های روحانی و راهنمایی ما به سوی تجارب آنها، امری ضروری است. اعتماد ما به یک راهنما و گروه، نخستین قدم های ما به سوی پذیرش یک نیروی برتر است. برای آنهایی که با ایمان به خدا به الانان آمده اند. قدم دوم ممکن است طرز تفکر مطلوبی بوده و به مفهوم بازگشت به دوستی با خداوند برای کمک مشکلاتشان است که امیدوارکننده خواهد بود و به آسانی حاصل می شود. دیگران ممکن است ترس از خداوند را در ما پرورش دهند و ما این تصور را داشته باشیم که خداوند مجازات کننده است. برخی از ما پیرو هیچ مذهبی نیستیم و خود را هم منکر وجود خداوند یا ملحد می نامیم. این مهم است که بپذیریم آیا ما تجربه یک مذهب خاصی را داشتیم یا نه، همه ما در الانان آزادیم با این حال وقتی در مسیر قدم دوم واقع می شویم ممکن است گمان شود که یک عقیده گروهی ابراز شده و ما مجبور خواهیم بود که خود را با آن تطبیق دهیم و یا رهایش کنیم. در عوض اعضاء گروه نظریه های فردی از یک نیروی برتر را توضیح می دهند و ایمان می آوریم که چنین نیرویی می تواند وجود داشته باشد و به ما کمک کند. در آغاز برای درک قدم دوم، یاد می گیریم که حق انتخاب داریم. اگر اعضا هر گروه در دنیا در نظر گرفته شود، هر شخصی به گونه ای متفاوت با شخص دیگر نیروی برتر را تعریف می کند. اگر ما در برابر عقیده خداوند به عنوان یک نیروی برتر از خودمان پافشاری کنیم. می توانیم از گروه به عنوان یک نیروی برتر از خودمان استفاده کینم. در گروهمان افراد مشابهی یا خودمان را ملاقات می کنیم که مشکلات و راه حل هایی همسان ما دارند. ما مجبور نیستیم فرض کنیم و یا طوری رفتار کنیم که عوامل ایجاد شرایط مشابه در زندگی آنها قابل تحمل تر است. ما در نظر می گیریم که وجود چندین نفر بهتر از یک نفر بوده و آگاهی و عقل گروه را در نظر می گیریم.
یا به خاطر آوردن لحظات خوب و آرامش بخش زندگی مان، یاد می گیریم که قدر امروز را بدانیم. با گذشت زمان وقتی به خواندن روزانه کتابهای (فقط برای امروز در الانان). (شهامت عوض شدن) و (فقط برای امروز2) ادامه می دهیم. به تدریج شعار فقط برای امروز برایمان معنی جدیدتری خواهد داشت. با راهنمایی راهنما با گروه به تفکر و دعا کردن می پردازیم. حتی اگر دقیقاً ندانیم که چه کسی به دعاهای ما گوش می دهد. به گونه ای آغاز می کنیم که نه تنها به یک قدرت مافوق ایمان داریم، بلکه به حمایت او و اینکه ما را دوست دارد نیز اعتماد داریم. بعضی از اعضا از خدایی که قبلاً در ذهن خود داشتند می ترسیدند ولی حالا از خدای عشق ومحبت صحبت می کنند. دعای آرامش که اغلب در جلسات خوانده می شود، یک دعای جهانی است که به خیلی از اعضاء کمک می کند تا با خدائی که در ذهن خود دارند ارتباط برقرار کنند:
دعای آرامش: پروردگارا، آرامشی عطا فرما تا بپذیریم
آنچه را که نمی توانیم تغییر دهم شهامتی که تغییر دهم آنچه را
که می توانم و دانشی که تفاوت این دو را بدانم.
هر تعریفی که از خداوند داریم، یا هر ایمان و عقیده ای که داریم، سلامتی فکری بیشتری را برای خودمان طلب می کنم و یا این انگیزه قدرتی مافوق را جستجو می کنیم تا ما را در این سفر یاری کند. در قدم اول یاد گرفتیم که ما بیماری الکلیسم را بوجود نیاوردیم و قادر نبودیم آن را کنترل و یا معالجه کنیم.
قدم دوم به ما یک ایده می دهد و آن سلامتی است. با این دیدگاه در ذهنمان امیدی را تجربه می کنیم که خیلی ها از آن صحبت می کنند.و سلامتی را به چند روش می توان تعریف کرد. بعضی عقیده دارند که دیگر بیش از این الکل برای الکلی ها خریداری نکنند. دیگران سعی می کنند خود را از محیط های پراضطراب و مشوش دور کنند. بعضی دیگر بحث ها و جدلها را با گفتن تنها یک جمله «ممکن است حق با تو باشد»، کوتاه می کنند. گرفتن یک حمام گرم و یا رفتن به اسکی در یک روز می تواند دیدگاه های تازه تری در یک موقعیت ارائه کند. به تدریج و حق شناسانه ایمانمان را به خدا افزایش می دهیم. ما تشخیص می دهیم که رفتار گذشته مان اگر هم باز گردد نباید مثل گذشته طول بکشد.
ایمان چه ارتباطی با یک قدرت مافوق دارد؟ در زندگی روزانه ایمان ما را احاطه می کند. وقتی صبح از خواب بیدار می شویم ایمان داریم که اگر پنجره های بسته را باز کنیم روشنایی روز داخل خواهد شد. وقتی صبح خانه را ترک می کنیم، ایمان داریم که موتور ماشین روشن خواهد شد. راننده های دیگر آن طرف جاده و در خط خود خواهند راند و ما به سلامت به مقصدمان خواهیم رسید.
وقتی جلسه الانان را ترک می کنیم، ایمان داریم که این هفته و هفته های بعد ادامه خواهد داشت. علاوه بر این هنگام ترک جلسات ایمان و آگاهی دیگران و کلمات عشق، تشویق، تجربه و امید را که برای رشد معنوی مان نیازمند آن هستیم. با خود می بریم، ما جلسات را با یک اعتماد تازه ترک می کنیم. اعتماد به اینکه سلامتی ما به ما بازگردانده می شود.
- در اینجا به بعضی از ایده هایی که اعضاء استفاده کردند تا به وسیله آن ایمانشان را به قدرت مافوق خودشان افزایش دهند می پردازیم.
- گفتن دعای آرامش هر صبح و غروب یا هر زمانی که احساس می کنیم در افکار خود غوطه ور شده ایم یا به عللی ناراحت و درمانده هستیم.
- تمرکز گاه به گاه بر روی جمله پروردگارا آرامشی عطا فرما.
- آرام ماندن و درخواست کمک در هر موقعیتی که غیر قابل تحمل بنظر می آید.
- تشخیص رفتار سالم و بیان آن، توجه به معجزات کوچک، یک بچه با چشمهایی صاف و درخشان، جست و خیر کردن یک توله سگ، تلفن زدن یک دوست درست زمانی که به او احتیاج داریم.
- طوری رفتار کنیم که گویی ایمان داریم. آرام بودن، تقاضای راهنمایی و پس انجام کارهای روزانه و در نظر گرفتن کارهایی که در پی آن خواهند آمد.
- خندیدن، سعی در یادآوری بعضی وقایع مفرح و طرح آن در جلسات.
تهیه کردن لیستی از وقایعی که در زندگی مان رخ دادند و برای درک ما می باشند وممکن است بر وجود خداوند دلالت کنند.
- تقاضای «شهامت عوض کردن چیزهایی که می توانیم» و سپس خود را بطور کامل به نتایج واگذار کنیم.
بیماری خانوادگی الکلیسم همانقدر که جذاب و گول زننده است برای خود الکلی هم همین گونه است. در مطالعه قدم های یک و دو ما متواضعانه می پذیریم که نقاط ضعفی داریم. برداشتن این دو قدم امید جدیدی را در وجود ما شکل می دهد با این ایمان ما مشتاق می شویم که «رها کرده و به خداوند بسپاریم» و حقیقتاً نیرویی برتر از خودمان را باور کنیم.