: داستان بیائید پل بسازیم. 

ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ " ﻗﻀﺎﻭﺕ " ﻧﮑﻨﯿﻢ.
ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮﺍﯼ" ﺷﺎﺩﮐﺮﺩﻥ" ﯾﮏﺩﯾﮕﺮ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﯿﻢ،
ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ ﺑﻬﻢ "ﺁﺯﺍﺭ" ﻧﺮﺳﺎﻧﯽﻡ .
ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍﺍﺻﻼﺡ " ﮐﻨﯿﻢ، ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ
ﺑﻪ" ﻋﯿﻮﺏ"ﺧﻮﺩ ﺑﻨﮕﺮﯾﻢ .
ﺣﺘﯽ ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ"ﺩﻭﺳﺖ " ﺩﺍﺷﺘﻪ
ﺑﺎﺷﯿﻢ، ﻓﻘﻂ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ "ﺩﺷﻤﻦ "ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺷﯿﻢ.
ﺁﺭﯼ، ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺯﯾﺴﺘﻦ،
ﺳﺨﺖ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ

سلام روزگارتون خوش
امروز حالم خوب نیست چون همش نگرانم نگران از آينده نگران از اینکه چه برایم رقم خورده آيا به آرزوهایم میرسم چرا خدا که همه چیز را میداند کاری برای آروم شدن دلم نمیکنه شاید هم دوستم نداره که توجهی به من نمیکنه خدایاااااااااااا به من صبر پذیرش و آرامش عطا کن اگه فکر میکنی خواسته ام زیاده خودت کمش کن ولی میدونی چیه خواسته من در مقابل بزرگی تو که خیلی کوچیکه پس به من بده چیزهایی که میخوام و نگران بدست آوردنشون هستم.

 

با سلام ارمانم و يک معتاد.خدارو بابت امروزش شکر ميکنم.حتي تو خاب اين روزارو نميديدم به واسطه زدن مواد مخدر خيلي خسارتا به بار اوردم و تمام پلهاي زندگيمو با مواد مخدر خراب کردم خدارو شکر ميکنم که امروز بهترين داشته رو دارم پاکي و انجمن امروز به واسطه انجمن معتادان گمنام و خوشنام تمام داشتهاي که از دست داده بودمو بدست ميارم مقايسه کردن ظاهر ديگران با باطن خودم منو تو رکود نگه ميداره و تاسف خوردن به حال خودم چيزيه که براي مني که در راستاي انجمن قرار گرفتم سم محلکه من نبايد هيچ موقع خودمو وداشته هامو با ديگران مقايسه کنم چون به غير از حال خرابي سود ديگه اي برام نداره.يادمه که با کمال بدبختي اومد تو اين انجمن هيچي نداشتم مواد مخدر همه داشتهامو ازم گرفته بود ورشکسته کامل سينه خيز کنان اومدم و دستمو دراز کردم حالا که کمي بهبود پيدا کردم نبايد بزارم نواقصي چون خود کوچک بيني دست کم گرفتن خودم رو احساسات و رفتارام اثر بگذاره من بايد خودمو همينطور که هستم بپذيرم شخصيت دروني و واقعي خودم باشم و تلاش کنم تا رشد کنم رنجش گرفتن از خودم و توقعات انتظارداشتن از ديگران منو تو رکود نگه ميداره و باعث ميشه تو روابطم اثر منفي بزار تعادلمو به هم ميزنه ارامشو ازم ميگيره اين احساسات براي من سمه هر چقد که پاکي داشته باشم بازم نواقص و بيماري دارم که موزي و فريبندس و دست روي نقطهاي ضعفم ميرسونه و منو به انزوا مي کشونن. انکار واقعيت منو از بيماريم جدا ميکنه پذيرش تسليم اراده و خواست خداوند کمک ميکنه تا از اين احساسات منفي رها بشم سعي ميکنم خودم باشم اوني که هستم .ممنونم که خوندين دوستان

سلام
امروز حال خوبی ندارم دلیلش هم مساله ای بود که دیروز برام پیش اومد و فکرم رو مشغول کرد که بدون دلیل و جرم مورد قضاوت قرار گرفته بودم و شب ساعتها به اون بی گناهی فکر میکردم که بدون اینکه جرمی مرتکب شده تو دادگاه داره محاکمه میشه و مورد قضاوت قرار میگیره و کسی صدای اونو نمیشنوه و بخاطر همین بی خواب شده بودم و پشت همه این قضایا ترسی وجود داره که به من آسیب میرسونه ترس از بی آبرویی و بی اعتمادی از خدا میخوام ترسهام رو با حضور خودش تو وجودم کمرنگ کنه .
 

عمیق نفس میکشم
لذت را
زندگی را
بودن را
خوشی هایم را
میچشم
میبینم
لمس میکنم
و با تک تک سلولهایم فریاد میزنم
« معبود من شکر که مرا جان بخشیدی»

 

 

سلامممممممم

امروز فقط میخوام از خداوند سپاسگذاری کنم بخاطر حال و احساس خوبی که دارم .

با سلام به همه هم درداي عزيز و دوستان خوب تالار از اينکه در کنار شماها هستم و ميتونم از تجربيات شما استفاده کنم خدارو سلولي شکر ميکنم من ارمان هستم و يک معتاد در حال بهبود حال خوبي دارم و از خدا برا تولد دوبارش سپاس گذاري ميکنم و از خداوند عاجزانه درخواست ميکنم که منو ياري کنه و منو يک لحطه به حال خودم رها نکنه ازش ميخام راهو نشونم بده تا بتونم در مسير گام بردارم و خواست اراده خودشو در زندگي جاري کنم بازم مجدد شکرش ميکنم که انجمن معتادان گمنامو به من نشون دارد وتونستم با ابزارهاي انجمن از لجن زار مواد مخدر رهاي يابم هدفم از نوشتن فقط شکرگزاري و اعلام عجزو ناتواني بود خاداوندا همينجا اعلام عجز ميکنم نه ميدونم و نه ميتونم کمکم کن امين

سلام
امروز طهر یکی از کارایی که دوس داشتمو انجام دادم و حس بدی هم نداشتم چون به خودم قول داده بودم.نتیجه چیز دیگه ای شد اما خوب به هر حال تونستم برای یک ساعتم که شده یک نفرو شاد کنم.همین خوب بود

سلام دوستانخوبم .خیلی به اینترنت وارد نیستم ولی خوشحالم تاهمین اندازه هم خداوند بهم کمک کرده که بتونم تواین سایت بیام شمارو پیدا کنم وحرف های تازه ونشاط اورشما رو بخونم ولذت ببرم شادی وارامش را ازخداوند برایتان ارزو دارم

محمدحسین م

سلام به سنگ صبورهاي هميشگيم
اين روزها حالم خوب نيست به خاطر مشکل مالي که برام پيش اومده و ترسهايي هم با خودش آورده عاجزانه از خدا ميخوام کمکم کنه و از شما دوستان هم ميخوام برام دعا کنيد خيلي دلم گرفته