خدايا دو راهي هاي زندگيم را بردار ...من همون يك راه را هم گاهي اشتباه ميرم ...

خدایا
کمکم کن که بتوانم پنجره ی دلم را رو به حقبقت بگشایم ....
خدایا
یاریم کن که مرغ خسته دلم را که دیری است در این قفس زندانی است در آسمان آبی عشق تو پرواز دهم

 

خدایا
تو از علاقه ی من نسبت به خودت آگاهی و می دانی که چقدر مشتاق رسیدن توام ولی هرقت که تصمیم گرفتتم که به سوی تو بیایم گناه به سراغم آمده و مرا از تو دور ساخت .همیشه آرزویم این بوده است که حتی برای یک روز که شده آنچه باشم که تو می خواهی و آنچه کنم که تو می پسندی ولی افسوس این نفس سرکش تا کنون مجال بر آورده شدن این آرزو را به من نداده است

 

تو پناهگاه و پشتیبان من هستی. به‌خاطر نام خود راهنمای من باش و هدایتم کن.

ای خدای عادل، روح خود را به تو می‌سپارم، تو مرا نجات داده‌ای.

به‌خاطر رحمت پایدار تو شادی و خوشی می‌کنم. تو سختی‌های مرا دیده‌ای و از مشکلاتم آگاهی.

امّا ای خداوند، من بر تو اعتماد دارم و می‌گویم: «تو خدای من هستی.» زندگی من در دست توست، مرا از دست دشمنانم و کسانی‌که مرا می‌آزارند، برهان.رحمت تو بر ترسندگانت چه نیکوست؛ همه می‌دانند که تو چقدر نیکو‌یی و آنهایی را که به تو توکّل می‌کنند حمایت می‌کنی. آنها را زیر سایهٔ رحمت خود از دسیسه و حیلهٔ مردم حفظ می‌کنی و در نزد خود پناه می‌دهی. خداوند را ستایش می‌کنم، زیرا زمانی‌که در محاصرهٔ دشمنان بودم، محبّت سرشار خود را به من نشان داد. من می‌ترسیدم و فکر می‌کردم که او مرا از نظر انداخته است، امّا وقتی از او کمک خواستم، دعایم را مستجاب کرد.ای کسانی‌که امیدتان به خداست، شجاع و قوی باشید

مهربان خدای من ...

میدانم که تا آسمان راهی نیست ... 

... ولی تا آسمانی شدن راه بسیار است ! 

این دست های خالی به سوی تو بلند میشود و تمنا دارد ... 

ما بی سلیقه ایم ، طلب آب و نان میکنیم ... 

تو خود ای خزانه دار بخشش ها ، بهترین ها را برای ما و دوستانمان محقق کن ... آمین

..ﺧﺪﺍﻳﺎ : 

..ﺑﻪ ﻓﻜﺮﻣﺎﻥ....... ﻣﻨﻄﻖ

..ﺑﻪ ﻗﻠﺒﻤﺎﻥ....... ﺁﺭﺍﻣﺶ

..ﺑﻪ ﺭﻭﺣﻤﺎﻥ....... ﭘﺎﮐﯽ 
.. ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩﻣﺎﻥ.... ﺁﺯﺍﺩﻱ
..ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻬﺎﻳﻤﺎﻥ..... ﻗﺪﺭﺕ
..ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻴﻤﺎﻥ...... ﻋﺸﻖ
..ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﻫﺎﻳﻤﺎﻥ...... ﺗﻌﻬﺪ
..ﻭ ﺑﻪ ﺗﻌﻬﺪﻣﺎﻥ...... ﺻﺪﺍﻗﺖ
ومهمتر از همه به روزگارمان .....راستی
ﻋﻄﺎ ﻓﺮﻣﺎ.

 

 

کليد آرزوها

با دلخوري به خدا گفتم :در آرزوهايم را قفل کردي ، کليد را هم پيش خودت نگه داشتي ؟

لبخندي زد و جواب داد : همه عشقم اين بود که به هواي اين کليد هم که شده گاهي به من سر مي زني !!!!!!

خدايا انديشه ام را در مسير معنوي قرار  ده ، تا روح ام را در تو آميزم ...

و لذت بودن با تو را در لحظه لحظه زندگي ام دريابم ...

 خدايا انديشه ام ....

 انديشه ام را چنان محكم ساز ، كه به حقيقت و عقلانيت متعهد باشم ..

وو تنها بر پايه فهم و تشخيص خودم و بر پايه اصول زندگي كنم ، تا بتوانم از انچه جامعه و ديگران از من ميخواهند فراتر بروم ..

 خدايا بمن بينشي عطا فرما كه هيچوقت خود را با ديگران مقايسه نكنم و با ديگران هم كاري نداشته باشم ..
  عجزم ام و روزهاي سخت نا آگاهي را فراموش نكنم ...

 بر انچه كه دارم قناعت كنم ، قدردانن و شكر گذار باشم ....

 همواره در اين انديشه باشم كه از انچه در حال حاضر هستم فراتر بروم ...