2013-11-29، 05:30
ترس 1 اردیبهشت
«پی بردهایم راهی جز تغییر کامل طرز فکر قدیمی خود یا
بازگشت به ادامه مصرف نداشتیم.»
کتاب پایه
v
بسیاری از ما متوجه میشویم که طرز فکرهای قدیمی ما مغلوب ترس بوده است. میترسیدیم قادر به تهیه مواد خود نباشیم یا مواد به اندازه کافی وجود نداشته باشد. از کشف، دستگیری و حبس واهمه داشتیم. علاوه بر این، در فهرست ترسهای ما ترس از مشکلات مالی، بیخانمانی، افراط در مصرف و بیماری نیز وجود داشت و اعمال ما تحت کنترل ترس بود.
برای بسیاری از ما اولین روزهای بهبودی خیلی هم متفاوت نبود؛ در این روزها نیز ترس بر فکر ما غلبه کرده بود. از خود میپرسیدیم: «چه میشود اگر پاک ماندن لطمات زیادی را به ما وارد کند؟» «چه میشود اگر موفق نشوم؟ چه میشود اگر افراد NA مرا دوست نداشته باشند؟ چه میشود اگر NA مؤثر واقع نشود؟» ترسی که در پس این افکار وجود داشت هنوز میتواند رفتار ما را کنترل کند و ما را از ریسکپذیری لازم برای پاک ماندن و رشد کردن باز دارد. شاید قبولاندن شکستی معین به خود و پشیمان شدن قبل از اقدام، آسانتر از پذیرفتن ریسک هر کاری با امیدی کم باشد. اما این طرز فکر صرفاً موجب لغزش میشود.
برای پاک ماندن باید تمایل به تغییر طرز فکرهای قدیمی را پیدا کنیم. آنچه برای سایر معتادان مؤثر بوده است، برای ما نیز میتواند مؤثر باشد، اما باید برای امتحان آن تمایل داشته باشیم. باید اظهارات خوشبینانه و جدید حاکی از امیدواری را جایگزین تردیدهای بدبینانه قدیمی خود کنیم. وقتی این کار را انجام میدهیم، متوجه میشویم ارزش ریسک را دارد.
v
فقط برای امروز: برای تمایل به تغییر طرز فکرهای قدیمی خود و توانایی غلبه بر ترسهای خود دعا میکنم.