2014-11-25، 01:49
اعتیاد ، لغزش
و
اقدامات پس آن
و
اقدامات پس آن
|
لطفا تجربیات لغزش خود را ذکر کنید
|
2014-11-25، 01:49
اعتیاد ، لغزش
و اقدامات پس آن سپاس شده توسط: ali eynaksaz ، mohsen..yazd ، sadaf ، NASIB ، Atlas ، داود ، mehdiast ، abolfazl saadat
2014-11-25، 01:50
سپاس شده توسط: ali eynaksaz ، mohsen..yazd ، sadaf ، NASIB ، Atlas ، داود ، mahla
2014-11-25، 01:57
سپاس شده توسط: ali eynaksaz ، mohsen..yazd ، sadaf ، NASIB ، Atlas ، داود ، mehdiast ، mahla
2014-11-25، 02:15
ترک كردن عادتی که مدت زمان مديدی همراه ما بوده کار آسانی نيست و از آن مشکل تر مقاومت کردن در برابر لغزش، و بازگشت به وضعيتی است که به جزء طبيعی وجود ما تبديل شده است. با این حال، بهبودی از اعتياد امکان پذير می باشد.
اقدامات برای بهبودی از بيماری اعتياد بايد از ابزارها و اصول 12 قدم انجمنمان استفاده کنيم؛ چون این روشی است که امکان بهبودی ما را فراهم می سازد. اما بايد هميشه به خاطر داشته باشيم که بهبودی از بيماری مزمن اعتياد روال و فرایندی روزانه است. بايد بدانيم که مدت زمان پاک بودن اهميت چندانی ندارد بلکه آنچه مهم است درک اين واقعيت است که بهبودی شبيه به یک سفر است. سفر بهبودی، سفری است که با آزمون و خطاهای بسيار همراه است و همیشه این امکان وجود دارد که مجدداً مصرف مواد مخدر را از سر بگيريم. بهبودی سفری است که در آن ما با ميليون ها نفر از معتادان در حال بهبودی در كاركرد برنامه 12 قدم همسفر هستیم. این سفری است که باعث می شود از چنگ بیماری اعتیاد خلاص شویم و برای خود یک زندگی جدیدی عاری از اعتیاد را به ارمغان بیاوریم
2014-11-25، 02:29
زمانی که ما لغزش می کنیم در حقیقت با زندگی خودمان بازی کرده ایم. در جلسات انجمن بارها اين گفته را می شنويم كه: ” این آخرین بار مصرفمان نیست که باعث عاجز شدن ما می شود، بلکه اولین بار مصرفمان است” منظور از این شعار این است که ما معتادانی که از بیماری اعتیاد در عذاب هستیم، در برابر این بیماری ناتوان بوده و با مصرف مجدد مواد ما کنترل خود را از دست می دهیم و دوباره خود را در چرخه ویرانگر و مخرب اعتیاد قرار می دهیم. چرخه ای که می تواند ما را با خطر مرگ روبرو کند .برخی از ما معتادان در حال بهبودی دوباره شروع به مصرف مواد می کنیم؛ به این گمان که می توانیم همان مقدار پیش از ترك را دوباره مصرف کنیم و همین طرز فکر غلط باعث مرگ بسیاری از ما می شود. باید توجه داشته باشیم که پس از مدتی پرهيز از مواد مخدر ميزان تحمل جسمی ما در برابر مواد مخدر به شدت كم می شود. به همين علت زمانی که پس از دوره ای بهبودی، لغزش کرده و مصرف را از سر می گیریم، ميزان مواد مخدری كه مصرف می كنيم به مراتب بيشتر از آن است كه بدن ما بتواند آن را تحمل كند
اقدام بهترين روش برخورد با لغزش این است كه آن را برای خود نوعی تجربه به حساب بياوريم و از خود بپرسیم که این لغزش چه درسی می خواهد به ما بدهد و چگونه می تواند به فرآیند بهبودی ما کمک کند. بايد بدانيم كه پس از لغزش کردن ما حق انتخاب داریم. می توانيم از لغزش به عنوان بهانه ای برای احساس شكست و درماندگی استفاده کرده و از اين طريق بهانه ای برای ادامه مصرف مواد مخدر به دست آوريم؛ يا اين كه اين پديده را به طور مثبت ارزیابی کرده و به عنوان نوعی تجربه به آن نگاه كنيم. می توانيم با خود بگوییم: درست است كه به دلیل عادت و یا به طور غریزی دوباره به سراغ مواد مخدر رفتم، اما اجازه نخواهم داد تا اين اتفاق من را به ادامه مصرف و نااميدی و بدبختی بکشاند. عقل و منطق خود را به كار گرفته و اجازه نخواهم داد تا دوباره اسير و قربانی بيماری اعتياد شوم؛ چون امروز حق انتخاب دارم و علاوه بر این خدايی دارم که می تواند برای به دست آوردن سلامت عقل از او کمک بخواهم. به جای احساس بدبختی و ناامیدی به خاطر لغزش، باید با یک طرز فکر حقیقی و مثبت به عنوان یک تجربه به لغزشمان نگاه کنیم؛ چون لغزش باعث می شود تا ما بهتر بتوانیم به ماهیت بیماری خود پی ببریم و یاد بگیریم که برای حفظ کردن بهبودی خود و دوری کردن از لغزش، در آینده چه کارهایی را باید انجام دهیم و از انجام چه کارهایی باید خودداری کنیم
2014-12-02، 01:13
برگشت به عقب و لغزش فرد به معنی شکست نیست و نباید موجب سرخوردگی شود
2014-12-02، 01:51
با سلام .من اوايل نمیتوانستم پاک بمانم و لغزش میکردم و دلیل ان به طور خلاصه انجام ندادن اصول برنامه بود
کسانی که با جدیت برنامه بهبودی را دنبال میکنند و در جلسات شرکت میکنند دچار لغزش نمیشوند
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست
2014-12-29، 10:16
چهل و دو روز پاک بودم که به یک عروسی دعوت شدم. قبل از رفتن به مراسم در یک جلسه بهبودی شرکت کردم. بارها خواستم در جلسه مشارکت کنم ولی اضطراب و استرس مانع میشد. حدود ده دقیقه قبل از پایان جلسه برای حمایت از سبد مبلغ ناچیزی به بغل دستیام دادم و از جلسه خارج شدم و به مراسم عروسی رفتم. در راه برگشت به خانه، برادرم زنگ زد و اطلاع داد که برایش مهمان رسیده و از من خواست تا فردا پدرم را که نوبت عمل چشم داشت به بیمارستان ببرم. قبول کردم و قرار شد صبح زود به دنبالش بروم.
در خانه پدرم وقتی برای نوشیدن آب به سراغ یخچال رفتم، چشمم به مقداری مواد که روی یخچال بود افتاد! زمانی به خودم آمدم که تقریبا یک چهارم آن را مصرف کرده بودم!!! دوان دوان از خانه خارج شدم و مواد و وسایل مصرف را به گوشه های از حیاط پرت کردم. مادرم حالت دویدن مرا دید و فکر کرد اتفاقی افتاده، بیدار شد و به دنبالش بقیه نیز بیدار شدند و پیش من آمدند. من هم توی سرم میزدم و احساس پشیمانی و ناامیدی تمام وجودم را در بر گرفته بود. نمیدانستم چطور این اتفاق افتاد، دلم برای زحمت خودم میسوخت. دقیقه به دقیقه، ساعت به ساعت و روز به روز برای پاکیام تلاش کرده بودم، ولی حالا چکار باید بکنم؟ در جلسه بعدی باید از صفر شروع کنم! چطور به روی راهنما و دوستان بهبودی ام نگاه کنم؟ چرا قبلش به راهنمایم زنگ نزدم؟بهتر است بعد از این دیگر قید جلسه را بزنم! اینها افکاری بود که مرتب توی سرم میگذشت و آزارم میداد.در همین اوضاع و احوال با خودم میگفتم: خدایا میشود تمام این مسائل یک خواب باشد! ولی خانواد هام را میدیدم که کنارم هستند و هر کس اظهار نظری میکند. خداوندا کمکم کن و راه چار ه ای نشانم بده. در همین لحظه خدا به کمکم آمد و خودم را در رختخوابم و در خانه خودم دیدم! چون برق از جایم بلند شدم و با تمام وجود خدا را شکر کردم که این ماجرا یک کابوس بیشتر نبود! فوری هما نجا با زبان خودم از خداوند تشکر کردم و در مقابلش به سجده افتادم و عاجزانه از او خواستم در پاکیام به من کمک کند.این اولین باری بود که در زمان پاکیام، خواب مصرف میدیدم. با خودم گفتم شاید برای ده دقیقه ای که زودتر جلسه را ترک کرده بودم، خداوند خواسته تلنگری به من بزند و به من یادآور شود که اصول انجمن را جد یتر دنبال کنم. قلم و کاغذ را برداشتم تا ماجرا را از یاد نبرده ام روی کاغذ جار ی اش کنم. حالا ساعت شش و پنج دقیقه صبحه که آماده میشوم دنبال پدرم بروم. ولی قبلش برای پدرم، همه دوستان بهبودی و خودم دعای آرامش میخوانم. خداوندا، آرامشی عطا فرما تا بپذیرم... عادل / گیلان
2015-05-19، 12:43
سلام دوستان....
تجربه تلخ لغزش نزدیک به دو سال بود که پاک بودم وزندگی خیلی خوبی را تجربه میکردم یواش یواش جلسات را یک خط در میان پر کردم و احساس توانایی به سراغم آمد و مدام با خود فکر میکردم من می دانم و من میتوانم وبا بقیه فرق دارم تااینکه جلساتم را بیخیال شدم و دیگه جلسه نرفتم .یه روز یکی از همکارام برام تعریف کرد یک نوع مواد جدید اومده به اسم ... که خیلی راحت میشه مصرف کرد واز گیرایی اون برام گفت... از اونجایی که من دیگه جلسه نمی رفتم و دوستان بهبودی رو با دوستان نابودی عوض کرده بودم و از طرفی فکر میکردم قادرم بصورت کنترلی مصرف کنم براحتی آب خوردن لغزش کردم و نزذیک به هشت سال توی عذاب بودم.... همه این اتفاقات از جایی شروع شد که بیخیال جلسات شدم و فرایند لغزش ازچند ماه قبل ازاولین بار مصرف در من شکل گرفته بود. در واقع تجربه خوبی که از این لغزش کسب کردم این بود که جلسه رفتن برای من یک انتخاب نیست بلکه یک اجباره و تا آخر عمرم باید جلساتم را حمایت کنم....ممنون |
|