21-تولد دوباره يک شهروند 

" هر عضوي ازالکلي هاي گمنام که در سالهاي اول ورود کمترين مشارکت را در برنامه هاي انجمن داشته باشد وقت بيشتري را در دوازدهمين قدم مي گذارند . من يکي از همين موارد بودم و شايدنمي بايست با تلاش کمتر خلاصي از الکل را به تاخير مي انداختم . " 
" با اين وجود دير يا زود اکثريت ما در مورد ديگر وظايف خوددر مقابل خانواده ، دوستان و کشورمان ، آماده هستيم . همانطور ک به خاطر مي آوريد ، دوازدهمين قدم به " بکارگيري اصول دوازده گانه انجمن که در همه شئونات زندگي " اشاره مي کند . بنابراين گمان ميکنم که تن در دادن به دوازدهمين قدم در وجدان ماست . هيچ کس ديگري به طور قطع نمي تواند به تو بگويد که در يک زمان مشخص چه کاري بايد انجام دهي . " 
"من فقط مي دانم که گاهي اوقات از تو براي رساندن پيام الکلي هاي گمنام به ديگر افراد الکلي انتظار بيشتري مي رود . هدف ما در الکلي هاي گمنام تنها باز يافتن هشياري نيست ، بلکه ما تلاش مي کنيم تا دوباره تبديل به يک شهروند شويم . شهروند جهاني که طردش کرديم . شهروند جهاني که به يک باره ما را از خود راند . اين گواه نهايي است براي نشان دادن آنکه دوازدهمين قدم ، قدم مهمي است ولي آخرين قدم نيز نمي باشد .

از ديدگاه بيل ويلسون 
شيوه زندگي الکلي هاي گمنام 
قطعات برگزيده بنيانگزار الکلي هاي گمنام 

22ترس به منزله ي سکوي پرتاب 

مهمترين فعال کننده عيوب ما ترسي است که ريشه در خودمان دارد . در درجه نخست ترس از دست دادن چيزهايي که در حال حاضر دارا هستيم و سپس ترس به دست نياوردن چيزهاي مورد علاقه مان . بر اثر حياتي که شالوده اش را خواسته هايي ارضا نشده تشکيل داده بود ، دائما در حالت شورش و ياس به سر مي برديم . بنایراين هيچ آرامشي وجود نداشت مگر در صورتي که مي توانستيم شيوه اي براي کاهش خواسته هايمان پيدا کنيم . 
                            «««««««                                                        »»»»»»»


با وجود ويرانگري هميشگي ، دريافتيم که ترس مي تواند براي ايجاد اوضاع بهتر ، يک نقطه شروع باشد  . ترس مي تواند نخستين قدم براي احتياط و عاملي براي محترم شمردن ديگران باشد . ترس قادر است به همان خوبي که کوره راه بيزاري را نشان مي دهد . مير عدالت را نيز به ما بنمايد . به همان  ميزان که عزت و عدالت بيشتري داشته باشيم مي بايست بيشتر آغاز به يافتن عشقي کنيم که قادر به رنج کشيدن بيشتري است و با اين وجود سخاوتمندانه ارزاني مي شود . بنابراين لزومي ندارد که ترس ، هميشه مخرب باشد ، زيرا عبرتي که از نتايجش حاصل مي شود قادر است هدايتگرمان به سوي ارزشهاي سازنده و مثبت باشد . 

از ديدگاه بيل ويلسون  شيوه زندگي الکلي هاي گمنام  قطعات برگزيده بنيانگزار الکلي هاي گمنام

23-همه نيايش گران 


آيا ما به اشکال گوناگون مردم ، احساسات ، اشياء ، پول و يا خودمان را نپرستيده ايم . يا در مرتبه اي بالاتر با نگاهي ستايشگر منتظر غروب ، دريا و يا گلها را پرستش نکرده ايم . کدام يک از ما به کسي يا چيزي عشق نورزيده است و آيا اين پرستشها عنصر سازنده زندگي ما را تشکيل نمي دهد . آيا به راستي اين پرستشها مسير حيات ما را تعيين نمي کند  .غير ممکن است که بگويم ايمان ، عشق و پرستش در ما وجود ندارد . ما همواره با ايمان زندگي کرده ايم و  البته چيزهاي جزيي ديگري نيز در کنار آن وجود داشته اند . 

از ديدگاه بيل ويلسون  شيوه زندگي الکلي هاي گمنام  قطعات برگزيده بنيانگزار الکلي هاي گمنام

24-شباهت انسانها در هنگام نابساماني اوضاع 

 

براي نخستين بار چهار سال پس از تاسيس انجمن الکلي هاي گمنام ، اين انجمن سبب هشياري دائمي يک زن الکلي شد . برخي از زنان بر اين باور بودند که مانند مدلهاي مختلف موهايشان ، متفاوتند و الکلي هاي گمنام نمي توانست در خدمت همه آنها باشد . همانطور که ارتباط و گفتگو معمولا به وسيله خود زنان کامل تر ميشد ، شرايط نيز تغيير کرد . 

اين فرايند تعيين هويت و انتقال ، بي وقفه ادامه يافته است . اسکيد راور بر اين باور بود که تافته جدا بافته است . حتي گروه موسيقي معروف (PAS)  اين مطلب را بلند فرياد کشيدند . ديگران نيز چنين فريادي بر آوردند ، افرادي همچون هنرمندان ، حرفه ايها ، ثروتمندان ، فقرا ، مذهبيون ، تجاهل گرايان ، سرخ پوستان ، اسکيموها ، سربازان و زندانيان . 

اما امروزه همه اينها و البته تعداد بيشترشان با جديت گفتگويي دارند درباره اين که چطور وقتي ما الکلي ها مي پذيريم که نهايتا هوا پس است ( اوضاع نابسامان است ) ، آن وقت همه ما بسيار شبيه هم هستيم . 

 

 

از ديدگاه بيل ويلسون 

شيوه زندگي الکلي هاي گمنام 

قطعات برگزيده بنيانگزار الکلي هاي گمنام 

 

25-نمي بايست که راکد بود 

در نخستين روزهايي که به الکلي هاي گمنام پيوستم از لحظاتي که در زندگي به بطالت گذرانده بودم چندان ناراحت نبودم . همواره براي خود بهانه اي داشتم ، مثلا خيال مي کردم مسائل مهم ديگري وجود دارد که مي بايست به آنها بپردازم و اينها بهانه اي بود براي آسايش و رضايت خاطر من . 


                                        «««««                                  »»»»»

چند نفر از ما به خود اجازه اعتراف مي دهيم که بگوييم : « خوب ، من هشيار و از اين بابت خوشحال هستم . چه چيزهاي بيشتري براي خواستن و يا انجام دادن وجود دارد ؟ از شيوه اي که انتخاب کرده ام ، خرسندم » ما مي دانيم که هزينه چنين رضايت خاطري چيزي نيست مگر رجوعي اجتناب ناپذير به وضع گذشته و ايستادن در نقطه اي که گاه و بيگاه چندين بيداري ناگهاني نيز در آن دوره صورت مي گيرد . ما ناچار هستيم رشد کنيم در غير اين صورت وضعمان وخيم مي شود . براي ما وضع موجود تنها مي تواند براي امروز باشد و فردا چنين وضعيتي نخواهيم داشت . ما بايد تغيير کنيم و نمي توانيم و نبايد راکد باشيم . 

از ديدگاه بيل 
شيوه زندگي الکلي هاي گمنام 
قطعات برگزيده بنيانگزار الکلي هاي گمنام 

26-آزادي حقيقي روح

به همان اندازه که علاقه مند به وابسته شدن به منبع بزرگتر و نيرومندتري مي شويم به آزادي مي رسيم . بنابراين وابستگي بر طبق آموزه هاي الکلي هاي گمنام يکي از ابزارهاي واقعي آزادي و عدم وابستگي است . 
در سطح زندگي روزمره ، بسيار عجيب است که بفهميم تا چه اندازه وابسته هستيم و چقدر از اين وابستگي بي خبريم . هر منزلي داراي سيم کشي برق است ه به وسيله آن نيرو و روشنايي به داخل منزل ، برده مي شود . با پذيرفتن آگاهانه وابستگي مان به اين اخترع خارق العاده علم ، خود را از وابستگي به آن رها کرده و راحتتر و امنتر زندگي مي کنيم . نيرو فقط به جاهايي جريان مي يابد که بدان نياز هست . بدون هياهو ، الکتريسيته اين نيروي عجيب که کمتر افرادي به خوبي آن را درک مي کنند به ساده ترين نيازهاي روزمره پاسخ مي دهد . 
اگرچه در بسياري از امور دنيوي و روزمره مان اين وابستگي را پذيرفته ايم ولي هرگاه ه از ما خواسته شده به توانايي آن در رشد و زندگي معنويمان اقرار کنيم با حماقت تمام در مقابل آن پافشاري مي کنيم . 

از ديدگاه بيل ويلسون 
شيوه زندگي الکلي هاي گمنام 
قطعات برگزيده بنيانگزار الکلي هاي گمنام 

27-مهلت روزانه 
ما از الکليسم ، شفا پيدا نکرده ايم . آنچه که حقيقتا به دست آورديم يک فرصت روزانه براي حفظ شرايط روحي مان است . 

                                           «««««««                  »»»»»»»
ما اعضاي الکليهاي گمنام از اصول معنوي پيروي ميکنيم ، زيرا در درجه اول عقلا و در درجه دوم لزوما به حياتي عشق مي ورزيم که در آن ملزم به اطاعت از بعضي ارزشها باشيم . رنج بزرگ و عشق عظيم متعلق به انسانهاي منضبط انجمن الکليهاي گمنام است و به کساني که منضبط نيستند نيازي نداريم . 

از ديدگاه بيل ويلسون 
شيوه زندگي الکليهاي گمنام 
قطعات برگزيده بنيانگزار الکلي هاي گمنام