2013-11-07، 02:44
و تو از بغض چه میدانی ...؟
آن زمانی که نگاهم به جهان می خشکد
و کلامم همه در حنجره جان می بازد
و دلم مثل کبوتر، که به گهواره صیاد شده
یک نفس می زند از سینه به بیرون
قصه ی بغض شروع می شود انگار
و تو از بغض چه میدانی ...؟
تو چه میدانی از آن لحظه ی آوار شدن
آن زمانی که نگاهم به جهان می خشکد
و کلامم همه در حنجره جان می بازد
و دلم مثل کبوتر، که به گهواره صیاد شده
یک نفس می زند از سینه به بیرون
قصه ی بغض شروع می شود انگار
و تو از بغض چه میدانی ...؟
تو چه میدانی از آن لحظه ی آوار شدن
خداوندا
تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری
شکست قلب من جانا به عهده خود وفا کن
تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری
شکست قلب من جانا به عهده خود وفا کن