2015-01-05، 09:55
سر کلاس نشسته اید .صدای مبهم مدرس انگار که از دور دست به گوش می رسد .کلافه شده اید سعی می کنید بر بی حوصلگی خود
غلبه کنید .خودکار را بر می دارید.شروع می کنید خط خطی کردن کاغذ جلوی دستتان ،نیم ساعت دیگر ،نه یک قرن دیگر مانده تا کلاس تمام شود…
غلبه کنید .خودکار را بر می دارید.شروع می کنید خط خطی کردن کاغذ جلوی دستتان ،نیم ساعت دیگر ،نه یک قرن دیگر مانده تا کلاس تمام شود…
بی حوصلگی هر از چند گاهی سراغ همه ما می آید ؛سرکلاس،سر کار،در خانه و حتی در تفریح.ما بیشتر اوقات آن را به عوامل خارجی
نسبت می دهیم و اکثر افراد می گویند چون کاری برای انجام ندارند حوصله شان سر رفته است .اما تحقیقات نشان می دهد که علت بی
حوصلگی لزوما کار یکنواخت نیست.بعضی ها حتی با داشتن متنوع ترین نوع کارها،از یکنواختی زندگی شکایت دارند.
گاهی بی حوصلگی به خاطر نداشتن انگیزه و گاهی هم ناشی از سرکوب و عقب راندن تمایلات و علایق است که منجر به بی هدفی می
شود.عده ای صرفا از انجام کارهای تکراری و یکنواخت خسته می شوند،عده ای هم حتی در اوقات فراغتشان احساس کسالت می کنند
چون نمی توانند خودشان را سرگرم کنند .وقتی از دانش آموزان می پرسیم پنجشنبه جمعه چطور بود بیش از نود درصد مواقع جواب این
است:معمولی مثل همیشه کسل کننده !عده ای حتی ترجیح میدهند تعطیلی آخر هفته نداشته باشند چون هیچ اتفاق هیجان انگیزی
نمی افتد هر هفته تکراری تر از هفته قبل می گذرد .گاهی بی حوصلگی آن قدر زیاد می شود که همه زندگی را در بر می گیرد ؛فرد یک جور
احساس پوچی می کند که بخاطر نداشتن هدف یا بی معنا شدن زندگی است.
خدایا چه کسی تو رادراغوش گرفته که اینچنین ارامی؟ Д Ŧ Ŀ ã s