|
|
|
هرگز یـــــاد نمی گرفتیــــم !!
|
|
برخی آدمــــها به یک دلیل از مسیر زندگی ما مـیگذرند و میروند
تـا به مـا درسهایی بیاموزند که اگـــــر می ماندند هرگز یـــــاد نمی گرفتیــــم !! ♥ زنده یاد خسرو شکیبایی ♥ سپاس شده توسط: NASIB ، mohsen..yazd
2013-11-30، 08:29
ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﮐﺴﯽ ﺳﺖ ...
ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮﺍﺯﺧﻮﺩ ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ... ﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ...ﻫﯿﭻ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ...
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست
سپاس شده توسط: mohsen..yazd ، mehrnaz
2013-11-30، 09:53
مزرعه ای که حتی یک گندمش هم سهم من نمی شود،
چه فرقی می کند با سگ پاسبانی شود یا با مترسک . . . درخت غم به جانم کرده ریشه به درگاه خدا نالم همیشه رفیقان قدر یکدیگر بدانید اجل سنگ ست و آدم مثل شیشه . . . برای شب پیری در روز جوانی باید چراغ تهیه کرد (پلوتارک)
مشگل اینه که به بعضیا بیشتر از حدشون بها دادم
سپاس شده توسط: NASIB ، mohsen..yazd ، mehrnaz
2013-12-04، 01:31
وقتی از چیزی میترسی خود را در آن بیفکن ، زیرا گاهی ترسیدن از چیزی از خود آن ترسناک تر است
به مردم این شهر نگو "غلامتم" ساده اند"باور میکنند تو را میفروشند.......
مشگل اینه که به بعضیا بیشتر از حدشون بها دادم
سپاس شده توسط: NASIB ، mohsen..yazd ، mehrnaz
2013-12-07، 09:45
پیری شاید از اونجایی شروع میشه ؛
که از یکسری از آرزوهات منصرف میشی.
مشگل اینه که به بعضیا بیشتر از حدشون بها دادم
سپاس شده توسط: NASIB ، mohsen..yazd ، mehrnaz
2013-12-13، 10:35
افرادی که با ما هم عقیده هستند به ما آرامش می دهند
و افرادی که مخالف با عقیده ی ما هستند ، به ما دانش . . . سپاس شده توسط: NASIB ، mohsen..yazd ، mehrnaz
2014-01-16، 07:05
مردانی را میشناسم که هنگام عصبانیت
داد نمیزنند ناسزا نمیگویند نمیزنند نمیشکنند ...تهمت نمیزنند کبود نمیکنند خراب نمیکنند تنها سیگاری روشن میکنند و در آن میسوزانند تمام خشم و اندوه خودرا تا مبادا به کسی که دوستش میدارند از گل کمتر گفته باشند...
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست
سپاس شده توسط: mohsen..yazd ، mehrnaz
2014-01-16، 07:57
[size=large]تاوان حرفهایی که نمی تونی بگی تارهای سفیدیه که یه شبه لا به لای موهات به وجد میاد .
 [/size]
مشگل اینه که به بعضیا بیشتر از حدشون بها دادم
سپاس شده توسط: mohsen..yazd ، mehrnaz
2014-09-26، 12:39
خسرو شكيبايي گفته :
ماهي هي ميخواست يه چيزي بهم بگه ، تا دهنشو باز ميكرد ، آب ميرفت توي دهنش و نميتونست بگه !! دست كردم تو آكواريوم درش اوردم ، شروع كرد از خوشحالي بالا پايين پريدن .. دلم نيومد دوباره بندازمش اون تو ...اينقدر بالا پايين پريد تا خسته شد .. خوابيد ..ديدم بهترين موقع است تا خوابه دوباره بندازمش توي آب ... ولي الان چند ساعته ، بيدار نشده ...يعني فكر كنم بيدار شده ..ديد انداختمش اون تو ، قهر كرده و خودشو زده به خواب !!... اين داستان رفتار بعضي از ما با ادمهاي اطرافمونه .... دوستشون داريم و دوستمون دارند ولي ، اونا را نمي فهميم ... فقط تو دنياي خودمون داريم بهترين رفتارها را با اونا ميكنيم ... خدا را دوست دارم .... *********** ابر را در بيكرانه آسمان ميگرياند ، تا غنچه ي حقيري را روي زمين بخنداند .... سپاس شده توسط: mohsen..yazd ، mehrnaz
|
|
|
