2015-08-30، 12:44
قسمت اول سوال ) ما در گذشته زمانی که اعتیادمان فعال بود ، برای انکار و منطقی جلوه دادن مشکلات و آشفتگی ها خود و برون رفت از وجدان درد ، همیشه خود را با دیگران مقایسه میکردیم . مقایسه ما عموماً دیگرانی بودند که شرایط بدتری از ما داشتند و لذا حاصل این نوع مقایسه ها مجوزی میشد برای ادامه دادن به دیوانگیهای حاصل از اعتیادمان ، بطور مثال ؛
- فلانی سفید مصرف میکند ، اما من سیاه مصرف میکنم .
- فلانی سفید تزریق میکند ولی من استعمال میکنم .
- فلانی کارتن خواب است ، اما من با شخصیت هستم .
- و هزاران مقایسه دیگر .
نکته اینجاست ؛ ما زمانی که خودمان را در شرایط قیاس و مقایسه قرار میدادیم رفتارها و آشفتگی های خود را توجیه و سپس آنها را انکار میکردیم ، و حتی اگر خود را با کسانی که از ما بهتر بودند مقایسه میکردیم در ما حالتی ناامید کننده بوجود می آورد که سرانجام در نهایت سرخوردگی مجبور به انکار و تو جیه موقعیت خود میشدیم ، بنابراین ، ما همیشه باید بیاد داشته باشیم که مقایسه کردن یکی از ارکان بیماری و ریشه در انکار ما دارد و لذا ما باید در هر شرایطی از مقایسه کردن دوری کنیم.
قسمت دوم سوال ) ما در زمانیکه بیماریمان فعال بود و لحظاتی فرا میرسید که خود را با دیگران مقایسه نمیکردیم و لذا به وخامت اوضاع در خودمان معترف میشدیم ، یعنی متوجه میشدیم که شرایطمان آشفته میباشد ، اما راهکاری برای برون رفت از این شرایط را نداشتیم و لذا پیش خود اینگونه فکر میکردیم ؛
- روز به روز داره اوضاع بدتر میشه .
- روز به روز داره اوضاع اقتصادیم بدتر میشه .
- چقدر ارج و قربم در بین خانواده و اطرافیانم کاسته شده .
- و و . .
نکته اینجاست ؛ که ما وقتی خودمان را در شرایط قیاس و مقایسه قرار نمیدادیم به شرایط بد و مشکل ساز زندگیمان اقرار و اعتراف میکردیم .
ما وقتی میخواهیم مقایسه کنیم ، لاجرم باید تن به قضاوت کردن بین دو عامل بزنیم ، و از آنجائیکه قضاوت کردن ما از انکار و افکار معتادگونه ما ریشه میگیرد ، لذا نتیجه ایی که خواهیم گرفت بطور قطع اشتباه و همینطور غیر اصولی می باشد . ما اساساً مقایسه کردن را به هر شکل و فرمی که باشد روشی اشتباه میدانیم و چیزی بنام مقایسه خوب و مثبت را درست نمیدانیم ، مثلاً گاهی میخواهیم شرایط فعلی خودمان را با زمان مصرفمان مقایسه کنیم و لذا این قیاس اصلاً و اساساً غلط است ؛ زیرا ؛ شرایط آنزمان ما براساس نیاز به مواد مخدر و عدم شناخت بهبودی رقم میخورد و با شرایط الان ما فرق میکند ، لذا ، اگر ما بخواهیم چنین قیاس های بکنیم ، بیشتر ممکن است به این علت باشد که فعالیت فعلی بیماری خود را با توجیهات قیاسی انکار و آنها را پنهان کنیم ممکن است بخواهیم بهبودی خود را با دیگران مقایسه کنیم در صورتیکه ما باید متوجه این امر باشیم که بیماری ما حدت و شدت دارد و لذا بیماری در ما یکسان نیست و اینگونه مقایسه ها ما را سرخورده و باعث ناامیدی درما میشود و سرانجام ما را در شرایط انکار قرار میدهد . بنابراین ، ما باید برای پیشبرد بهبودی خود از هر گونه مقایسه کردن که در واقع از قضاوتهای بیمار گونه ما ریشه میگیرد دوری و اجتناب کنیم و لذا هرگز ، نه بیماری و نه بهبودی خود را ، با دیگران مقایسه نکنیم و ضمناً پیوسته متوجه این امر باشیم ؛ همانطوریکه شیارهای انگشت ما با هم فرق میکند ، شیارهای پیچده روان وجسم ما هم با دیگران فرق میکند .
- فلانی سفید مصرف میکند ، اما من سیاه مصرف میکنم .
- فلانی سفید تزریق میکند ولی من استعمال میکنم .
- فلانی کارتن خواب است ، اما من با شخصیت هستم .
- و هزاران مقایسه دیگر .
نکته اینجاست ؛ ما زمانی که خودمان را در شرایط قیاس و مقایسه قرار میدادیم رفتارها و آشفتگی های خود را توجیه و سپس آنها را انکار میکردیم ، و حتی اگر خود را با کسانی که از ما بهتر بودند مقایسه میکردیم در ما حالتی ناامید کننده بوجود می آورد که سرانجام در نهایت سرخوردگی مجبور به انکار و تو جیه موقعیت خود میشدیم ، بنابراین ، ما همیشه باید بیاد داشته باشیم که مقایسه کردن یکی از ارکان بیماری و ریشه در انکار ما دارد و لذا ما باید در هر شرایطی از مقایسه کردن دوری کنیم.
قسمت دوم سوال ) ما در زمانیکه بیماریمان فعال بود و لحظاتی فرا میرسید که خود را با دیگران مقایسه نمیکردیم و لذا به وخامت اوضاع در خودمان معترف میشدیم ، یعنی متوجه میشدیم که شرایطمان آشفته میباشد ، اما راهکاری برای برون رفت از این شرایط را نداشتیم و لذا پیش خود اینگونه فکر میکردیم ؛
- روز به روز داره اوضاع بدتر میشه .
- روز به روز داره اوضاع اقتصادیم بدتر میشه .
- چقدر ارج و قربم در بین خانواده و اطرافیانم کاسته شده .
- و و . .
نکته اینجاست ؛ که ما وقتی خودمان را در شرایط قیاس و مقایسه قرار نمیدادیم به شرایط بد و مشکل ساز زندگیمان اقرار و اعتراف میکردیم .
ما وقتی میخواهیم مقایسه کنیم ، لاجرم باید تن به قضاوت کردن بین دو عامل بزنیم ، و از آنجائیکه قضاوت کردن ما از انکار و افکار معتادگونه ما ریشه میگیرد ، لذا نتیجه ایی که خواهیم گرفت بطور قطع اشتباه و همینطور غیر اصولی می باشد . ما اساساً مقایسه کردن را به هر شکل و فرمی که باشد روشی اشتباه میدانیم و چیزی بنام مقایسه خوب و مثبت را درست نمیدانیم ، مثلاً گاهی میخواهیم شرایط فعلی خودمان را با زمان مصرفمان مقایسه کنیم و لذا این قیاس اصلاً و اساساً غلط است ؛ زیرا ؛ شرایط آنزمان ما براساس نیاز به مواد مخدر و عدم شناخت بهبودی رقم میخورد و با شرایط الان ما فرق میکند ، لذا ، اگر ما بخواهیم چنین قیاس های بکنیم ، بیشتر ممکن است به این علت باشد که فعالیت فعلی بیماری خود را با توجیهات قیاسی انکار و آنها را پنهان کنیم ممکن است بخواهیم بهبودی خود را با دیگران مقایسه کنیم در صورتیکه ما باید متوجه این امر باشیم که بیماری ما حدت و شدت دارد و لذا بیماری در ما یکسان نیست و اینگونه مقایسه ها ما را سرخورده و باعث ناامیدی درما میشود و سرانجام ما را در شرایط انکار قرار میدهد . بنابراین ، ما باید برای پیشبرد بهبودی خود از هر گونه مقایسه کردن که در واقع از قضاوتهای بیمار گونه ما ریشه میگیرد دوری و اجتناب کنیم و لذا هرگز ، نه بیماری و نه بهبودی خود را ، با دیگران مقایسه نکنیم و ضمناً پیوسته متوجه این امر باشیم ؛ همانطوریکه شیارهای انگشت ما با هم فرق میکند ، شیارهای پیچده روان وجسم ما هم با دیگران فرق میکند .
«خدا با ماست»