مفهوم انحراف فکری معتاد گونه چیست؟









.

اگر به من کاغذی نشان دهند که روی ان فقط یک نقطه باشد و ان کاغذ را ببینم و بپرسند در این صفحه چه میبینی من خواهم گفت یک نقطه سیاه و من انهمه سفیدی را نمیبینم-

ما حاضرنبودم که زندگی را از زاویه های مختلف نگاه کنیم وهمیشه اشکال تراشی میکردیم چون قابلیت چیزهای خوب را از دست داده بودم وهمیشه به بیراهه فکر می کردیم.انحراف فکری همان کوتاه بینی ،منفی بینی،ونداشتن بینش بازاست که ما تا نوک دماغ خودرا بیشترنمیتوانستیم ببینیم مثل اینکه ما تمام اطرافمان را با یک لوله باریک نگاه کنیم امروز با آشنا شدن با این اصول وعملکرد بر روی آن ما دیدمان وسیع ترمیشودکه میتوانیم تا نوک انگشت پای خود را ببینیم

همانند یک لیوان اب است که برخی نیمه پر ودیگری نیمه خالی را میبینند

این سوال می خواد به من یاد بده که فکری منحرف دارم و زود به بیراهه میرم.
قضاوت نادرست
تصورات باطل
نپذیرفتن واقعیت
همه چیز را از بعد منفی نگاه کردن
قضاوت کردن قبل از رسیدن به واقعیت

یعنی واقعیات یک طرفن ذهن بیمار من یه طرف

من همیشه روی نقاط منفی هرچه باشد تمرکز دارم به ندرت مثبت ها را میبینم و نواقص دیگر هم دست به دست میدهند تاآن را کمک کنند پس همیشه باید مراقب باشم

افکار وتوهمات وخیالاتی انحرافی که ما را روز به روز از دنیای واقعی دور میکند وما به این گونه افکرمنفی معتادیم کم کم کارمان به جایی میکشد که ازدنیای واقعی بدمان میاد مثال وقتی در توهم توی کاخ زندگی میکنیم ازخونه خودمون وزندگی خودمون توی عالم واقعی لذت نمیبریم نمیتوانیم بپذیرم دستم کنده ببخشید]

دیدن نیمه خالی لیوان و ندیدن جنبه های مثبت یه موضوع ونگاه بدبینانه به دنیای پیرامونم نوعی انحراف فکری معتادگونه بودکه سالها بواسطه مصرف مواد مخدر جزِِِئی از افکار من شده بود.

افکاری که با بها دادن بهشون تولید بحران میکنم برای خودم و جنگ تو سرم ايجاد میکنم افکار معتاد گونه است.