2013-11-04، 12:07
29 آبان دستیابی به احساس رضایت
«با احساس رضایت از خود آشنا نبودیم؛ همیشه به سوی پوچی و بیارزشی کشیده میشدیم.»
کتاب پایه
v
احتمالاً در دوران اعتیاد فعال، صدها بار آرزو کردیم که ای کاش به فرد دیگری تبدیل میشدیم. شاید آرزو میکردیم میتوانستیم جای خود را با افرادی عوض کنیم که صاحب ماشینی زیبا یا خانهای بزرگتر، شغلی بهتر، همسری جذابتر یا هر چیزی جز آنچه خود در اختیار داشتیم، بودند. نومیدی ما آن چنان شدید بود که به سختی میتوانستیم کسی را تصور کنیم که وضعیتش از ما بدتر باشد.
در دوران بهبودی، ممکن است دچار نوع دیگری از حسادت شویم. ممکن است به مقایسه درون خود با بیرون دیگران ادامه دهیم و احساس کنیم که انگار هنوز از هیچ چیز به قدر کافی در اختیار نداریم. شاید فکر کنیم همه افراد از جدیدترین عضو گرفته تا اعضا باتجربه و پاکی زیاد، در جلسات بهتر از ما به نظر میرسند. ممکن است تصور کنیم همه افراد دیگر برنامه بهتری را انجام میدهند، چون ماشین بهتر، خانه بزرگتر، پول بیشتر و غیره دارند.
فرآیند بهبودی که از طریق قدمهای دوازدهگانه تجربه میکنیم، ما را از روحیه حسادت و احترام به نفس پایین به جایگاهی حاکی از احساس رضایت روحانی و سپاسگزاری عمیق از آنچه قطعاً در اختیار داریم، ارتقا میدهد. درمییابیم هرگز مایل به عوض کردن جای خود با دیگران نیستیم، چراکه آنچه ما در درون خود یافتهایم، بسیار ارزشمند است.
v
فقط برای امروز: در زندگی من چیزهای زیادی هست که باید قدر آنها را بدانم. از احساس رضایت روحانی که در دوران بهبودی پیدا کردهام، حفظ و حراست میکنم.