2014-02-02، 07:04
روزهایی وجود داشت که بسیاری از ما احساس میکردیم آن روزهای خوب و خوش هرگز باز نخواهند گشت . بعد از نا امیدی های فراوان امید داشتن به آینده بسیار دردناک بود . قلب و فکر خود را روانه رویا و تخیل کرده بودیم . و انتظار دستیابی به شادی ها را نداشتیم . ما خوشحال نبودیم اما نهایتا از دیگران مایوس نمیشدیم مراقبت کردن ، امید داشتن و تمایل داشتن موارد توام با ریسک بودند . اما همانطور که از اثرات الکلیسم بهبود می یابیم ممکن است دریابیم که این خطرات ارزشمند هستند . در این زمان ممکن است دور شدن از نا امیدی زیاد ساده نباشد . ما در قبال غم و ناراحتی که داشتیم خواهان یک زندگی کامل .، غنی و مهیج توام با لذت هستیم . فقط پیدا کردن تمایل برای باور این مطلب که خوشی میتواند در زندگی امروز ما وجود داشته باشد میتواند بسیار موئثر باشد . اما تا زمانیکه فضایی در قلب مان برای زمانهای خوشی ایجاد نکنیم ممکن نیست ورود آنها را به قلب مان تشخیص دهیم . هیچکس همیشه ایام خوشحال نیست اما همه ما مساعد داشتن احساسات خوب هستیم . ما این لیاقت را داریم که به خودمان اجازه دهیم تا هر ذره از خوشی های خوشی های زندگی که به ما عرضه میشود را تجربه کنیم .
یاد آوری امروز
اجازه نخواهم داد تا ترس از نا امیدی مانع لذت بردن از امروزم شود . من ظرفیت زیادی برای شادی های زندگی دارم . میخواهم با اشتیاق در جهت بنا کردن فضایی در زندگی به اوقات خوش و شادمانی بیفزایم ، به آمدن این اوقات خوش ایمان دارم . و در انتظار آنها صبور خواهم بود "زندگی همراه با پاکی "
یاد آوری امروز
اجازه نخواهم داد تا ترس از نا امیدی مانع لذت بردن از امروزم شود . من ظرفیت زیادی برای شادی های زندگی دارم . میخواهم با اشتیاق در جهت بنا کردن فضایی در زندگی به اوقات خوش و شادمانی بیفزایم ، به آمدن این اوقات خوش ایمان دارم . و در انتظار آنها صبور خواهم بود "زندگی همراه با پاکی "
حتی روز " مرگم " هم تفاهم نخواهیم داشت
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه