2014-02-04، 09:16
وقتي شروع به مطالعه قدم هفتم كردم كه ميگويد : با فروتني از او خواستيم كمبودهاي اخلاقي ما را برطرف كند . ليست كمبودهاي اخلاقي من شامل محدوده وسيعي از احساسات بود عاجزانه از خداوند خواستم خشم ، ترس و خطاهاي من را بر طرف كند در انتظار روزي بودم كه هرگز هيچيك از اين احساسات را تجربه نكنم البته چنين روزي هرگز نرسيد در عوض ياد گرفتم احساسات كمبود هاي اخملاقي نيستند ماهيت حقيقي اشتباهات من امتنان سرسختانه من براي اگاهي يافتن از احساسات ، پذيرش آنها و رها كردنشان بود . من در قبال برانگيختگي احساساتم قدرت بسيار كمي داشتم . اما آنچه براي انجام دادن آن انتخاب ميكنم مسئوليت من است امروز ميتوانم احساستم را پذيرفته ، در مورد آنها با ديگران مشاركت كنم و تشخيص دهم آنها احساسات هستند و حقيقت نيستند و بعد رهايشان كنم من مدت زيادي در موقعيتي كه ظاهرا خشم و ترحم نسبت به خودم بي نهايت به نظر ميرسد نخواهم ماند ، چرا كه وقتي به خود اجازه دهم آنچه را هميشه احساس ميكنم حس كنم ، احساسات عبور ميكنند . احساسات من نابود نمي شوند ، در عوض از كوتاهي كردنهايي كه مانع پذيرش من ميشوند آسوده خواهم بود .
ياد آوري امروز
وقتيكه قدم هفتم را آموختم ، دعا ميكنم آنچه مانع اراده نيروي برترم شده است برطرف گردد . قرار نيست تمامي پاسخ ها را داشته باشم ، تنها لازم است كه تمايل داشته باشم . "ما دقيقا نتائجي را كه مي خواستيم دريافت نكرده ايم ، اما به نظر ميرسد هميشه به طريقي آنچه را كه احتياج داشتيم دريافت كرده ايم" .
ياد آوري امروز
وقتيكه قدم هفتم را آموختم ، دعا ميكنم آنچه مانع اراده نيروي برترم شده است برطرف گردد . قرار نيست تمامي پاسخ ها را داشته باشم ، تنها لازم است كه تمايل داشته باشم . "ما دقيقا نتائجي را كه مي خواستيم دريافت نكرده ايم ، اما به نظر ميرسد هميشه به طريقي آنچه را كه احتياج داشتيم دريافت كرده ايم" .
حتی روز " مرگم " هم تفاهم نخواهیم داشت
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه