2014-02-27، 08:37
نارانان
تجربه ،نيرو واميد سه ماه زمستان
3 دي تغيير انچه که مي توانم
کم کم تغييراتي را که به خاطر حضورم در جلسات نارانان به وجود امده،حس مي کنم .همسرم در اين جلسات شرکت نمي کند وبه نظر مي رسدمدام عصبي ومضطرب است،حالت هايي که من مدت هاست نداشته ام.من نيروي خودم را از افرادي که در جلسه هستند مي گيرم.اين تجربه را مي توانستم بيشتر با همسرم تقسيم کنم،اما او از من خواسته اين کار را نکنم،واين انتخاب اوست.
وقتي يکي از اعضاي گروه مشارکت مي کند ومن در چشمان عضو ديگري که همان تجربه را دارد،تاييد واستقبال را مي بينم ،شاهد پيوند رشته محبت هستم.اين نوع کمک،براي من با ارزش است.فکر مي کنم اگر همسرم در جلسات شرکت مي کرد،چيزهاي خيلي زيادي به دست مي اورد.حداقل ،شايد مي توانست با يک نفر که وضعيتي مشابه تجربه ما را مي گذراند،ارتباط برقرار کند.اما با خودم تکرار مي کنم<<خداوندا ارامشي عطا فرما تا بپذيرم انچه را که نمي توانم تغيير دهم،شهامتي که تغيير دهم انچه را که مي توانم >>چون اين دعا،در صورتي که ان را درک کنم،در تمام امور زندگيم کاربرد دارد.اين در مورد همسرم هم استثنا نيست ومن بايد اين مسیله را بپذيرم.
تنفکري براي امروز:دارم ياد مي گيرم که پيام نارانان نه تنها براي رساندن ان به ديگران است،بلکه اجراي اصول ان در تمام امور زندگيم مي باشد.اميدوارم که وجود تغيير در من،مورد توجه قرار بگيرد وديگران هم خواهان چيزهاي که من در برنامه بدست اورده ام،بشوند.مي توانم به خاطر بياورم که سنت يازدهم به من ياد اوري مي کند که برنامه ما،بيشتر جاذبه است تا تبليغ .قدم يک اشاره مي کند که من در مقابل ديگران عاجزم وتلاش براي سلطه داشتن روي انها،به احتمال زياد ديوانگي هايي را به درون زندگيم خواهد اورد.شايد سالم ترين نحوه عملکرد من،<<زندگي کن وبگذار زندگي کنند>>است.
__________________________________________________________________
تجربه ،نيرو واميد سه ماه زمستان
3 دي تغيير انچه که مي توانم
کم کم تغييراتي را که به خاطر حضورم در جلسات نارانان به وجود امده،حس مي کنم .همسرم در اين جلسات شرکت نمي کند وبه نظر مي رسدمدام عصبي ومضطرب است،حالت هايي که من مدت هاست نداشته ام.من نيروي خودم را از افرادي که در جلسه هستند مي گيرم.اين تجربه را مي توانستم بيشتر با همسرم تقسيم کنم،اما او از من خواسته اين کار را نکنم،واين انتخاب اوست.
وقتي يکي از اعضاي گروه مشارکت مي کند ومن در چشمان عضو ديگري که همان تجربه را دارد،تاييد واستقبال را مي بينم ،شاهد پيوند رشته محبت هستم.اين نوع کمک،براي من با ارزش است.فکر مي کنم اگر همسرم در جلسات شرکت مي کرد،چيزهاي خيلي زيادي به دست مي اورد.حداقل ،شايد مي توانست با يک نفر که وضعيتي مشابه تجربه ما را مي گذراند،ارتباط برقرار کند.اما با خودم تکرار مي کنم<<خداوندا ارامشي عطا فرما تا بپذيرم انچه را که نمي توانم تغيير دهم،شهامتي که تغيير دهم انچه را که مي توانم >>چون اين دعا،در صورتي که ان را درک کنم،در تمام امور زندگيم کاربرد دارد.اين در مورد همسرم هم استثنا نيست ومن بايد اين مسیله را بپذيرم.
تنفکري براي امروز:دارم ياد مي گيرم که پيام نارانان نه تنها براي رساندن ان به ديگران است،بلکه اجراي اصول ان در تمام امور زندگيم مي باشد.اميدوارم که وجود تغيير در من،مورد توجه قرار بگيرد وديگران هم خواهان چيزهاي که من در برنامه بدست اورده ام،بشوند.مي توانم به خاطر بياورم که سنت يازدهم به من ياد اوري مي کند که برنامه ما،بيشتر جاذبه است تا تبليغ .قدم يک اشاره مي کند که من در مقابل ديگران عاجزم وتلاش براي سلطه داشتن روي انها،به احتمال زياد ديوانگي هايي را به درون زندگيم خواهد اورد.شايد سالم ترين نحوه عملکرد من،<<زندگي کن وبگذار زندگي کنند>>است.
__________________________________________________________________