2013-11-01، 11:28
[color=#4B0082]قسمت اول وقتی نسبت به چیزی وسوسه دارم تمام افکار مثبت را کنار می گذارم . فکر کردن مداوم در مورد وسوسه تبدیل به نیاز می شود .
و وسوسه یکی از درهای است که بیماری می تواند از ان وارد شود و افکار تنها به دنبال راهی برای انجام دادن ان وسوسه می شود که از ضمیره نا خوداگاه به مغز می رسد و در قسمت ثبت شده نااگاهیاه با من صحبت می کنند وبرای هموار ساختن وپیداکردن راه شروع می شود .
قسمت دوم .
اشتغال فکری ان عمل کاملا به افکار من جهت می دهد وقتی به لذت ان فکر می کنم افکار من یک طرفه می شود ( دید تونلي ) و به عوابق کار فکر نمی کنم و به دلنبال هوای نفس هستم ان زمان از منطق خارج می شودم و ممکن است مرتکب هر اشتباه ی بشوم .
بروز احساساتی مثل : احساس لذت جویی : احساس قدرت : احساس رضایت : احساس به کمال رسیدن : احساس کمبود عشق ونیاز به کامل شدن که زیر بنای تمام این احساسات ترس است .
که منجر به وسوسه می شود .
برای رسیدن به ارامش . باید ایمان و اتکا به خدا پیش برویم .
و وسوسه یکی از درهای است که بیماری می تواند از ان وارد شود و افکار تنها به دنبال راهی برای انجام دادن ان وسوسه می شود که از ضمیره نا خوداگاه به مغز می رسد و در قسمت ثبت شده نااگاهیاه با من صحبت می کنند وبرای هموار ساختن وپیداکردن راه شروع می شود .
قسمت دوم .
اشتغال فکری ان عمل کاملا به افکار من جهت می دهد وقتی به لذت ان فکر می کنم افکار من یک طرفه می شود ( دید تونلي ) و به عوابق کار فکر نمی کنم و به دلنبال هوای نفس هستم ان زمان از منطق خارج می شودم و ممکن است مرتکب هر اشتباه ی بشوم .
بروز احساساتی مثل : احساس لذت جویی : احساس قدرت : احساس رضایت : احساس به کمال رسیدن : احساس کمبود عشق ونیاز به کامل شدن که زیر بنای تمام این احساسات ترس است .
که منجر به وسوسه می شود .
برای رسیدن به ارامش . باید ایمان و اتکا به خدا پیش برویم .
تالار گفتمان انجمن بانیان بهبودی