2013-11-01، 11:48
زمانی که من فکر خواسته های خودم هستم قسمت خود محوانه ی بیمار فعال است زیرا توقع دارم نتیجه به نفع من باشد برای رسیدن به اهدافم همه چیز را زیر پا می گذارم حتا کار خیر را اگر بدون مشورت انجام دهیم ممکن است خود محوانه باشد خود محوانه این است که ما بگویم که من می دانم و می توانم و این باعث بسته شدن دریجه ذهنم می شوم و دیگر هیج چیز را نمی بینم .
دیگران خسارت می زنم و با خود و دیگران جنگ می کنم و خود را جای خدا می گذارم و در نهایت به اجبار وسوسه و عادت های خود محوانه می رسم .
مراحلی که انسان را به خود محوری می رسد .
توقع و انتظار دو توجیه و انکار سه خود خواهی چهار به خود می گویم من می توانم ومی دانم پنج مرگ روحانی شش قطع رابطه با وجدان خود هفت زیر پا گذاشتن اصول روحانی هشت خسار به خود و اطرافیان نه پا فشاری روی انکار ده جنگ با خود و دیگران و اشیاه یازده در نظر نگرفتن حاکم اصلی
دوازده صحبت کردن بیماری با من و در نهایت اجبار و تاثیر منفی در تمام مراحل زندگی
دیگران خسارت می زنم و با خود و دیگران جنگ می کنم و خود را جای خدا می گذارم و در نهایت به اجبار وسوسه و عادت های خود محوانه می رسم .
مراحلی که انسان را به خود محوری می رسد .
توقع و انتظار دو توجیه و انکار سه خود خواهی چهار به خود می گویم من می توانم ومی دانم پنج مرگ روحانی شش قطع رابطه با وجدان خود هفت زیر پا گذاشتن اصول روحانی هشت خسار به خود و اطرافیان نه پا فشاری روی انکار ده جنگ با خود و دیگران و اشیاه یازده در نظر نگرفتن حاکم اصلی
دوازده صحبت کردن بیماری با من و در نهایت اجبار و تاثیر منفی در تمام مراحل زندگی
تالار گفتمان انجمن بانیان بهبودی